به روایت سردار قاسمی؛

«یحیای حماسه‌ساز» شهادت را انتخاب کرد

یحیی به عکس فرزندش که چهره زیبایی هم داشت، نگاه می‌کرد. ما وقتی وارد عملیاتی می‌شدیم، دست از دلبستگی به خانواده‌ها می‌شستیم و محبت‌های دنیوی را فراموش می‌کردیم، زیرا عملیات‌ها گاهی به مشکلاتی برمی‌خورد و تنها رشادت رزمندگان می‌توانست، ما را در عملیات پیروز کند. آن روز با یحیی صحبت کردم تا به این موضوع توجه داشته باشد.
کد خبر: ۲۸۰۹۳۸
تاریخ انتشار: ۰۸ اسفند ۱۳۹۶ - ۰۹:۴۶ - 27February 2018

دپو//// «یحیای حماسه‌ساز» شهادت را انتخاب کردگروه حماسه و جهاد دفاع پرس: عملیات بیت المقدس ۲ در فاصله زمانی ۲۵ دی‌ماه تا دوم بهمن ماه سال ۶۶ انجام شد. این عملیات در منطقه عمومی ارتفاعات «قمیش» و «سلیمانیه» انجام شد و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی فرماندهی عملیات را بر عهده داشت. رزمندگان در سرمای طاقت فرسا عملیات گسترده‌ای انجام دادند تا دشمن از منطقه دور شود.

سردار سعید قاسمی از فرماندهان دوران دفاع مقدس در توصیف عملیات ماووت و رشادت شهید یحیی اسماعیلی معروف به «یحیی حماسه‌ساز» روایت کرد:

برف حدود سه الی چهار متر زمین را پوشانده بود. نیرو‌ها برای رسیدن به خط مقدم باید حدود ۳۰ گردنه را با ماشین و قسمتی را پیاده به سختی عبور می‌کردند. مرحله اول عملیات را با موفقیت پشت سر گذاشتیم. مرحله دوم عملیات به جهت هوشیار بودن عراق با مشکلاتی همراه شد. از سوی دیگر برف سنگینی می‌بارید.

قرارگاه اطلاعات و عملیات بالای ارتفاعات بود. عراق جهت پس گرفتن مواضعی که از دست داده بود، پاتک می‌زد. یک روز پیش از تک گسترده عراق، یحیی پس از خوردن دو قاشق غذا، گوشه‌ای رفت و به عکسی که در کیف داشت خیره شد.

به سمتش رفتم. یحیی به عکس فرزندش که چهره زیبایی هم داشت، نگاه می‌کرد. ما وقتی وارد عملیاتی می‌شدیم، دست از دلبستگی به خانواده‌ها می‌شستیم و محبت‌های دنیوی را فراموش می‌کردیم، زیرا عملیات‌ها گاهی به مشکلاتی برمی‌خورد و تنها رشادت رزمندگان می‌توانست، ما را در عملیات پیروز کند. دو یگان در لشکر خط شکن هستند؛ «اطلاعات و عملیات» و «تخریب». وقتی دلبستگی وجود داشته باشد، هنگام عملیات دست و پایشان را می‌بندد. آن روز با یحیی صحبت کردم تا به این موضوع توجه داشته باشد.

روز بعد آتش تهیه دشمن سنگین شد. رزمندگان از خط درخواست مهمات می‌کردند. همه راننده‌ها می‌دانستند که اگر مهمات و غذا را به خط ببرند، برگشتی در کار نیست. نیرو‌های تدارکات از بی‌سیم درخواست رزمندگان را از خط می‌شنیدند. در این زمان هرگز نیرو‌ها را مجبور به کاری نمی‌کردیم، زیرا احتمال شهادت زیاد بود.

در همین حین یحیی وارد سنگر شد. سرش را در آن سرما تراشیده بود. خطاب به من گفت: «حاجی هر چه شما بگوید من عمل می‌کنم.» پاسخ دادم: «یحیی با تویوتا برای نیرو‌های خط مهمات و غذا ببر.» او به سرعت دستورات را اجرا کرد و دقایقی بعد پیچ و خم جاده را طی می‌کرد. یحیی خودش را به خط رساند و هنگام تخلیه مهمات، یک گلوله به ماشین اصابت کرد. پیکری از یحیی باقی نماند، اما یادش تا ابد در یاد‌ها ماند.

انتهای پیام/ 131

نظر شما
پربیننده ها