به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، تقابل و خصومت با دین مبین اسلام سابقهای هزار و 400 ساله دارد. همزمان با آغاز آشکار شدن رسالت نبی مکرم اسلام تقابل با اسلام آغاز گردید و تاکنون نیز این تقابل و خصومت ادامه دارد. آنچه می بایست مورد توجه قرار گیرد شکل و شیوه تقابل با اسلام است.
به عنوان مثال پس از رحلت پیامبر اسلام منافقان به کمک یهودیان پایه گزار اسلامی شدند که به اسلام اموی در مقابل اسلام علوی معروف شد. در عصر ما قرائت های دیگری از اسلام شکل گرفت که از جمله آنها قرائتی است که به کمالیسم معروف شد
در دوران مبارزات و شکل گیری انقلاب اسلامی و پس از پیروزی انقلاب تقابل با اسلام ناب از سوی دشمنان انقلاب اسلامی، بهره گیری از قرائت های تقلبی از اسلام با هدف ایجاد انحراف و تحریف در تعالیم انسان ساز اسلام موجب شد تا بنیانگذار انقلاب اسلامی امام خمینی (ره) به خطرات این تقابل به عنوان تهدیدی مخرب تأکید کرده و در صدد روشنگری نسبت به این استراتژی نظام سلطه حرکت نماید.
تعبیری که امام راحل از قرائت های غیر اصیل و تقلبی از اسلام داشتند، اسلام آمریکایی بود. در واقع اسلام آمریکایی نسخه ای کامل و جامع از همه قرائت های دروغین اسلام در مقابل قرائت حقیقی از اسلام بود. اسلام آمریکایی در برگیرنده دین حداقلی، اسلام اموی، اسلام سکولار، اسلام التقاطی و اسلام متحجر بود.
رشد چشمگیر موج اسلام خواهی در غرب و کشورهای اروپایی پس از پیروزی انقلاب اسلامی و صدور ارزشهای والای انسانی اسلامی به دیگر کشورها، به یکی از چالش های اصلی استکبار تبدیل شده که راه تقابل با این بیداری را در تقابل و مبارزه با اسلام یافته اند. افزایش مقابله با استعمار و استکبار جهانی و رشد مطالبات آزادی خواهانه جوامع اسلامی و غیر اسلامی، به کابوسی برای سردمداران غربی آمریکایی مبدل گشته بود. از سوی دیگر نظام سلطه شاهد آن بود که فشارها و مواجهه مستقیم و خشن آنان با موج اسلام خواهی انسانها نه تنها از روند روبه رشد گرایش ها به اسلام ناب و فعّال نکاسته بود بلکه این فشارها خود محرکی در جهت تقویت فضای اسلام خواهی و مقابله با فرهنگ و نظام غرب شده بود.
در این شرایط برنامه ریزی و سرمایه گذاری بر همان استراتژی قدیمی، یعنی ایجاد و شکل دهی به قرائت های غیر اصیل و همسو با منافع غربی آمریکایی و تقابل آن با اسلام ناب در دستور کار سرویس های امنیتی و اطلاعاتی نظام سلطه و بویژه آمریکا قرار گرفت.
از همین رو نظریه پردازان موسسه تحقیقاتی امنیتی پنتاگون «رند» در جهت جلوگیری از رشد اسلام خواهی و اسلام گرایی در جهان، ایجاد تقویت و کمک به ترویج نسخه ای آمریکایی از اسلام را پیشنهاد می دهد که به اسلام اعتدالی نامگذاری شده است.
اسلام اعتدالی مد نظر آنان هرگز درمقابل با اسلام افراط وتفریط تعریف نشده است بلکه اسلام اعتدالی مورد نظر آنان اسلامی است که علی رغم دارا بودن ظواهر اسلام، در اداره امور جامعه، مردم و حکومت متکی به تعالیم اسلام نبوده بلکه بر اساس قوانین بین المللی، اسناد و بیانیه های حقوق بشری و قوانین یونسکو اداره می شوند.
آنچه که این موسسه به عنوان اسلام اعتدالی در مقابل اسلام جهادی و به تعبیر آنان تروریسم جهادی مطرح نموده است، بی شباهت به پروتستانیسم و محدود کردن دین به عرصه فردی و شخصی نیست. موسسه رند در پیشنهادات خود در جهت جلوگیری از رشد اسلام حقیقی و جایگزینی آن با اسلام اعتدالی و منفعل و برآورده کننده منافع آمریکا پیشنهادانی را توصیه می کند:
1. تلاش برای ایجاد شبهه و تردید در تعالیم و ارکان اساسی اسلام
2. کمک های مالی ، اطلاعاتی و بین المللی به دولت ها وگروههای مروج اسلام اعتدالی
3. برچسب تروریست و افراطی زدن به مروجان اسلام ناب وجهادی
4. تلقین این تفکر که عامل اصلی عقب ماندگی و عدم توسعه جوامع اسلامی تعالیم وتفکرات اسلام ناب نظیر جهاد است.
با این وجود سوالی که مطرح است این است که چرا با وجود تمامی این تلاشها و اقدامات صورت گرفته از سوی نظام سلطه توفیقات چندانی در جلوگیری از رد اسلام خواهی و ترویج اسلام حقیقی و جایگزینی اسلام غیر اصیل نداده اند؟
نظریه پردازان موسسه رند در پاسخ به این سؤال، مسئله را مورد بحث قرار داده اند:
الف. فقدان استدلالها و بن مایه قوی در زمینه تعریف، توصیف و اثبات نظریه اسلام اعتدالی، برای توجیه افکار عمومی وجوانان مسلمان
ب. عدم آمادگی فضای جوامع اسلامی برای پذیرش قرائت اسلام اعتدالی با وجود تعارضات مشهود و اساسی با تعالیم وارزش های اسلامی
نظریه پردازان این موسسه امنیتی در مواجهه با مسئله اول (الف) پیشنهاد می کنند تا روند جایگزینی و اشاعه فرهنگ اسلام اعتدالی به وسیله افرادی و اندیشمندانی از میان خود مسلمانان صورت پذیرد. این راهکار از یکسو روند باورپذیری نسبت به اسلام اعتدالی را افزایش خواهد داد و از سوی دیگر تقابل افرادی از درون جوامع اسلامی با تعالیم اسلام ناب موجب تزلزل در ارزشهایی می شود که پیشتر مورد احترام وباور همگان بوده و مخالفت با آن مذموم و قبیح بود.
این قبح شکنی و مواجهه با تعالیم صریح اسلام ناب با ابزارهایی چون تفسیر به رأی آیات قرآن و روایات و سنت نبوی در راستای به کرسی نشاندن افکار همسو با اسلام اعتدالی شکل می گیرد. تلاش برخی در داخل و خارج از کشور ما در استفاده ابزاری از آیات قرآن کریم و روایات و عملکرد معصومین در جهت اثبات درستی عملکرد خود نمونه هایی از این استراتژی است. چنانچه نصیحت و موعظه کردن امام آزادگی امام حسین (ع) در مواجهه با عمر سعد را مذاکره خواندن و امام حسن و امام رضا علیهماالسلام را امام مذاکره نامیدن نمونه هایی از این نوع اقدامات است که عده ای خواسته یا ناخواسته در آن گرفتار شدند.
چریل بنارد مدیر بخش خاورمیانه موسسه رند، در مواجهه با مسئله دوم (ب) راهکارهایی را پیشنهاد می دهد. از دیدگاه وی زمانی زمینه برای القاء و تزریق تفکر اسلام اعتدالی مناسب خواهد بود که جوامع اسلامی نسبت به پذیرش ارزش های غربی راغب بوده و سبک زندگی آنان به سوی سبک زندگی غربی متمایل شود به گونه ای که آنچنان شیفته و واله فرهنگ غرب شوند که دیگر نسبت به تعالیم وارزش های دینی حساسیت نشان ندهند و حتی در صورت نقض آشکار تعالیم و دستورات اسلام حساسیت وتعصبی نداشته و نسبت به آن بی تفاوت گردند. بنارد در ادامه راهکار رسیدن به این شرایط را در چند مسئله بیان می کند:
1. سرمایه گذاری بر روی آموزش و پرورش نسل جدید و جوان جامعه .
2. بهره گیری از عدم آگاهی برخی از مسلمانان نسبت به تعالیم اسلام ناب و استفاده ابزاری از شعارهایی نظیر: حفظ حقوق زنان، دموکراسی و احترام به رأی مردم، مشروعیت مردمی به جای مشروعیت الهی
3. تخریب اعتقادات و تزلزل در باورهای دینی به وسیله افرادی از درون جوامع اسلامی
با تأمل در این مباحث روشن می گردد که اقداماتی نظیر فشار جوامع بین المللی بر کشور ما در پذیرفتن و اعمال سند 2030 و تخریب باورهای دینی با تأثیرگذاری بر مراکز آموزی و پرورشی، زدودن فرهنگ آزادی خواهی و جهاد در مقابل زورگویان و ترویج فرهنگ و سبک زندگی غربی در میان کتب درسی و آموزشی ، هجمه به ارکان اعتقادی ما نظیر زیر سؤال بردن اعتقاد به عصمت پیامبر و اهل بیت علیهم السلام و القاء جواز انتقاد به همگان حتی پیامبر (ص) و امام زمان (عج) همگی بخشهایی از پازل استراتژی ترویج و جایگزینی اسلام اعتدالی به جای اسلام ناب محمدی (ص) است که البته ممکن است در بیان اهداف موضوعات دیگری مطرح شوند.
نتیجه سخن این است که، ما به عنوان حکومتی پرچمدار اسلام ناب محمدی (ص) مورد هجمه همه جانبه از سوی نظام سلطه برای منحرف کردن جامعه اسلامیمان و تحریف ارزشها و اعتقادات اساسی اسلام ناب هستیم، لذا بر همگان واجب است تا با آگاهی و بصیرت و ژرف نگری، در مقابل این نقشه شوم ایستادگی کرده و در جهت روشنگری جامعه اسلامی و جوانان کشور عزیزمان تلاش نماییم که سکوت در مقابل این استراتژی مخرب راه را برای دشمنان خارجی و غربزدگان داخلی باز خواهد نمود.
منبع: سایت بصیرت