به گزارش خبرنگار ساجد، شهید «حمید شریفی» سال ۱۳۴۸ در قم چشم به جهان گشود. وی با آغاز جنگ تحمیلی عازم جبهه حق علیه باطل شد و سرانجام سال ۱۳۶۵ طی عملیات کربلای ۵ در شلمچه به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
متن وصیتنامهای را که از این شهید والامقام به یادگار مانده است، در ادامه میخوانید:
«بسم الله الرحمن الرحیم
و لا تحسبن الذین قتلوا فى سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون
نپندارید کسانى که در راه خدا و براى خدا کشته مىشوند مردهاند بلکه زندهاند و نزد خداى خویش روزى مىبرند.
به نام او که همه چیزم به اوست بنام او که زندگیام در جهت اوست و زنده به اویم و به نامش که زندگیام به خاطر اوست و معشوق و معبودم اوست. در این جاست که مىگویم:
شهادت سرآغاز پایندگى است
نترسم از مرگى که خود زندگى است
خدا را شکر مىکنم که سالهاى عمرم را تا فرا رسیدن یوم الله قرار داد. اکنون یوم الله دیگرى است که پیرو یوم الله حسین (ع) مىباشد. همان یوم الهى که هزار و سیصد و اندى سال قبل از این حسین در میدان شهادت در آن روز نداى «هل من ناصر ینصرنى» را سر داد اینک ما مىگوییم حسین جان در فضاى گرم و خونین ایران زمین دست مردانگى مشت کرده و به نداى غریبى تنهاییت لبیک مىگوییم.
با سلام و درود فراوان بر منجى عالم بشریت مهدى موعود (عج) و با سلام بر پیشتازان انقلاب اسلامى که در رأس آنها قائد اعظم امام خمینى (ره) پرچمدار حماسه آفرین حسینى که براى پیشبرد هدفهاى اسلام عزیز بر طاغوتیان پیروز گشته و چون ابراهیم بتشکن تمام بتها را درهم شکسته و مىرود تا پرچم اسلام را در تمام اقصى نقاط جهان به اهتزاز در آورد؛ و با سلام بر چشم و چراغان جمهورى اسلامى مخصوصا خانوادههاى معظم شهدا و سلام بر کلیه خدمتگزاران به اسلام و مسلمین که تمامییشان براى پیشبرد اسلام است و بر تمامى خانوادههاى معظم شهدا که با صبر و شجاعت خود ثابت کردند که از دادن خون ناقابل فرزندشان در راه خدا هیچ ناراحت نیستند.
اما بعد این حقیر حمید شریفى وصیتنامه خود را آغاز مىکنم:
خدایا من یک بنده گناهکار پیش نبودهام و حال آمدهام تا به نداى «هل من ناصر ینصرنى» حسین (ع) لبیک گویم، چون تا به حال مرده بودم و اکنون آماده جهاد و شهادت هستم و امیدوارم که خداوند این فیض عظیم را نصیبم گرداند گر چه ارزش آن را ندارم.
خطاب به مادرم: اى مادر مهربان و عزیزم افتخار کن که پسرت در راه اسلام شهید شده است البته اگر خداوند به لطف و کرمش قبول فرماید و از شما مادر عزیزم مىخواهم که براى من گریه نکنى و اگر خواستى گریه کنى براى مولا اباعبدالله و ۷۲ تن از یارانش گریه کن و از پدر ارجمندم عاجزانه مىخواهم که اگر کوتاهى در امور او کردم مرا به بزرگى خودش ببخشد؛ و از کلیه برادران و آشنایان مىخواهم که جبههها را گرم نگه دارند تا پیروزى اسلام بر کفر جهانى و از کلیه مردم شهیدپرور ایران به خصوص خانواده عزیزم مىخواهم این امام امت نعمت بزرگ الهى را تنها نگذارند که او راهبر و راهنماى این برهه از زمان است.
از خواهرانم مىخواهم که حجاب خود را حفظ کند که حضرت فاطمه زهرا (س) در این باره سخن گفته است که اى زن از فاطمه به تو این گونه خطاب است ارزندهترین زینت زن حفظ حجاب است.
والسلام
امام و رزمندگان را دعا کنید.
جبههها را گرم نگه دارید.
حمید شریفى در تاریخ ۱۳۶۵/۹/۳۰»
انتهای پیام/ 111