به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، یکی از شبهاتی که درباره غصب مقام خلافت و جانشینی رسول اکرم (ص) پس از وفات ایشان مطرح است این ادعا است که اگر امیرالمومنین (ع) نسبت به این امر ناخرسند بود و آنرا اقدامی اشتباه قملداد میکرد چرا نسبت به آن سکوت کرد و اعتراض خود را بازگو نفرمود. در این رابطه روایتی از ناحیه حضرت فاطمه (س) وجود دارد که با تعمق در فرازهای آن میتوان به پاسخ این پرسش راه یافت:
از جمله کسانی که در کنار مزار حمزه عموی پیامبر با حضرت زهرا (س) ملاقات کرده، محمود بن لبید (و یا اسید) است. او میگوید: پس از وفات رسول الله (ص) فاطمه زهرا (س) را در کنار قبر حمزه در احد مشاهده کردم، در حالی که بهشدت منقلب بود و اشک میریخت. صبر کردم تا آرام گرفت، آنگاه به حضور ایشان رسیدم و عرضه داشتم: ای بانوی من! سؤالی برایم پیش آمده است که میخواهم با شما در میان بگذارم. فرمود: بپرس!
عرض کردم: آیا رسول خدا (ص) قبل از وفات خود، تصریحی بر امامت علی (ع) داشته است؟ و آیا از طرف ایشان نصّی بر این مطلب وجود دارد؟ فرمود: «شگفتا و عجبا! آیا روز غدیرخم را فراموش کردهاید؟» عرضه داشتم: روز غدیر را می دانم (و آن غیر قابل انکار است)، از آن اسراری که رسول خدا (ص) با شما در میان گذاشته، مرا آگاه کنید، فرمود: «خدا را شاهد میگیرم که شنیدم رسول خدا (ص) فرمود: علی بهترین کسی است که او را جانشین خود در میان شما قرار می دهم. علی امام و خلیفه بعد از من است، و دو فرزندم (حسن و حسین) و نه تن از فرزندان حسین پیشوایان و امامانی پاک و نیکند. اگر از آنها اطاعت کنید، شما را هدایت خواهند نمود، و اگر مخالفت ورزید، تا روز قیامت بلای تفرقه و اختلاف در میان شما حاکم خواهد شد»(1).
پرسیدم: بانوی من! پس چرا علی علیه السلام سکوت کرد و برای گرفتن حقّ خویش قیام نکرد؟ حضرت زهرا (س) در پاسخ فرمود: ای اباعمر، رسول خدا (ص) فرمود: مَثَلِ امام (مثل علی)، همانند کعبه است، که مردم به سراغ آن میروند، نه آنکه کعبه به سراغ مردم بیاید. سپس حضرت زهرا علیهاالسلام ادامه داد: آگاه باش به خدا سوگند اگر حق را به اهلش واگذار می کردند و از عترت رسول خدا (ص) اطاعت مینمودند، دو نفر هم (در حکم خداوند) با یکدیگر اختلاف نمیکردند، و امامت همان گونه که پیامبر خدا(ص) معرفی فرمود، از علی (ع) تا قائم ما، فرزند نهم حسین، از جانشینی به جانشینی دیگر به ارث میرسید. اما کسی را مقدّم داشتند که خدا او را کنار زده بود و کسی (علی) را کنار زدند که خدا او را مقدم داشته بود. نتیجه آن شد که محصول بعثت را انکار کردند و به بدعتها روی آوردند، آنها هواپرستی را برگزیدند و براساس رأی و نظر شخصی عمل کردند، هلاکت و نابودی بر آنان باد!
آیا نشنیدند کلام خدا را که فرمود: «پروردگار تو هرچه بخواهد، میآفریند و هرچه بخواهد، برمیگزیند، آنان (در برابر او) اختیاری ندارند». آری شنیدند، اما همان گونه که قرآن فرمود: «چشمهای ظاهر نابینا نمیشود، بلکه دلهایی که در سینههاست، کور میشود». افسوس که آنان آرزوها و هوسهای خود را تحقّق بخشیدند و از مرگ و قیامت غافل ماندند! خدا نابودشان گرداند و آنان را در کارهایشان گمراه کند. پروردگارا به تو پناه می برم از کمی یاران پس از فراوانی آنان.»(2)
(1) واعجباه! أنسیتم یوم غدیرخم... اشهداللّه تعالی لقد سمعته یقول: علیٌّ خیر من أخلّفه فیکم، و هو الامام والخلیفة بعدی، و سبطای و تسعة من صلب الحسین أئمّة أبرار، لئن اتبعتموهم وجدتموهم هادین مهدیّین، و لئن خالفتموهم لیکون الاختلاف فیکم الی یوم القیامة.
(2) یا اباعمر لقد قال رسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم : مثل الامام مثل الکعبة اذ تؤتی و لا تأتی ـ أو قالت: مثل علیّ ـ ثمّ قالت: أما واللّه لو ترکوا الحقّ علی أهله و اتبعوا عترة نبیّه لما اختلف فی اللّه اثنان، و لورثها سلف عن سلف و خلف بعد خلف حتی یقوم قائمنا التاسع من ولد الحسین، و لکن قدّموا من أخّره اللّه و أخّروا من قدّمه اللّه، حتی اذا ألحدوا المبعوث و أودعوه الجدث المجدوث، اختاروا بشهوتهم و عملوا بآرائهم، تبّاً لهم أو لم یسمعوا اللّه یقول: «و رَبُّکَ یَخْلُقُ مایَشاءُ وَ یَخْتارُ ماکانَ لَهُمُ الخِیَرَةُ»؟ بل سمعوا و لکنّهم کما قال اللّه سبحانه: «فَاِنَّها لا تَعْمَی الاَبْصارُ وَلکِنْ تَعْمَی الْقُلُوبُ الّتی فی الصُّدُورِ» هیهات بسطوا فی الدّنیا آمالهم و نسوا آجالهم، فتعساً لهم و أضلّ أعمالهم، أعوذبک یا ربّ من الحُور بعد الکَوْر.
منبع: ایکنا