گروه حماسه و جهاد دفاع پرس: در بحبوحه شور و شعف برگزاری مراسم بزرگداشت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، یادی کنیم از پیرزنی که تنها فرزند پسرش در این راه به شهادت رسید. کمتر کسی است نام این مادر را که حداقل یک بار نشنیده باشد. در ادامه مروری داریم بر زندگی این «ننه علی» بانوی پاکدامنی که فرزندش را تقدیم انقلاب کرد و خود حدود 2 دهه از زندگیاش را در کنار مزار فرزندش گذراند.
روزی که این مادر به همراه دو فرزند خردسال از اردبیل به تهران آمد، آرزوهای بزرگی برای آنها در سر داشت. او به سختی روزگار گذراند و فرزندانش را بزرگ کرد. قربانعلی درس خواند و به استخدام نیروی هوایی درآمد. ورود وی به مراکز نظامی نه تنها او را از مسیر انقلاب خارج نکرد بلکه اعلامیههای امام (ره) را میخواند و پخش میکرد.
ننه علی در دوران حیاتش فعالیتهای فرزندش را اینگونه روایت کرده بود: «برای علی منزل مهیا کردم و برایش دختری را نامزد کردم. یک روز اعلامیه امام خمینی (ره) را در جیبش پیدا کردم. گفتم: اگر این اعلامیهها را از تو بگیرند، اعدامت میکنند. قربانعلی پاسخ داد: من غیرتم قبول نمیکند که امام در زندان بماند.» آن زمان قربانعلی کارمند بخش کترینگ شرکت هواپیمایی ملی ایران بود.
زمانی که صدای رگبار و شعارهای مرگ بر شاه تمام شهرهای کشور را فرا گرفته بود، قربانعلی ساک دستیاش را برداشت و بدون توضیح به اهواز رفت.
شش ماه از رفتنش گذشت و هیچ خبری از وی نبود. ننه علی از طریق آگهی در روزنامه متوجه شد که فرزندش در اهواز هنگام پخش اعلامیه توسط ساواک دستگیر شده و زیر شکنجه به شهادت رسیده است. ننه علی وقتی مزار بی نام و نشان فرزندش را به آغوش کشید، پا گیر آنجا شد. این مادر زحمتکش به مدت یک سال در کنار مزار فرزندش روزگار گذراند. از این رو امام جمعه اهواز با دفتر رهبر وقت انقلاب تماس گرفته و موضوع را تشریح کرد. امام خمینی (ره) دستور نبش قبر و انتقال پیکر شهید به تهران را صادر کرد.
پیکر شهید «قربانعلی درخشان» به قطعه ۲۴ گلزار شهدا انتقال یافت. ننه علی با ساخت اتاقکی کوچک در کنار مزار فرزندش به مدت ۱۹ سال در کنار او ماند. سالها گذشت و ننه علی با درخواست رهبر معظم انقلاب مبنی بر اینکه به خانهاش برگردد، پس از سالها آن اتاقک کوچک با دیوارهای فلزی را رها کرده و به خانه برگشت. او نهایتا سوم اسفند سال ۹۰ دعوت حق را لبیک گفت و پیکرش در کنار فرزندش آرام گرفت.
انتهای پیام/ 131