به گزارش خبرنگار ساجد، شهید «عباس قاسمی» ۹ خرداد ۱۳۴۲ در تهران چشم به جهان گشود. وی با آغاز جنگ تحمیلی عازم جبهه حق علیه باطل شد و سرانجام یک آبان ۱۳۶۱ به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
متن وصیتنامهای را که از این شهید والامقام به یادگار مانده است، در ادامه میخوانید:
«بسم الله الرحمن الرحیم
الذین اذا اصابتهم مصیبة قالوا انا لله وانا الیه راجعون
به نام خدایی که همه هستی و وجود من به خاطر او و برای اوست. این آخرین سخنانی است که من خطاب به خانوادهام مینویسم.
من به خاطر شور و شوقی که داشتم به جبهه آمدم حالا که حدود یک ماه است به جبهه آمدهام هیچگاه به فکر نوشتن وصیتنامه نبودم، ولی گفتم بگذار اگر اتفاقی برایم افتاد لااقل این خود یک تسلی خاطر برای خانواده باشد.
پدر و مادر عزیز و گرامیم که برای بارور کردنم رنج و مشقت زیادی را به خود هموار نمودید، بایستی شما خوشحال باشید که چنین فرزندی را توانستهاید به اسلام و قرآن هدیه کنید. امیدوارم که خداوند باری تعالی از شما راضی و خشنود باشد. خواهشی که از شما دارم این است که انقلاب اسلامی را که حاصل خون شهیدان است پاسداریش کنید و تا توان دارید از آن حمایت کنید، زیرا اکنون چشم همه مردم ستم دیده جهان به این انقلاب و به امام خمینی دوخته شده است و هر گونه سهلانگاری از طرف شما در این باره خیانت به اسلام و پایمال کردن خون پاک این شهیدان است.
پس حالا که به عنایت پروردگار از بین شما میروم هرگز دوست ندارم در سوگم متاثر شوید که من امانتی از خدا نزد شما بودم حال که تحویل گرفته شدم این آزمایشی بود که از شما بدین وسیله به عمل آمد پس جمیل را اختیار کنید تا اجری والا نصیبتان گردد. بعد از شهادت من از گریه و زاری بپرهیزید و روح مرا با آن آزرده نسازید.
خدایا به درگاهت آمدهام در حالی که هیچ چیز ندارم نه عملی خوب و نه قلبی سالم پس مرا بیامرز و از گناهانم درگذر.
در آخر از تمام اعضای خانواده و تمامی دوستان و آشنایان خداحافظی و طلب بخشش میکنم و امیدوارم که خداوند به شما صبر بدهد.
السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
۱۳۶۱/۳/۱
امام را دعا کنید. این مصیبتها و سختیها زودگذر و تمام شدنی است، ولی به پاداش این جانفشانیها و فداکاریها به نعمتهای ابدی و بیپایان خداوند در دنیا و آخرت خواهید رسید. اگر میخواهید در مقام و عظمت شما خللی وارد نشود هیچگاه زبان به شکایت از کمبودهای ظاهری نگشایید و آن چیز را که از قدر و منزلت الهی شما میکاهد بر زبان نیاورید. خداوند انشاءالله به همه مومنین صبر و استقامت در راهش را عنایت بفرماید.
در آخر از کلیه دوستان و آشنایان که از طرف من به آنها ستمی روا شده معذرت میخواهم و انشاءالله که مرا میبخشند و از پدر و مادرم معذرت میخواهم که در طول مدت عمری که داشتم نتوانستم به آنها کمک کنم. از شما میخواهم که فرزندان برادرم را طوری تربیت کنید که ادامه دهنده راه تمام شهدا باشند.
خداحافظ شما عباس قاسمی
امام را دعا کنید
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی (عج) خمینی را نگهدار از عمر ما بکاه و بر عمر او بیفزا.»
انتهای پیام/ ۱۸۱