به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاع پرس، جمعی از اعضای جامعه قرآنی کشور به نیابت از فعالان، حافظان و قاریان در سری دیدارهای خود با خانواده شهدای قرآنی این هفته به دیدار خانواده شهید کاظم ربطی رفتند.
ابراهیم ربطی برادر شهید کاظم ربطی در توضیح مختصری از زندگینامه برادر گفت: کاظم سال 1335 در محله شهید قدمی در خانواده مذهبی و متدین به دنیا آمد. کلیه دانش های دینی را از پدر مرحوم به ارث برد. از ابتدای شروع انقلاب اسلامی همه ما توسط پدر تشویق به انس به قران و مسجد محله شدیم.
وی افزود: شهید گوی سبقت را از برادران گرفت و با قران بسیار مونس شد و با تشکیل کلاس های قرآنی و شروع آن که به مرور زمان شامل 50 شاگرد شد به تعلیم قرآن پرداخت.
برادر شهید بیان داشت: از نظر فعالیت های مذهبی و به عنوان استاد وظیفه آموزش قران را در مسجد امام جعفر صادق(ع) محل برعهده داشت. که بعد از شهادت پایگاه بسیج مسجد به نام شهید نام گذاری شد.
ربطی ادامه داد: در طول چندین سال حضور در جبهه فعالیت های مذهبی و قرانی را بنا کرد و هم به عنوان فرمانده بسیج در صحنه حضور داشت.
وی با اشاره به مجروحیت برادرش در جبهه گفت: بعد از چند روز به هوش آمد و صدماتی که در سرش به وجود آمد غیر قابل توصیف بود و فکر نمیکردیم زنده بماند. بعد 15 روز مرخص شد و بلافاصله بعد 10 روز با آن وضعیت به جبهه بازگشت تا اینکه در عملیات مسلم بن عقیل به شهادت رسید.
برادر شهید بیان داشت: بعد از پایان دوران مدرسه در دانشگاه تربیت مدرس قبول شد و همزمان در مدارس مختلف به تدریس قران و دروس دیگر مشغول بود. در جبهه نیز به عنوان پاسدار و بسیجی فعالیت می کرد.
برادر شهید ربطی به فعالیت های برادر اشاره کرد و گفت: زمانی که از مدرسه تعطیل می شد به مسجد می آمد و مشغول به خواندن قران می شد. کاظم تفکر وسیعی داشت. حتی یک روز گفتم که تو زخمی شدی به جبهه نرو گفت اگر من و تو و بقیه نرویم پس چه کسی از انقلاب دفاع کند. ماهم او را پشتیبانی کردیم تا اینکه به شهادت رسید.
ابراهیم ادامه داد: در یک برهه از زمان چهار برادر در جبهه حاضر بودیم و این با اصرار خود شهید بود که اوقاتمان را بیشتر در جبهه باشیم چرا که جبهه به ما احتیاج دارد.
برادر دیگر افزود: علاوه بر انس قران نماز ایشان قابل توجه بود و اهالی محل که در مسجد حضور داشتند به نمازش غبطه می خوردند.
وی تصریح کرد: بعد شهادت افرادی به منزل مراجعه و از ایشان تعریف می کردند که شهید به آن ها کمک های مالی می کرد و این نشان از این داشت چطور عامل به قران بود.
وی بیان داشت: رفتارش با پدر مادر بسیار عالی بود و هیچ چیز برای خانواده کم نگذاشت. شهدا درس هایی دادند که اگر مردم و مسئولین به آن ها توجه داشته باشند هیچ گاه از مسیر درست خارج نمی شوند.
احمد وفایی از دوستان شهید بیان کرد: بعد ورود شهید به پایگاه بسیج جلسات قرانی که پیش از این متفرق بود رونق گرفت و حتی جلسات تفسیر شکل گرفت و بعد از نماز صبح برقرار بود.
یکی دیگر از برادران شهید بیان داشت: بعد از شهادت یکی از دوستاش در مراسمات زیارت عاشورا که داشتیم ایشان بسیار گریه می کرد به حدی که در حالت سجده به زمین می افتاد. حالات خاصی پیدا کرده بود.
در یکی از ایست بازرسی که بعد از اوج گیری فعالیت های منافقین شکل گرفته بود در یکی از شب ها شخصی سیلی محکمی به گوش کاظم زد، وقتی دوستش وارد ماجرا شد خیلی جدی به دوستش گفت تو دخالت نکن. بعدا به من گفت این ها هموطنان ما هستند شاید خسته و ناراحت بود و اشتباهی کرده و بعدا می فهمد. رفتارهای بزرگوارانه ای نشان می داد که مشخص بود چقدر تحت تعلیم تعالیم قرآن است.
فاطمه ربطی خواهر شهید گفت: تمام برادرانم نمونه هستند ولی کاظم جور دیگری بود که مظلومانه زندگی کرد و مظلومانه به شهادت رسید.
انتهای پیام/ 141