انقلاب نبود کجا بودیم؟

علی‌محمد بشارتی گفت: از دیرباز شاهان این مملکت دشمنان‌شان مردم ایران بوده‌اند. خانم تاج‌الملوک مادرشاه می‌گوید، «تمام هواپیما‌ها و کشتی‌های آمریکایی که به ایران می‌آمدند نفت مجانی داده و قطعاتشان را تامین می‌کردیم، همچنین به کشتی‌هایشان که در بندرعباس پهلو می‌گرفتند، نفت مجانی می‌زدند». می‌توان گفت، ایران در آن زمان یکی از ایالت‌های آمریکا بوده است.
کد خبر: ۲۷۸۱۶۵
تاریخ انتشار: ۲۱ بهمن ۱۳۹۶ - ۰۹:۵۲ - 10February 2018

انقلاب نبود کجا بودیم؟به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، «وَالْفَجْرِ. وَلَیَالٍ عَشْرٍ... سوگند به سپیده صبح و سوگند به شب‌های دهگانه...»؛ 39 سال آزگار از سپیده صبح دم معاصر می‌گذرد و به فرموده ناخدای باخدای انقلاب و خلف صالح معمار آن «داریم وارد چهلمین سال می‌شویم؛ این خیلی حادثه‌ی مهمّی است».

هنوز هستند مردان آن روزگار که ردای روایت به تن می‌کنند و از «حال و هوای آن شب‌های دهگانه و قبل و بعد از آن» می‌گویند. شب‌هایی که سپیده آن صهبایی به کام ملت شد. ملتی که «آشوب زمستان» ثابت کرد همچنان ایستاده‌اند و امسال از آن «بیست‌ودوّم بهمن‌های تماشایی» رقم خواهند زد.

همان مشی انقلابی را رعایت کرده است. می‌گوید «زمانی که قائم مقام وزارت امور خارجه بودم از یکی از سفارتخانه‌های خارجی برای گرفتن وقت ملاقات تماس گرفتند. گفتم «بگو فردا ساعت 10». مسئول دفترم گفت اگر بگویم فردا بیایند فکر می‌کنند شما کار خاصی ندارید و بیکار هستید و این خوب نیست بنابراین بهتر است برای 15 روز دیگر وقت بدهیم. برگشتم به مسئول دفترم گفتم «وقت ملاقات را یک ساعات جلوتر بینداز و بگو فردا ساعت 9 بیایند. شما هم خداحافظی کن. گروه خونی ما به هم نمی‌خورد».

برخلاف برخی مسئولان که به بهانه‌های واهی - شاید به نیت همان مسئول دفتر - وقت ملاقات و مصاحبه نمی‌دهند با روی گشاده درخواست وقت مصاحبه ما را پذیرفت. قرار ملاقات طبقه هشتم ساختمان مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی بود ساختمانی که تا چند روز قبل مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام بود و هنوز هم اعضای هر دو مرکز در آن یک ساختمان مستقر هستند. بازوی مشورتی مجلس دور شده است.

«دستنوشته‌های آماده برای چاپ» به صورت مرتب و نامرتب روی میز و اطراف آن خودنمایی می‌کرد. میزی که چراغ مطالعه بدون ملاحظه عکاس ما خودش را روی آن پهن کرده بود. البته مصاحبه شونده 73 ساله ما بازهم برخلاف برخی مسئولان که حین مصاحبه نه تنها کت حتی جوراب هم نمی‌پوشند کت خود را به تن کرد و ترجیح داد به جای گارد گرفتن از پشت میز، در این سوی میز و در کنار مصاحبه‌کنندگان قرار بگیرد.

با پنجاه سال خدمت، 5 میلیون و 900 هزار تومان حقوق می‌گیرد. فیش حقوقی چاپی نه، اما فیش حقوقی پیامکی را ضمیمه گفته‌اش می‌کند. بدون عینک هم می‌شد اعداد و ارقام را دید. می‌گوید با فعالیت در تشکیل سپاه، نمایندگی مجلس اول (عضو هیئت رئیسه)، 10 سال قائم مقامی وزیر خارجه، وزیرکشور، 20 سال مشاور رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام این حقوق را دارم.

متن گفت‌وگو با علی‌محمد بشارتی به قرار زیر است:

روز 22 بهمن

آقای بشارتی عضو ستاد استقبال از امام (ره) روز 22 بهمن 57 کجا بود؟

کل این دهه را تا روز 22 بهمن در خدمت امام خمینی (ره) بودیم، البته روز 21 بهمن، من قبل از سخنرانی در دانشگاه شریف، شعری که راجع به انقلاب سروده بودم را قبل از سخنرانی بنی‌صدر، برای حضار خواندم. ظهر آن روز بودکه بخاطر نزدیکی دانشگاه شریف به بلوار استادمعین به منزل یکی از دوستان بنام آقای سلیمی که 3 برادرشان شهید شده بود، رفتم. منزل این سه شهید بزرگوار یکی از مکان‌هایی بود که جلسات ما در آنجا برگزار می‌شد. در منزل شهیدان سلیمی بودیم که اعلام شد از ساعت 4 بعدازظهر حکومت نظامی است، جمعی از دوستان که آنجا بودند از ما پرسیدند چه باید بکنیم؟ قرارشد با دفتر امام (ره) تماس بگیرم. چند بار تماس گرفتم که تلفن اشغال بود، بعد که خط آزاد شد یکی از دوستان گفت، امام (ره) در حال نوشتن اعلامیه برای خنثی کردن این حکومت نظامی هستند. وقتی نظر امام (ره) اعلام و بیانیه هم صادر شد، مانیز از خانه شهدای سلیمی بیرون رفتیم و شهر نیزکم‌کم بهم ریخت. مسافت میدان آزادی تا میدان امام حسین (ع) که ٢٢ کیلومتر است را ما پیاده طی کردیم.

پیروزی انقلاب اسلامی

امام (ره) از مردم خواستند حکومت نظامی را بشکنند

بله. به ما گفتند تاساعت 4 و نیم در محل بمانید. بعد از این ساعت ما در چهارراه کوکاکولا ( نبرد کنونی) ماندگار شدیم و راه را بستیم تا اجازه عبور و مرور به حکومت را ندهیم، شب هم همانجا ماندیم، اسلحه و موتورسیکلت نیز در اختیارمان قرار دادند و همسایگان هم مواد غذایی برایمان آوردند که با موتورسیکلت به سنگر‌های دیگر محله‌ها نیز تا صبح سر می‌زدیم و آن شب را اصلا نخوابیدیم، مردم با رسیدگی و حمایت هایشان به ما انرژی زیادی می‌دادند و با این محبت و شور مردمی نیازی به خواب نداشتیم. یادم می‌آید آن شب هوا سرد شد، باران هم آمد و در سنگر‌ها آتش روشن کردند. بالاخره فردا عصر، اعلام شد حکومت نظامی رفع شده است و انقلاب اسلامی به پیروزی رسید.

نقش شهیدان مطهری و بهشتی در ستاد اسقبال

ظاهراً مدیریت ستاد استقبال از امام (ره) با شهید مطهری بود، درباره چگونگی اداره ستاد توضیح می‌دهید که چه کسانی در آن عضو بودند و چه مسئولیت‌هایی داشتند؟

رحمت خدا بر شهید مطهری باد، مسئول کمیته استقبال ایشان بود، ولی برنامه‌ریز پشت صحنه، شهید بهشتی بود. ابتدا بنا بود استقبال با شکوهی از امام (ره) به عمل بیاید و تمام شهر را چراغانی و آذین بندی کنند، این یکی از نظرات اعضا بود، این راهم بگویم در ستاد، انسجام صد درصد نبود. نظر استاد مطهری این نبود و می‌گفتند امام (ره) چهره‌ای مردمی هستند و به استقبال پرخرج رضایت نمی‌دهند. سر انجام شهید بهشتی با آقای فردوسی‌پور در نوفل‌لوشاتو فرانسه صحبت کردند که فردوسی‌پور نیز توضیحات را یادداشت کرده و به امام (ره) نشان می‌دهد که امام (ره) هم در جواب گفته بودند: «من یک آدم معمولی هستم که از این کشور رفته‌ام و می‌خواهم، برگردم. این کار‌ها چیست؟ مگر من طاغوتی هستم؟» لذا مجدداً جلسه‌ای در ستاد استقبال گذاشته شدکه در آن پیشنهاد شد، مسیر فرودگاه تا بهشت زهرا به طول 33 کیلومتر را فرش کنند.

رد پیشنهاد فرش کردن مسیر

این نظر چه کسی بود؟

یک نظر شخصی نبود بلکه نظر گروهی بود. در ستاد عده‌ای می‌گفتند، امام (ره) فوق‌العادگی فراوان دارد لذا بایدآن را به دنیا نشان دهیم، لذا عده‌ای هم در ستاد آن را پذیرفتند، ولی برخی دیگر مانند شهید مطهری از همان اول این پیشنهاد (فرش کردن مسیر) را رد کرد.

صحبت با منافقان برای مراقبت از امام(ره)

هلی کوپتر و سایر امکانات مورد نیاز را چگونه تامین کردید؟

در بین این ماجرا‌ها و رایزنی‌هایی که در ستاد استقبال در حال انجام بود، برخی از اعضا که در این ستاد با دولت وقت ارتباط داشتند، زمانی‌که شاپور بختیار فرودگاه‌ها را بست، توانستند با تمهیداتی فرودگاه را باز کنند. این ارتباط‌ها که تماس با دولت بگیرند، وجود داشت. به همین علت گفتند ما یک هلی‌کوپتر در اختیار می‌گذاریم که امام(ره) را از فرودگاه با هلی‌کوپتر به بهشت‌زهرا ببرند. عین جمله شهید بهشتی این بود که ما خوف این را داریم که امام (ره) زیر دست و پا، له شود. این پیشنهاد را نیز به امام (ره) منعکس کردند که ایشان جواب داد، «من با هلی‌کوپتر نمی‌روم ولو زیر دست و پای مردم له شوم». سومین پیشنهاد در ستاد استقبال این بود که گفتند یک گروه مسلح باید از امام مراقبت کند که هیچ نیروی مجهزی نداشتیم لذا در نظر گرفتند با منافقان صحبت کنند، عجیب است که افرادی در ستاد رفتند با منافقان صحبت کردند، آن‌ها هم گفتند ما حاضریم، ولی برای این کار سه شرط داریم.

منافقان هنوز در آن زمان، چهره واقعی خود را رو نکرده بودند

چرا ما با آن‌ها در زندان زندگی کرده بودیم.

ستاد استقبال از امام و ماجرای قهر شهید مطهری

شما بله ولی مردم آن‌ها را به خوبی نمی‌شناختند

درست است مردم، چهره واقعی منافقان را نمی‌شناختند، ولی در زندان ما با افرادی از آن‌ها روبرو بودیم، کاملا متوجه شدیم که آن‌ها با ما همراه نیستند. حتی آیت‌الله طالقانی وقتی می‌خواست مسئولی انتخاب کند مسعود رجوی را انتخاب نکرد و به او گفت: شما خرده بورژوا هستید، حق ندارید حرف بزنید.(مسئولان زندان به آیت‌الله طالقانی در زندان حتی اجازه نمی‌دادند تفسیر قرآن بگوید و به علما اجازه نمی‌دادند خود را مطرح کنند). در سال 1354 که منافقین، تغییر موضع ایدئولوژیک دادند، علما اعلامیه دادند که این‌ها نجس هستند، منافقین هم برخورد بسیار تندی با علما کرده و اعلام کردند سرتا پای علما نجس است. شما هستید که می‌خواهید درباره ما حرف بزنید؟

شهید مطهری از همه بهتر منافقین را می شناخت

منافقین را می‌شناختیم، اما شهید مطهری از همه بهتر آن‌ها را می‌شناخت، چون فردی ایدئولوژیک بود و وقتی تفکرات نوشته شده منافقان را خواند، گفت: «این‌ها اصلاً مسلمان نیستند»؛ لذا وقتی شهید مطهری پیشنهاد ستاد استقبال به منافقان را متوجه شد قهر کرد و گفت: «چه کسی با این‌ها صحبت کرده است و از چه کسی اجازه گرفته‌اید؟» البته بعد از پیشنهاد ستاد استقبال به منافقین آن‌ها شروطی گذاشتند از جمله اینکه 50 اسلحه در خواست کردند.

 چه کسی با منافقان صحبت کرد؟

زود است که این اسامی را عنوان کنیم.

این فرد هم اکنون زنده است؟

بله

رد پیشنهادات منافقان

یعنی الان در ایران حضور دارد؟

خیر. منافقان شروط دیگری مانند در خواست 50 موتور تریل و نیز دریافت مبالغی پول را هم داشتند که هرسه شرط‌شان رد شد.

محمد بروجردی مسئولیت حفاظت از امام(ره) را برعهده گرف

سرانجام مسئولیت به چه کسی واگذار شد؟

ستاد استقبال با گروه منصورون و صف صحبت کردند و آقای شهید محمد بروجردی مسئولیت امر را به عهده گرفت.

ثبت‌نام 69 هزارنفر برای حفاظت از امام (ره)

سایر نیروهای حفاظت را چه طیفی شامل می شد؟

شهید مطهری پیشنهاد جالبی کرد مبنی بر اینکه در تمام مساجد فراخوان داده شود تا افراد مستعد و مورد اعتماد برای ستاد استقبال نام نویسی کنند. 69 هزارنفر برای این منظور نام‌نویسی کردندکه به هرکدام این‌ها یک بازوبند دادند که در ستاد استقبال به رتق و فتق امور بپردازند، اما این 60 هزار نفر، در جمعیت 5 میلیونی استقبال کنندگان، کمرنگ شدند، ولی کارشان را انجام دادند.

یکی از مسئولان وقت، جمعیت استقبال کنندگان را 8میلیون نفر تخمین زده است، جمعیت فقط از تهران نبود بلکه از نقاط مختلف کشور بودند. درست است؟

بله این جمعیت فقط از تهران نبود بلکه از سراسر کشور بود. ما ریاضیات خوانده‌ایم و با درنظر گرفتن طول و عرض مسیر می‌توانیم به‌طور دقیق جمعیت را محاسبه کنیم. البته در جوابی که می‌دهیم باید پاسخگوی مردم باشیم، حرف زدن کاری ندارد، ولی باید منطقی باشد. 8 میلیون جمعیت در آن روز امکان حضور و اسکان نداشتند. چه کسی به این تعداد غذا داد؟ چه امکاناتی بود؟

خودم را کاره ای نمیدانم

درباره ستاد استقبال و نظرات مختلفی که در آن مطرح می‌شد، بالاخره چطور نظرات را هماهنگ کردید تا فضا برای حضور امام (ره) آماده شود؟

می‌گویید «هماهنگ کردید»؛ بنده خود را کاره‌ای نمی‌دانم، غباری در پس کاروان هستم و در کتابم که مرکز اسناد انقلاب اسلامی با نام «عبور از شط شب» آن را منتشر کرده است، گفتم اسمم را «غباری در پی کاروان» بگذارید، ولی آن‌ها عوض کردند.

این نشان از تواضع شماست. ستاد استقبال از همان اول بهمن فعال بود؟

از همان ابتدا شروع به فعالیت کردند و بعد کار جدی‌تر شد.

نقش اصلی شما در آن حوادث چه بود؟

من 35 تا 36 جلد کتاب نوشته‌ام. ده جلد کتاب به نام 57 سال اسارت دارم؛ که از سال 1299 که کودتای رضاخان بود تا سال 1357 تمام رویداد‌های کشور را نوشته‌ام و هرکسی بخواهد راجع به تاریخ معاصر مطالعه کند، بی‌نیاز از خواندن این کتاب‌ها نیست. چون دست برآتش از بیرون نداشتیم که فقط اطلاعات و وقایع را روایت کنیم بلکه خودمان در طول این سال‌ها حضور و ورود داشته‌ایم.

سه طرح دشمنان برای لحظه ورود امام (ره) به کشور

با توجه به اینکه در دل حوادث بودید درباره فراز و فرود کمیته استقبال بفرمایید. مباحثی درباره ربودن هواپیما و ... هم مطرح می شود

اولاً‌ شما بدانید ایران یک پایگاه نیرومند آمریکا در منطقه بود که نه تنها خود کشور به آمریکا سرویس می‌داد بلکه به نیابت از آمریکا در منطقه حرف می‌زد و موضع‌گیری می‌کرد. مثلاً در جنگ «ظفار» در سال 1351 که بخاطر اختلافاتی بین دولت سلطنتی عمان و یمن جنوبی بود، ایران به نیابت از آمریکا نیروهایش را به آنجا فرستاد تا با آن چریک‌ها بجنگد که یک هواپیمای فانتوم هم سقوط کرد و خلبان‌هایش هم اسیر شدند. دخالت‌هایی هم در افغانستان، پاکستان و عراق داشت و حتی هواپیمای فانتومش را با خلبان ایرانی به ویتنام فرستاد که بجنگد و ایران برای آمریکایی‌ها خیلی مهم بود.

جالب است بخشی ازمصاحبه مدیرکل CIA را برایتان بگویم، شاید اولین بارباشد که آن را می‌شنوید، می‌گوید: «ما از انقلاب اسلامی انگشت به دهان مانده ایم و متحیر هستیم، بنا نبود دیگر چنین اتفاقاتی بیفتد. ما ایران را طوری ساختیم که صد سال بر این کشور حکومت کنیم». حال با این اظهارنظرات و روابط بین ایران و امریکا در دوره پهلوی، این سوال پیش می‌آید که آن‌ها حاضر بودند ایران را به راحتی از دست بدهند؟

لذا برای جلوگیری از حضور امام (ره) و عدم سقوط محمدرضاشاه قرار بود اقداماتی، انجام دهند: یکی اینکه از آمدن امام (ره) جلوگیری کنند که در این کار، موفق نشدند. آمریکایی‌ها همزمان با تحولات منجر به وقوع انقلاب «راجر هایزر» ژنرال 4 ستاره آمریکایی، معاون فرمانده ناتو را یک ماه به ایران فرستادند یعنی از 15 دی ماه تا 15 بهمن ماه حاکمیت کشور دست این فرد بود. در کنارش هم یک شاپور بختیار در حکومت پهلوی حضور داشت که به قول فرح فقط باید به مصرف مواد خود می‌رسید و یک معتاد رنجور وعلیل بود. بختیار یک عنصر فرانسوی بود و زنی فرانسوی داشت و بچه هایش نیز در این کشور زندگی می‌کردند یا مثلاً رئیس ستاد ارتش هم کاره‌ای نبود و همه کاره ژنرال هایزر بود، چون همه ژنرال‌های ارتش نیز در این یک ماهه بدون اجازه او آب نمی‌خوردند. آقای هایزر در ایران سه مسئولیت داشت، اول اینکه شاه را برگردانند، دوم اینکه از دولت بختیار تا آن جایی که ممکن است، حمایت کنند و سوم اینکه اگر نشد ژنرال‌های ارتش را وادار به کودتا کنند.

کارول براون وزیر دفاع آمریکا در تماس تلفنی با ژنرال هایزر، وقتی می‌گوید سلطنت پهلوی منتفی است وبختیار هم کسی نیست که مابخواهیم از او حمایت کنیم و یک راه کودتا برایمان مانده است، می‌پرسد: «که اگر کودتا کنید چند نفر کشته می‌شوند؟» هایزر جواب می‌دهد: خیلی زیاد که براون از او می‌پرسد: مثلا چند نفر؟ هایزر جواب می‌دهد: شاید در حدود 5 میلیون نفر کشته شوند.این‌ها می‌خواستند 5 میلیون نفر را بکشند تا آب رفته را به جوی برگردانند. این اسناد و مدارک شوخی نیست این‌ها بنا نبود از ایران بروند؛ لذا برای استقبال از امام(ره) سه طرح داشتند، یکی اینکه هواپیمای امام (ره) را در هوا بزنند در اسناد هم هست وبعد به دولت فرانسه خسارت بدهند که تصویب نشد. دومی که خیلی خطرناک هم بود اینکه به مجرد پیاده شدن امام (ره) و 50 نفر خبرنگار از هواپیما، امام (ره) را در فرودگاه در برابر چشمان همه ترور کنند و این خبرنگاران که همراهشان بودند فیلمهایشان را به دنیا مخابره کنند.

سوم اینکه هلی کوپتری که پیدا شد و می‌خواست امام (ره) را ببرد، (می‌دانید که قبل از اینکه آقای رفیق دوست ماشین را بیاورد، هلی کوپتری از هوانیروز با خلبانی سرگرد سیدین به محل آمد) که می‌خواستند آن هلی کوپتر را در هوابزنند. اما وقتی امام (ره) به ایران رسیده و هواپیمایش در فرودگاه به زمین نشست آقای ناطق می‌گفت: امام (ره) را سوار هلی کوپتر کردیم ووقتی بالا آمدیم، سیدین گفت: کجا بروم؟ که ناطق می‌گوید پیکانی جلوی بیمارستان فعلی امام (ره) پارک کرده ام که به آنجا برویم و هلی کوپتر در آنجا می‌نشیند وملت هم کنار آن آمدند وفکر کردند شخصیتی مجروح شده، ولی دیدند امام (ره) درون هلی کوپتر است که عده‌ای غش کردند. آقای ناطق در آن زمان ماشینش را می‌آورد و امام(ره) را سوار می‌کند وتک وتنها در خیابان‌های تهران با امام (ره) می‌روند و هم مردم از آن طرف به بهشت زهرا رفته اند.

این اتفاق همان زمانی است که خبری از امام(ره) نبود و همه نگران بودند؟

بله، همان موقع است که فکر می‌کنند امام (ره) ناپدید شده ست، اما ایشان در امنیت خاطر نماز ظهرش را می‌خواند.این خیلی مهم است. «علی بذکر الله تطمئن القلوب». سهیل محمودی درباره امام (ره) چند شعر گفته که بسیار زیباست.

برنیابد از شب و تشویش با توصحبت کرد زعقل فاصله اندیش با تو صحبت کرد
دل بزرگ تواز افتاب لبریز است خطاست از شب و سردیش با توصحبت کرد
وجود روشنت آئینه شکیبایی است همیشه می‌شود از خویش با تو صحبت کرد
دل از طراوت وحی کلام تو پنداشت که جبرئیل دمی در پیشوازت صحبت کرد

انقلاب نبود کجا بودیم؟

اگر موافق باشید به بعد از انقلاب ورود کنیم. با پشت سرگذاشتن دهه چهارم انقلاب این سوال مطرح می‌شود که چه ضرورتی برای انجام انقلاب وجود داشت؟ اگر انقلاب نمی‌شد کجا بودیم، ولی حالا که صورت گرفته کجا هستیم؟

( عینکم را بدهید) تا با سند برایتان پاسخ این سوال را بدهم، از کتاب «دختر یتیم» اثر فرح پهلوی می‌خوانم که نوشته است «تا قبل از اینکه از ایران خارج شویم، خیال می‌کردیم زندگی شاهانه‌ای داریم در حالی که زندگی شاهانه ما پس از مرگ محمدرضا شروع شد. اکنون می‌فهمم که چرا محمدرضا به ایران و ایرانیان علاقه‌ای نداشت. من با دوست داشتن وطن مخالفم، البته برخی کشور‌ها واقعا دوست داشتنی هستند و ممالک زیبایی مانند کانادا، انگلیس و فرانسه و همه جا‌های زیبایی که بین جنگل و دریا قرار گرفته و آسمان نیلگون دارند، دوست داشتنی هستند، اما کشوری مانند ایران خشک و بی آب و علف و با صحرای وسیع و شن زار‌هایی که مانند کویر لوت و یا کویر نمک بزرگ ایران چه علاقه‌ای برای انسان ایجاد می‌کند!». پس شاه و فرح و دودمان پهلوی به کشور و ملت علاقه‌ای نداشته اند. خب، مخالف دوست نداشتن همان دشمن دانستن است؛ بنابراین دودمان پهلوی دشمن مردم ایران بودند. یک تکه تاریخی برایتان بگویم امیر کبیر می‌گوید: «من هر وقت به ناصر الدین شاه پیشنهاد ساختن ارابه توپ می‌دادم مخالفت می‌کرد و چهارمین بار که پیشنهاد دادم؛ گفت: ما دشمنی غیر از ملت ایران نداریم و برای مبارزه با آن‌ها اسلحه کافی داریم».

بنابراین از دیر باز شاهان این مملکت دشمنان‌شان مردم ایران بوده اند. خانم تاج الملوک مادرشاه می‌گوید: «تمام هواپیما‌ها و کشتی‌های آمریکایی که به ایران می‌آمدند نفت مجانی داده و قطعاتشان را تامین می‌کردیم، همچنین به کشتی هایشان که در بندرعباس پهلومی گرفتند، نفت مجانی می‌زدند». می‌توان گفت: ایران در آن زمان یکی از ایالت‌های آمریکا بوده است. خود فرح نوشته است: «شاه هر کس را دوست نداشت او را ابله، نادان وکمونیست، توده‌ای و نفهم می‌خواند و تحمل هیچ گونه از گل نازک‌تر نداشت»؛ لذا نه در دوره شاه و نه بعد از آن هیچ امکانی برای اینکه کشور روی رفاه و آزادی ببیند وجود نداشت. بنابر این امام (ره) باید چه می‌کرد؟ درست است که ما در زندان بودیم ومجموعه زندان‌های سیاسی در کشور 10 تا 12 هزار که بیشتر نبود، اما در بیرون زندان هم مردم در زندان بودند و وقتی افراد نتوانند حرف زده و انتقاد کنند و در دهانشان را بگیرند و اجازه تحصیل و کار نداشته باشند؟ چه اتفاقی می‌افتد؟ در یک مقطعی به این دلیل که دانشگاه‌ها محلی برای مبارزه بود، شاه اجازه نمی‌داد دانشجود بگیرند و دانشگاه‌ها در حال تعطیل شدن بودند تا اینکه کار به جایی رسید که فارغ التحصیلان رشته پزشکی کم شد و دولت مجبور شد از فیلیپین، هند و بنگلادش دکتر بیاورد.

دکتر‌های بیسوادی که نیاز به مترجم داشتند و مگر هر مترجمی می‌تواند اصطلاحات پزشکی را ترجمه کند. ترجمه پزشکی با مکالمات معمولی خیلی متفاوت است چرا که این رشته اصطلاحات تخصصی خود را دارد. همچنین نباید از یاد ببریم که با اصلاحات ارضی کشاورزی، مملکت نابود شد. به فرموده امام (ره) ، کل استان خراسان گندم کشور را تولید می‌کرده است که همه نابود شد و ما مجبور شدیم از آمریکا و کانادا گندم بخریم. دانشجویان ما بعد از انقلاب در سال‌های مستمر به المپیاد‌های مختلف علمی در رشته‌های فیزیک، شیمی، کامپیوتر و ریاضیات می‌روند و مدال‌های طلا، نقره و برنز می‌آورند. قبل از انقلاب چرا چنین چیزی نبود؟ استعداد‌ها را کشته بودند.

امروز در بین 220 کشور جهان در تولید علم رتبه 16 را داریم، یعنی کشور‌های بزرگ را هم پشت سر گذاشته ایم. در نانو و سلول‌های بنیادین و سایر علم‌های دیگر صاحب عنوان درمیان کشور‌های دنیا هستیم. به لحاظ تولید فولاد و سیمان به خودکفایی رسیدیم و این محصولات را صادر می‌کنیم. در حوزه دفاعی نیز همه سلاح‌ها را تولید کرده و ممکن است به کشور‌های دوستان نیز بفروشیم. در حالیکه قبل از انقلاب اینگونه نبود، موقعی که جنگ شروع شد انبار‌ها زود خالی شد. درباره کشاورزی هم می‌توان گفت: ادامه دادن کار به همان شکل قبلی منتفی است. در لبنیات هم به همین شکل، درزمان شاه از بلغارستان و هلند پنیر وکره وارد می‌کردیم واز اسرائیل سیب و پرتقال وارد می‌کردیم. چرا الان یک شهر مثل جهرم 800 هزار تن در سال تولید مرکبات دارد و صادر می‌کند. وقتی فشار طاغوت از سر این ممکلت برطرف شد، استعداد‌ها رشد کرد.

با توجه به سوابقتان در پست‌های مختلف در کشور، مثلا در باره بحث دانشجوها، آماری می‌خواندم که روی آن مانور داده و انتقاداتی مطرح می‌کنند که تعداد دانشجو‌های ایران بعد از انقلاب افزایش یافته که خیلی‌ها در پاسخ می‌گویند وقتی جمعیت زیاد شده پس دانشجویان هم زیاد شدند و اگر جمهوری اسلامی هم نبود، این اتفاق می‌افتاد. واقعا چنین برداشتی صحیح هست؟

از روی کتاب به صورت مستند برایتان صحبت می‌کنم، این مهم است که شاه گفته و همسرش فرح نیز در کتاب (دختر یتیم) آن را نقل کرده است. اومی گوید: «محمدرضا می‌گفت: من در جریان تحریم نفتی اعراب در سال 1667 شیر‌های نفت ایران را به روی جهان غرب و اسرائیل باز کردم و به بهانه تحریم روابط با اعراب اجازه ندادم چرخ صنعت وانرژی غرب از کار بیفتد. تمام عمرم را صرف سرکوب نیرو‌های کمونیست کردم تا منافع غرب ودر رأس آن آمریکا را حفظ کنم».

«در جریان جنگ ویتنام نفت و سوخت مجانی به آمریکایی‌ها دادم و حتی هواپیمای‌های جنگی ایران را در اختیار سرفرمانده آمریکا در ویتنام جنوبی قرار دادم». در صفحه 873 نقل کرده است: «هر چه به من گفتند از جان ودل پذیرفتم و مانند یک غلام حلقه به گوش مجری دستورات منطقه و فرا منطقه‌ای آن‌ها بودم، هر سال میلیارد‌ها دلار بودجه کشور را صرف خرید اسلحه از کمپانی آمریکایی کردم و صد‌ها میلیون دلار را به موسسات آموزشی و اجتماعی آمریکا کمک بلاعوض کردم». خب اشتباه‌هایی بوده که انجام داده اند در صورتی که می‌توانستند به جای کمک به آمریکا در ایران دانشگاه و بیمارستان بسازند.یا نمونه دیگر، عدم گسترش انواع راه‌ها وجاده‌های کشور در دوره پهلوی است، در جشن‌های 2 هزار و 500 ساله در تخت جمشید‌ها جاده‌ای نداشتند که شیراز را به تخت جمشید وصل کند با هلی کوپتر تمام مهمانان را به آنجا بردند. یا اینکه هواپیما درفرودگاه شیراز نمی‌توانست روی زمین بنشیند به همین خاطر از دو طرف یک کیلومتر فضای فرود هواپیما را توسعه دادند تا هواپیما بتواند بنشیند.سالی که نکوست از بهارش پیداست، وقتی مردم در فقر و مشکل به سر می‌برند در جنوب میدان شوش وغار، تعداد 20 هزار نفر کارتن خواب زندگی می‌کردند، اصلا به روستا‌ها و جا‌های دور کار نداریم لذا اگر کسی قصد خدمت داشت باید به افراد در این محل خدمت می‌کرد؛ شاه خودش تصمیم گیر نبود.

عدالت مد نظر انقلاب به طور کامل محقق نشده است

درباره بحث عدالت و توجه به محرومان که از آرمان‌های انقلاب است، بعد از 40 سال از گذشت انقلاب بنظر شما این اهداف، محقق شده است؟

به طور کامل اجرایی نشده است. شاه مردم را در فشار قرار داده بود که وضعیت را به همان شکل که هست تحمل کنند؛ ما آمدیم این فشار را برطرف کردیم و حکومت نوپایی ایجاد کردیم با هزاران مشکلی که در طول این سال‌ها برای ما ایجاد کردند: از جمله جنگ هشت ساله، هفت گروه مجهز همزمان در سال 59 – 60 اعلام جنگ مسلحانه کردند.22 بهمن 57 انقلاب به پیروزی رسید 25 بهمن 57 پادگان نظامی مهاباد به دست حزب دموکرات افتاد. اما ما کارنامه‌مان روشن است.

رزومه 57 ساله شاه و رزومه این 40 سال هم باز دست من است واز هر جایی که بخواهید می‌توانم برایتان توضیح دهم.نظام جمهوری اسلامی تحصیلات را فقط در تهران منحصر نکرد، آن را به شهر‌های مختلف برد که افراد در کنار حضور در مشاغل و خانواده هایشان در به تحصیلات هم برسند. آیا ما توانسته ایم به همه مشکلات فائق شویم و همه مشکلات را حل کنیم؟ خیر، اما یک کار درستی کرده ایم که نقشه راه را تهیه کرده ایم و گفته ایم تا 20 سال آینده باید به کجا‌ها برسیم.ما باید تلاش کنیم تا به قله برسیم. اما شاه تمام تلاشش این بود به دره سقوط کند، کسی به دشمن خود سرویس می‌دهد چه وضعی می‌خواهد برای مملکت و مردمش رقم بزند؟ ولی امام می‌گوید: «مردم، ولی نعمت ما هستند. به من نگویید رهبر، بگویید خادم » من صحیفه امام (ره) را که نگاه کردم هزار بار در آن اسم مردم آمده است. هزار بار بیشتر هم غیر مستقیم به مردم اشاره کردند. اما شاه به مردم «رعایا» می‌گفت؛ یعنی خودش ارباب و بقیه رعیت بودند. هیچ امیدی برای اینکه کشور در زمان شاه به جایی برسد وجود نداشت چون هیچ بارقه امیدی در دوردست‌ها به چشم نمی‌خورد؛ اما الان همه مردم می‌دانند، می‌خواهیم چه کنیم.

برنامه چشم انداز 20 ساله به تصویب رهبر معظم انقلاب و برنامه 5 ساله هم به تصویب رسیده است و برنامه‌ها همگی مصوب و مشخص شده اند.بعد از انقلاب در بسیاری از شهر‌ها امکانات رفاهی، راه‌ها وبنا‌های مختلف ساخته شد. مردم در شهرستان‌ها سالن آمفی تئاتر نداشتند و گردهمایی هایشان را در مساجد می‌گرفتند. شاه اصلا دنبال توسعه شهرستان‌ها نبود. چرا اصلا شاه دلش بخواهد که به بیمارستان برسد؟ چرا مردم در آن زمان برای معالجه قلب و چشم باید به خارج از کشور می‌رفتند؟ برای اینکه درداخل کشور چنین امکاناتی نبود.

 آیا آن حس و حال انقلاب هنوز در بین مسئولان وجود دارد؟

خیر، آن تبی که در زمان مبارزات قبل از انقلاب بالا رفته بود طبیعتا باید پایین می‌آمد شور و شعور شکل گرفته در آن زمان لازمه انقلاب بود. این شور و شوق در مسئولان با اقدامات و دستگاه‌هایی که برای رسیدگی به مردم در استان‌های مختلف در نظرگرفته شده خود را نشان می‌دهد. برای اینکه سازمان‌ها و طرح‌هایی مانند کمیته امداد، بنیاد برکت، طرح شهید رجایی و هلال احمر را داریم.

چنین اقدامات و مراکزی در زمان قدیم نبود. ما نتوانستیم به همه مشکلاتمام فائق شویم به سه دلیل: یکی، دشمنی‌ها که در رأسش آمریکا بود، دوم: توقع بالا چرا که انقلاب کردیم و فکر کردیم خیلی پولدار هستیم و الان باید از امکاناتمان استفاده کینم، سوم اینکه: جمعیت کشور دو برابر شد، در آستانه انقلاب ما 38 میلیون جمعیت داشتیم، ولی هم اکنون بیش از 80 میلیون نفر جمعیت داریم. در دوره پهلوی اگر مردم به مزارعشان آسیب می‌خورد یا دریاچه ارومیه ضربه می‌خورد، مگر شاه برای جبران کاری می‌کرد؟ در آن زمان کسی بیمه نداشت.

به نسبت موفق هستیم

به خاطر حضورتان در دولت‌های مختلف بفرمایید، چقدر دولت‌های مختلف در محقق شدن اهداف انقلاب موثر بودند؟

در یک نظر اجمالی همه دولت‌ها خدمت کرده اند. اگر درباره حکومت پیامبر اسلام مطالعه کرده باشید، متوجه می‌شوید که نباید ایده آلیست باشیم؛ ایشان تا آخرین لحظه هم که می‌خواستند از دنیا بروند هرگاه برای وصیت کاغذ و قلم نزدشان بردند، قبول نکردند. هیچ کس نمی‌گوید پیغمبر موفق نبود اما آن کاری که می‌خواست انجام دهد و مردم را «لااله الا الله » گو کند، انجام داد. فقط در مسجدالحرام 360 بت بود که حالا از بین رفت و مردم نمازخوان و طرفدار توحید شدند. امام(ره) هم می‌خواست مردم را از یوغ امپریالیست‌ها آزاد کند که این کار را کرد و بقیه را به ما سپرد و ما لیاقت داریم آن مسیر را ادامه دهیم که در رأس آن اهداف «خدمت به مردم» قرار دارد. به نسبت موفق بودیم. همین یارانه‌ها کمر دولت را خم می‌کند، ولی باید بدهد.

موافق پرداخت یارانه نبودم

شما با ادامه پرداخت یارانه به مردم موافق هستید؟

من از ابتدا موافق پرداخت یارانه به مردم نبودم چرا که این مدل پرداخت پول به مردم آن‌ها را بد عادت می‌کند، همچنان که در روستا‌ها برخی بیکار نشسته و منتظر یارانه هستند و آن مقدار کمی هم که در روستا‌ها کار تولید می‌شد دیگر نمی‌شود. روش درست نبود و نباید به این شکل پول توجیبی می‌دادند.‌می‌توانستند امکانات، پروژه و یا وام برای کار کشاورزی و دامداری به روستائیان می‌دادند. الان هم نمی‌توان این پول را قطع کرد، چون مشکلات مالی وجود دارد. به هرحال دولت، مجلس و در رأس همه و مقام معظم رهبری در فکر خدمت به مردم هستند.

همه ما مخلص مردم هستیم؛ چه کسی در زندان را باز کرد ما را وزیر کرد؟ مردم بودند. متعاقباً ما باید چکار کنیم؟ چه کسی امام(ره) را از تبعید به تهران آورد و بعد به اریکه قدرت کشاند؟ امام(ره) سه موضوع بسیار استراتژیک مدنظرش بود. ایشان ضمن مطالعه‌ای که روی عملکرد احزاب در 200 سال گذشته داشتند، دیدند احزاب، چون اعتقادی نبودند مردم به آن‌ها اقبالی نشان ندادند؛ بنابراین به موضوع اعتقادات اسلامی بهای ویژه دادند.یکی از دوستان می‌گفت، یک حزب هست که تمام اعضایش در فولکس واگن جای می‌گرفت و به اندازه یک حزب 100 هزار نفره کار می‌کرد. اما مردم در تفکرشان وجود نداشت، لذا امام(ره) آمد و در گام دوم، مردم را در رأس حکومت قرار داد. سومین نکته هم تشکیل رهبری واحد بود؛ لذا مثلث رهبری، اسلام و مردم یادگار ایشان است و تا زمانی که مردم پای کار هستند ما مشکلی نداریم. فردا که 22 بهمن است همه در آنجا حضور دارند مردم نظامشان را دوست دارند.موسسه آمار آمریکا اخیراً آماری داده است که 85 درصد مردم ایران علاقمند به نظام هستند.

ضعف در انتخاب افراد

دربحث اقتصادی گلایه مردم از تورم، گرانی و بیکاری است چقدر دولت‌ها توانسته اند وظایفشان را در راستای اهداف انقلاب درست انجام دهند که مردم گله از نظام را به کلیت نظام تعمیم ندهند؟

دولت‌ها به میزانی که خدمت کرده اند، ضعف‌هایی هم داشته اند. اول در انتخاب افراد به عنوان همکار، وزیر، معاون رئیس جمهور برخی‌ها دقت لازم را نداشتند.

رده شغلی نباید مانع از رسیدگی به خطا شود

به خاطر فشار‌هایی است که به دولت‌ها می‌آورند؟

شاید یکی از دلایل همین باشد، شاید تفکر خودشان باشد و می‌خواهند همکاری بیاورند که کارشان را قبول داشته باشند و برایشان تعهد، سابقه سیاسی و خدمات و برنامه مهم نیست. مثلا برخی نمایندگان می‌گویند اگرمی‌خواهید به وزرا رأی دهیم باید این کار و آن کار را برایمان بکنید.البته جایگاه و پست و مقام هیچیک از مسئولان در رده‌های مختلف شغلی نباید باعث شود تا از رسیدگی به خطایشان چشم پوشی شود، باید آبروی خطاکار را برد تا خطاکاری در مملکت ریشه‌اش خشک شود. چرا باید چنین افرادی ترفیع بگیرند و چرا عده‌ای که میلیارد، میلیارد درآمد دارند، هیچ کس نمی‌آید بپرسد که چرا؟

پر توقع و پر صدا

واقعا چرا چنین اتفاقی نمی‌افتد؟

من همین را می‌گویم چرا که این افراد در اقلیت هستند، این‌ها آبروی بقیه را هم می‌برند، این‌ها پرتوقع و پرصداهستند و متاسفانه می‌بینیم که هنوز 40 سال از انقلاب نگذشته است برخی‌ها ثروتشان باید از پارو هم بالا بررود.

 این پول‌ها را از کجا آورده اند؟

من که اطلاع ندارم، قوه قضاییه باید به این موارد ورود کند، ولی هر چه هست با حفظ همه مراتب که از کجا آورده اند، باید بگوییم اگر رانتی وجود دارد و در اختیار عده‌ای هست، خلاف است؛ اگر در کار صادرات و واردات هستند و یا بهرحال از امکانات ویژه‌ای برخوردارند، بایدجلویشان را بگیرند. اگر می‌خواهیم مردم به حکومت علاقمندتر شوند باید آن‌ها به صداقت ماایمان داشته باشند و مطئن باشند برادر، دوست یا هر کس دیگری در نظام اگر خطا کرد باید رسیدگی شود.

بنده در اوایل انقلاب نوشتم که پسر آقای طالقانی را دستگیر کنند، آقای غرضی هم مسئول عملیات بود، آقای طالقانی هم ناراحت شده و به شمال رفت. آقای فرهادی هم دستگیرش کردند وبعد از سه روز آزاد شد وبا همان بلیزر به قم رفتیم.

شما در این باره گفته اید که من تنها بودم و حتی شورای انقلاب هم با من همراه نبود

حتی شورای انقلاب هم علیه من بیانیه داد. ما رفتیم قم آقای رفیق دوست هم بود. صبح خدمت امام (ره) رسیدیم و به ایشان گفتم این حکم ماست. استعفا می‌دهیم، دستور دهید ما را دستگیر کنند. امام (ره) فرمودند، بروید به کارتان برسید وهیچ کس نباید در کار شما دخالت کند و گفتند اگر این احمد هم خطا کرد، بازداشتش کنید واین عین جمله امام (ره) است.

می توانستم ماشین وارد کنم

این روحیه هم اکنون هم وجود دارد که به طورمثال اگر برادر مقامی در جایی خطا کرد دستگیر شود؟

من حتی یکی از افراد فامیلم را در جایی استخدام نکرده ام، بنده 4 فرزند پسر دارم که هیچ کدام مشاغل دولتی ندارند. 20 سال مشاور سیاسی آقای هاشمی با مدرک دکترا بودم. بنده، چون 5 سال در زندان بودم 40 درصد معلولیت دارم 3 تا از مهره کمرم و دستم هم در زندان شکسته و بالا نمی‌آید، ناخن هایم را در زندان کشیده اند. بنده برابر مقررات اجازه دارم یک ماشین خارجی با برترین برند‌های اروپایی وارد کنم، اما عارم می‌شود که اینکار را بکنم.

 خب همین مقررت ایراد وارد می شود؟

خب به هر حال بنده از امتیازات و امکانات خاص استفاده نمی‌کنم.

فقط سه وزیر هاشمی رفسنجانی زمین نگرفتند

همه که مثل شما نیستند.
در اواخر دوره ریاست جمهوری مرحوم هاشمی رفسنجانی به وزرا زمین دادند که فقط سه نفر نگرفتند. هنوز عده‌ای در مملکت هستند که خودشان را به عسرت می‌اندازند، چون مردم در مشکلات هستند.

5 میلیون حقوق

شما پیشتر فرموده اید که چقدر حقوق می‌گیرید

5 میلیون و 900 هزار تومان حقوق می‌گیرم (فیش حقوقی خود را در پیامک تلفن همراهش نشان می‌دهد). بنده 50 سال خدمت دولتی دارم و درتشکیل سپاه، مجلس اول، عضو هیئت رئیسه، 10 سال قائم مقام وزیر خارجه، وزیرکشور، 20 سال مشاور رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام را دارم.

 دریافت امکانات و رانت‌های ویژه شاید به خاطر ژن برتر برخی باشد.

آقای علامه جعفری نقل می‌کرد که برای حضور در سمیناری در هلند به همراه 120 نفر از فلاسفه شرق و غرب دعوت شده بودند و سوال ویژه در این مراسماین بوده که خوشبختی چیست؟ ایشان پاسخ داده اند، «خوشبختی انسان به آن چیزی است که انسان دوست دارد. آن چیزی که انسان دوست دارد موجب خوشبختی انسان می‌شود یکی پول، یکی گل و دیگری دریا را دوست دارد که ما در ایران خدا را دوست داریم». علامه جفری می‌گفتند بعد از این جواب همه جمعیت بلند شده وایستاده شروع به تشویق کردند که ایشان می‌گوید این جمله برای من نیست و ازپیشوای ما امیرالمومنین است. «قیمت انسان به آن چیزی است که برایش ارزش دارد» که حضار مجددا ایشان را تشویق می‌کنند. برای برخی افراد پول و مقام خیلی اهمیت دارد.انسان باید خود را بشناسد وبداند عزت دست خداوند است. شیطان در برابر خداوند قسم خورده است «به عزتت قسم همه بندگانت را منحرف می‌کنم»؛ لذا انحراف فقط شراب خوردن نیست، جاسوسی و کار مردم را به تاخیر انداختن و همچنین دروغ گفتن به مردم هم درست نیست.امام زمان (عج) به شیخ مفید یک نامه نوشت و گفت: «اعمالت را برای خدا خالص کن و مشکلات مردم را رفع کن»؛ لذا این دو مهم باید سرلوحه کار مسئولان قرار گیرد.

جزیره آرام

ارزیابی شما از وضعیت فعلی کشور اعم از موضوعات اقتصادی امنیتی با گذشت 4 دهه از پیروزی انقلاب اسلامی چیست؟

خانم کلینتون اقرارکرد که داعش را ما درست کردیم. آیا داعش برای عراق بود ویا سوریه؟ برای ایران بود. بعد از اینکه ما توانستیم در دوردست‌ها دشمن خونین خودمان را شکست بدهیم و به قول مقام معظم رهبری که فرمودند: «اگر با داعش نمی‌جنگیدیم الان در قم و مشهد باید با داعش می‌جنگیدیم» آیا این افتخار نیست؟ خانم کلینتون زمانی که می‌خواست برای ریاست جمهوری آمریکا کاندید شود گفت: من اگر رئیس جمهور شوم دستور می‌دهم به اسرائیل تا 200 هزار فلسطینی را بکشد. این همه خنثی شده است. ما توانسته ایم در چنین دریای طوفانی یک جزیره آرامی داشته باشیم. این همه گروه‌ها و گروهک‌ها با تجهیزات مدرن می‌خواستند نفوذ کنند، اما دیدند که ما خیلی به لحاظ اطلاعاتی قوی هسیتم؛ لذا این اطلاعات را هم حتی آمریکا ندارد چرا که بنده خودم بی اطلاع از مسائل اطلاعاتی نیستم.

آمریکا می ترسد با ما شاخ به شاخ شود

تحلیلتان درباره مسائل نظامی ایران چیست؟

ما به لحاظ نظامی خیلی قوی هستیم ما ابتدا هیچ چیزی نداشتیم و همه آنچه داشتیم وارداتی بوده است، اما در حال حاضر ما تجهیزات نظامی خود را بومی کرده‌ایم. ما به لحاظ علمی واقعاً توانمند شده‌ایم در حال حاضر تعداد دانشجویان ما 10 میلیون هستند یعنی یک هشتم جمعیت ما تحصیلات آکادمیک دارند. این هم برای خود افتخاری است آن هم در این مدت کوتاه. ما در بسیاری از مسائل خودکفا هستیم به قول آقای دکتر روحانی ما از اروپا کالا‌های صنعتی وارد می‌کردیم، اما در حال حاضر مشغول صادرات آهن وفولاد به اروپا هسیتم، این افتخار نیست؟ در حال حاضر ما لبنیات خود را به هفت کشور دنیا صادر می‌کنیم. ما مشغول صادرات برق به 5 کشور دنیا هسیتم. ما حتی برای کشور‌های مختلف نیروگاه می‌سازیم، سد می‌سازیم، راه می‌سازیم، بنابراین این موارد ارثیه شاه نبوده و نیست.دراین مملکت وقتی امام خمینی (ره) فرمودند: ما می‌توانیم. مردم عملاً این استراتژی امام(ره) را در صحنه نشان دادند. قبول کنید که آمریکا می‌ترسد که با ما شاخ به شاخ شود.

این ترس از چیست؟

قدیم‌ها در محله‌هایی گردن کلفت‌هایی بودند که زورگیری می‌کردند. روزی یک شخصی آمد و گفت: من چند دختر دارم ونمی توانم درچنین محله‌هایی زندگی کنم بنابر این به سراغ یکی از علما رفت. آن روحانی به وی گفت: من اگر به شما یک چیزی بگویم به آن عمل می‌کنید؟ آن فرد گفت: بله. روحانی گفت: این مرتبه اگر آن زورگیر مزاحم شد یک سیلی به گوش آن فرد زورگیر بزن. آن فرد گفت: ممکن است زورگیر‌ها به من حمله کنند. روحانی گفت: بگذار حمله کنند. آن فرد گفت: من سیلی را به گوش زورگیر‌ها زدم و زورگیر‌ها به قصد کشت مرا کتک زدند، اما نهایتاً در همه محله‌ها پر شد که این زورگیر کتک و سیلی خورده است. بنابر این آن زورگیر نتوانست در آنجا دوام بیاورد و از آن محل رفت. خب آمریکا هم همین است؛ لذا می‌ترسد زور بگوید و ما هم یکی از ناوگان‌های او را غرق می‌کنیم. مگر نمی‌شود؟ چون تجهیزات ما می‌تواند همزمان به 20 مهاجم شلیک کند؛ بنابراین آمریکایی‌ها از این می‌ترسیدند که قدرتشان آسیب پذیر باشد.

درباره سیاست دینی و دین سیاستی هم بفرمایید.

خدا رحمت کند مدرس را که گفت: سیاست ما عین دیانت ماست و دیانت ما عین سیاست ما. اسلام یک دین زندگی و دین مردمی است. اسلام یک دین عزت بخش است. ما اگر اسلام را داشته باشیم به هیچ چیزی نیاز نداریم لذا این اسلام است که به ما درس آزادی واستقلال و ظلم ستیزی می‌دهد.ما هر کاری که می‌خواهیم انجام بدهیم باید از اسلام درس بگیریم. اگر می‌خواهیم قانون اساسی بنویسیم، اگر می‌خواهیم در مسائل اعتقادی، بهداشتی، دینی و علمی به جایی برسیم باید همه این‌ها از اسلام گرفته شود، ما تا زمانی که اسلام داشته باشیم مردم را هم داریم و، چون مردم را داریم دست خدا با جماعت است. خوشبختانه، چون اسلام در قانون اساسی ما به شکل گسترده و وسیع آمده هیچ کسی نمی‌تواند نه در امروز ونه صد سال دیگر قانون اساسی و مقرراتی علیه اسلام تهیه کند. مردم ما در سایه اسلام وخدا آرامش پیدا می‌کنند.


 زنان چه نقشی در پیروزی انقلاب اسلامی ایفا کردند؟
بشارتی: اسدالله اعلم وزیر دربار و رئیس تشریفات دانشگاه شیراز بود. علم می‌گوید «زمانی که برای بازدید از دانشگاه شیراز رفتم دیدم
30 درصد از دانشجویان زن وهیئت علمی روسری به سر داشتند آن هم در زمان شاه. علم همچنین می‌گوید: وقتی این موضوع را از رئیس دانشگاه پرسیدم رئیس دانشگاه گفت: ما هم نمی‌دانیم ویک مدت است دانشجویان روسری پوشیده اند و به من هم دست نمی‌دهند.» این‌ها را گفتتم که بگویم طلایه انقلاب که دیده شد زنان به صورت اتوماتیک به رژیم پهلوی نه گفتند. همچنین باید گفت: در زمان انقلاب زنان دوشادوش مردان درصحنه بودند. زنان در تمام جریان‌ها و مراحل و روز‌های سخت بودند. چطور نبودند؟ به نظر من آنقدری که امام(ره) به زنان بها دادند به آقایون ندادند آن هم به دو دلیل یکی اینکه برای نخستین بار بود که زنان وارد صحنه می‌شدند و دوم اینکه قبلا کسی نبود که به زنان احترام بگذارد. البته خیلی از افراد مخالف ورود زنان در صحنه انقلاب بودند با این حال بعد از انقلاب هم ما حضور زنان را در همه عرصه‌ها اعم از مجلس، دولت و دستگاه‌های مختلف دیدیم لذا به میزانی که به زنان بها داده شد انرژی آزاد کردند وبسیار در انقلاب زحمت کشیدند و ما مدیون زنان تا به آخر هستیم.

منبع: میزان

نظر شما
پربیننده ها