اسیری و اسارت متاسفانه جز لاینفکی از جنگ 8 ساله ما بود. جزئی که شاید به راحتی نتوان از آن گذشت و اگر هم بخواهیم به آن بپردازیم باید با سختی ها و ناراحتی هایی که برای مان پیش می آید کنار بیاییم. روایت «زندان الرشید»، یکی از این روایت هاست. روایتی که از شروع و ظاهرش بوی اسارت می دهد، طرح جلد طراحی شده برای کتاب هم رنگ و بوی اسارت دارد، اسم کتاب در انبوهی از خار قرار گرفته است؛ رنگ زرد آجری رنگی که یاد آور لباس اسراست، زمینه جلد را تزئین کرده و درب آهنینی که در پشت کتاب وجود دارد، حال و هوای اردوگاه های را زنده می کند. کتاب زندان الرشید، توسط دکتر محمد مهدی بهداروند؛ خاطره نگاری شده است.
در مقدمه خاطره نگار(نویسنده) آمده است که صحبت های سردار گرجی زاده (شخصیت اصلی کتاب) در چهل جلسه در محل کارش و بعد از آن در منزلش، جمع آوری و بعد پیاده سازی و تنظیم شده است. کتاب زندان الرشید، در واقع خاطرات رئیس ستاد سپاه ششم نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، سردار علی اصغر گرجی زاده است. شروع این خاطرات از سال 67 است و در ادامه به سال های اسارت او در زندان های رژیم بعث می پردازد. روایت های کتاب به خصوص در بخش هایی که به خاطرات اسارت اشاره می کند، انصافا خواندنی ست، در برخی از قسمت ها آن قدر جزئیات را به خوبی تعریف می کند که مخاطب خود را حاضر در صحنه می بیند.
سردار گرجی در دوران اسارت حدود چهار ماه، فرمانده بودنش را محفی می کند ولی بعد از چهار ماه لو می رود. بعد از لو رفتن، مورد بدترین شکنجهها قرار میگیرد. توضیحات برخی از این شکنجه ها آن قدر درد آور و بعضا غیر قابل تحمل است که خواندن آن برای مخاطب بسیار سخت است. در عراق بعد از مدتی وقتی به هویت فرماندهی گرجی زاده پی می برند، او را به زندان الرشید منتقل می کنند. در مورد این زندان اغلب افراد معتقدند که یکی از مخوف ترین و غیر قابل تحمل ترین زندان های عراقی ها بوده است.
گرجی زاده مدت زیادی از اسارت خود را در این زندان گذرانده است. یکی از دلایلی که بعد از مشخص شدن هویت واقعی گرجی زاده او را به زندان منتقل کردند، قطعنامه بود. به گفته بسیاری از هم سلولی های او اگر عراقی ها از اول اسارت می فهمیدند که او فرمانده سپاه ششم بوده، او را اعدام می کردند. عراقی ها تنها به دلیل پایان یافتن جنگ و قبول قطعنامه از اعدام او منصرف شدند. او به دلیل ارتباط بسیار نزدیک خود با سردار شهید علی هاشمی به شدت مورد بازجویی قرار می گیرد تا اخبار و اطلاعاتی درباره او از خود بروز دهد؛ چیزی که هیچ وقت برای عراقی ها ممکن نشد.
یکی دیگر از مواردی که در کتاب بسیار به چشم می خورد، یک کلید واژه مهم است؛ می توان گفت که «مقاومت» جز اصلی ترین کلید واژه های این کتاب است، استفاده از این کلمه و نشان دادن مصداق های زیادی از این واژه در کتاب شاهدی بر این ادعاست.
سردار گرجی زاده یکی از دلایل نوشتن و مکتوب کردن خاطرات خود را قانون و دستور العمل بودن دفاع مقدس می داند، او معتقد است؛ خاطرات دفاع مقدس، دستور عملی برای زندگی است و نگارش اینگونه کتاب ها به نسل جوان کمک می کند که مشکلات و پیچیدگی های زندگی آینده خود را پیشاپیش تشخیص دهند. او در این باره گفته است: وقتی که ده ها هزار نفر این گونه سفرنامه ای را می خوانند مانند این است که عملا خود نیز این راه را رفته اند در حالی که به هیچ وجه در گذشته این راه را نرفته بودند. و این سفرنامه این خاصیت را دارد که آنها متوجه می شوند که در کدام محل باید توقف کرد، و کجا باید به سرعت گذشت.
جدای از این نظر صاحب اثر می توان گفت، امروز نویسندگان خاطرات جنگ یا حوادث مهم این حسن را ایجاد کردهاند که میلیونها انسان که در ظاهر راهی را نرفتهاند و یا تا آخر عمر خود هم شاید نروند از قبل توانایی تشخیص مشکلات را خواهند داشت. همچنین آنها این موضوع را درک میکنند که در کجا کم خواهند آورد و این مانند این است که یک ترم کامل در دانشگاه این درسها گذرانده باشند.
کتاب زندان الرشید توسط دفتر ادبیات و هنر مقاومت انتشارات سوره مهر در 740 صفحه منتشر و روانه بازار شد. چاپ اول این کتاب در زمستان سال 92 و در تیراژ 5000 نسخه بوده است.