به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، فردا نظام جمهوری اسلامی 39 ساله میشود. 39 سال پیش در چنین روزی، نظام پادشاهی پهلوی برای همیشه برچیده شد. نظامی که بر پایه کودتای مشترک سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا و انگلیس، علیه نخست وزیر مردمی دکتر مصدق روی کار آمده بود و مدیون قدرتهای جهانی بود.
شاه، با حمایت مستقیم آمریکا و انگلیس در کودتای ۲۸ مرداد، به پادشاهی مطلقالعنان تبدیل شد. او هر روز از مردم فاصله گرفت و دل به ارتش شاهنشاهی خوش کرد. ارتش شاه به مجهزترین و پر زرق و برقترین ارتشهای دنیا تبدیل شده بود به طوری که «دوایت آیزنهاور» دوست و متحد شاه، شاه را دارای وسواس نظامی توصیف کرده بود.
در طول دهه ۴۰ و اوایل دهه ۵۰ میلادی سهم درآمد ایران از قرارداد شرکت نفت ایران و انگلیس (قرارداد ۱۹۳۳) بسیار ناچیز بود. به عنوان نمونه در سال ۱۹۵۰ میلادی سهم ایران به کمتر از ۱۲ درصد رسید و مجموع دریافتی ایران از شرکت نفت ایران و انگلیس فقط ۱۶ میلیون پوند بود. در همین سال دولت انگلستان از شرکت نفتی این کشور ۵۱ میلیون پوند مالیات دریافت کرد که نشان میدهد سهم انگلستان از درآمد نفتی ایران، چندین برابر سهم ایران بود! دولت انگلستان، آشکارا شاه را به خاطر نقش آن کشور در به قدرت رسیدن او، مدیون انگلستان میدید.
بالاخره با تلاش جریان متکی به مردم و پشتکار محمد مصدق نفت ایران ملی شد، اما شاه با اتکاء آشکار به دولتین انگلستان و آمریکا، در کودتایی تمامعیار دولت ملی را سرنگون کرد و پس از آن مصمم شد تا از تکرار شرایط قدرت گرفتن دولتهای ملی پیشگیری کند. این کار را با نادیده گرفتن قانون اساسی مشروطه و پیشه کردن استبداد و تمامیتخواهی کامل، در پیش گرفت و روز به روز به اقتدار خود افزود. غافل از آنکه همه نظامهای استبدادی متکی بر ژنرالهای نظامی، درست آن موقع که احساس اوج قدرت میکنند، در سرازیری سقوط قرار میگیرند.
شاه به تصور اینکه با برداشتن نظام ارباب ـ رعیتی و دادن حق رأی به زنان، دهقانان و زنان را به جمع حامیان سلطنت میپیوندند، پروژه انقلاب سفید را اجرا کرد و پس از آن با اتکا به افزایش درآمدهای نفتی و حمایت غرب دست به اصلاحات اقتصادی زد به طوری که طی سالهای ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۱ تولید ناخالص ملی ۴ برابر شد، اما نظام اجتماعی کشور پذیرای رشد شتابان و حبابی نبود. جاهطلبی و رؤیاپردازی شاه به همراه فساد رسوخ کرده در نظام سلطنت، پایههای حکومت نامشروع شاه را به تدریج ویران میکرد.
از منظر اجتماعی، مادام که نظامهای اجتماعی توسعه نیابند تزریق توسعه تکبُعدی اقتصادی، بدون تردید ایجاد شوک میکند. جاهطلبی شاه به حدی بود که به گفته عبدالمجید مجیدی رئیس سازمان برنامه و بودجه در سالهای واپسین حکومت شاه (۵۶ـ۵۱)، در بازدیدی که شخص شاه در سال ۵۵ از سازمان برنامه داشت، دستور داد برنامه توسعه طوری نوشته شود که تا سال ۱۳۷۰ ایران ششمین کشور پیشرفته و قدرت اقتصادی جهان باشد. این در شرایطی بود که هنوز در اکثر روستاها و حتی برخی شهرهای محروم کشور، مردم آب آَشامیدنی سالم نداشتند، خدمات بهداشتی و درمانی در سطح نازلی بود، سوءتغذیه، بیسوادی و فقر فرهنگی بیداد میکرد.
به هر روی جاهطلبی، خودکامگی و غرور شاه و جهل او از فضای فرهنگی حاکم بر کشور و نیز ناآگاهی او از پیوند ظریف و عمیق روحانیت شیعه با لایههای پایین اجتماع و باورهای بنیادین دینی مردم، باعث شد که مردم ایران، که نظام شاه را که برآمده از کودتا و متکی به دول خارجی و طبعاً نامشروع میدانستند با هدایت روحانیت آگاه و در رأس آن حضرت امام، قیام بزرگی علیه نظام سلطنت به پا کنند. قیامی که سالها به طول انجامید و بالاخره در ۲۲ بهمن ۵۷ دودمان ۳۷ سال حاکمیت محمدرضا شاه را پایان داد. نظام شاه به دست ضعیفترین طبقات اجتماع و به تعبیر بنیانگذار جمهوری اسلامی، پابرهنهها در حالی به گونهای حیرتآور فرو ریخت که شاه در اوج قدرت بود، به ژنرالهای نظامیاش افتخار میکرد و گمان میکرد که غرب حامی اوست. به همین روی انقلابیون و مخالفان را عوامل بیگانه میخواند. او نمیدانست که از زمانی که گمان برده پادشاه بلامنازع و مطلقه کشور و قدرت برتر منطقه است، روند سقوطش آغاز شده است.
منبع: روزنامه اطلاعات