گروه اخبار داخلی دفاع پرس: به مناسبت سالگرد ملی شدن نفت که به گواه تاریخ، آغاز یکی از حرکتهای عظیم ضد استعماری ملت ایران است حق را بر این دانستیم که از بانی و رهبر این نهضت ملی، دکتر محمد مصدق، مردی از مردم که همهی عمر را به خدمت کشور و ملت گذراند، سخن به میان آوریم.
در ادامه به بخشی از مبارزات سیاسی مصدق در زمینه ملی کردن صنعت نفت و پیآمدهای سیاسی اقدامات وی که همیشه حمایت مردم را با خود داشت و مخالفتهای استعمارگران غرب و شرق و ایادی آنان را در کشور، برمیانگیخت، پرداختیم.
دکتر محمد مصدق با آغاز جنبش مشروطه براساس این که انسان نباید سلطهپذیر و نه سلطهگر باشد، زندگی سیاسی خود را آغاز کرد و تا آخرین لحظات زندگی خویش بر این عقیده استوار ماند.
خود او در این باره میگوید: «در سیاست داخلی برقراری اصول مشروطیت و آزادی، و در سیاست خارجی تعقیب از «سیاست منفی» را باید پیشه کرد. این هدف من بوده است و خواهد بود و تا بتوانم برای رسیدن به آن مجاهدت خواهم کرد.»
مصدق در اندیشه استقلال کامل ایران و خواهان حذف هر گونه سلطهگری دول خارجی بر ایران بود.
استقلال وطن و سیاست موازنه منفی
خود در این مورد میگوید: «از روزی که پای سیاستهای روس و انگلیس به این کشور باز شد و کشور تحت سلطه آنها درآمد سیاستمداران کشور، سه سیاست را در پیش گرفتند: گروهی به ملیت سیاست انگلیس درآمدند. گروهی طوق اطاعت همسایه شمالی را به گردن انداختند و جمع سوم که به استقلال کشور پایبند بودند، نفی سیاست دو طرف را اساس کار قرار دادند، که به این ترتیب به هیچ کدام از دو همسایه شمالی و جنوبی امتیازی ندهند و تلاش کنند، با استفاده از تناقضها و معارضههای این دو سیاست استقلال کشور را محفوظ دارند.»
دکتر مصدق در جای دیگر میگوید: از نظر ما اجنبی، اجنبی است. شمال و جنوب فرق نمیکند و موازنه بین آنها یگانه راه نجات ما است و در سایه این سیاست ما میتوانیم تمام نعمتهای معنوی و مادی را که مانند یک ملت مستقل حق داریم تحصیل نماییم و فقط با این سیاست ما میتوانیم از آزادیها به معنای حقیقی در تمام شئون بهرهمند شویم، و بر مال و نفس خود مسلط شویم، واضحتر بگویم ما باید خود را به آن درجه استقلال واقعی برسانیم که هیچ چیز جز مصلحت ایران و حفظ قومیت و دین و تمدن خودمان محرک ما نباشد، من به عنوان یک ایرانی و مسلمان برعلیه هر چه ایرانیت و اسلامیت را تهدید کند میتازم و مبارزه میکنم.
در خرداد ۱۳۰۲ در همکاری با مدرس در دولتی که به ریاست مشیرالدوله برای انجام انتخابات آزاد در دوره فترت و ممانعت از نفوذ دولت به وسیله رضاخان تشکیل شد، به عنوان وزیر امور خارجه شرکت کرد و تا مهر ۱۳۰۲ در این سمت باقی ماند. در این دوران کوتاه تصدی وزارت امور خارجه در مقابل زورگوئیها و فشارهای امپریالیسم انگلیس مقاومتها کرد، از جمله مانع دستیابی انگلیس به برخی از جزایر خلیج فارس، چون ابوموسی و شیخ شعیب شد و نیز حاضر نشد پرداخت وجوه بسیاری را که آن دولت در ایران برای پیشرفت مقاصد استعماری خود خرج کرده بود و بعد به ناحق از دولت ایران مطالبه میکرد، قبول کند.
بعد از سرنگونی دولت مشیرالدوله که رضاخان نخست وزیر شده بود و، چون او این پیشامد را مقدمه استقرار دیکتاتوری کامل در ایران میدانست، حاضر نشد که در کابینه رضاخان با دولت همکاری کند و سپس از سوی اهالی تهران به نمایندگی دوره پنجم مجلس شورای ملی انتخاب شد.
مصدق در این دوره که نماینده ملت بود در مجلس به طور مستقیم در مقابل رضاخان که عاملی بود تا انگلیس بتواند حاکمیت شوم خویش را بر سرنوشت این ملت ستم دیده گستردهتر کند، ایستاد.
مصدق به عنوان نماینده تهران در مقابل ماده واحده جهت تغییر سلطنت قاجاریه به سلطنت پهلوی ایستادگی کرد و به صف مخالفین که به سرپرستی مدرس تشکیل شده بود و برای نطق و سخن گفتن از آنچه که ملت میخواهند به آنها پیوست، ولی علیرغم کوششهای مدرس و مصدق ماده واحده در مجلس به تصویب رسید و استبداد و اختناق رضاخانی بر سرنوشت ملت غیور ایران حاکم شد.
رضاخان با توطئه کودتای طرحریزی شده به دستیاری سیاستمداران انگلیسی به اریکه قدرت تکیه زد و به نفع اربابانش بیش از پیش به فعالیت پرداخت و اختناق و استبداد رضاخانی را بر مردم ستمدیده ایران تحمیل کرد. اما در آن مقطع از زمان تنها مدرس و مصدق و با جمع قلیلی از مردم بودند که در مقابل با این عامل امپریالیسم به ستیز برخاستند و برای رهایی مردم ستمدیده ایران به مبارزه خویش بر علیه استبداد و استعمار ادامه دادند و به دفاع از سیاست موازنه عدمی برخاستند و از حقوق ملت دفاع کردند.
مصدق این چهره ملی و ضد استعماری پس از ۱۶ سال برکناری از صحنه سیاست در دوران محمدرضا پهلوی دوباره به عنوان نماینده اول تهران انتخاب شد و فعالیتهای سیاسی، اجتماعی خود را از سر گرفت.
مصدق این الگوی مبارزه ملی ضد استعمار با آن همه اختناق و نظام پلیسی که در مجلس سایه افکنده بود بی هیچ واهمه و ترسی بر علیه سیاستهای ضد مردمی مبارزه کرد.
مبارزه بزرگ ملی
قبل از این که مسئله نفت در مجلس شورا مطرح شود و در زمان کابینه سهیلی در آبان ماه سال ۱۳۲۲ نمایندگانی از جانب شرکت انگلیس «رویال دچ شل» و در اسفند ماه همان سال، نماینده دیگری از جانب یک کمپانی دیگر آمریکایی به نام «استاندارد و اکوئم اویل کمپانی» و بلافاصله بعد از چند ماه نماینده دیگری از جانب یک کمپانی دیگر آمریکایی به نام «سینگلر» جهت مذاکره در خصوص اخذ امتیازاتی در نواحی جدید (خارج از حدود امتیاز نفت جنوب) به ایران آمدند.
گروههای مختلفی برای گرفتن امتیاز برای اربابانشان، انگلیسها – آمریکاییها و روسیها و در مقابل این سه دسته ایرانیهای وطنپرست برای کسب حقوق ملت فریاد برمیآوردند و هرگونه امتیازی را به دول بیگانه محکوم میکردند.
در این جریانات که شوروی نمایندههایی را برای کسب امتیاز قسمت شمال به ایران فرستاده بود نتوانستند با دولت وقت آن زمان کنار بیایند و از این رو که پیشنهادات شوروی پذیرفته نشد حزب توده در ۵ آبان ۱۳۲۳ به پشتیبانی از نماینده شوروی و مخالفت با دولت میتینگی را ترتیب دادند که در آن میتینگ سربازان مسلح شوروی نماینده اعزامی خود را اسکورت میکردند و در این میتینگ هرگونه امتیاز به انگلیس و آمریکا را محکوم کردند و خواستار امتیاز به نفع شوروی را اعلام کردند.
اما مصدق این نماینده دلسوز ملت دو روز بعد نطقی تحت عنوان موازنه منفی به سود ملت ایران است، ایراد کرد و از آنهایی که طالب ترقی و تعالی میهن بودند دعوت به مبارزه کرد. همچنین دادن هر گونه امتیاز به شرق، جنوب و شمال را محکوم کرد و گفت: «ملت ایران هیچ وقت با موازنه مثبت موافقت نخواهد کرد، و از اولین روزی که من وارد مجلس شدهام با قرارداد مالی و هر عملیاتی که دولتهای بعد از شهریور از نظر توازن مثبت کرده بودند مخالفت و اعمال خائنانه آنها را به جامعه آشکار کردم.»
سخنان مصدق در دفاع از سیاست موازنه عدمی یا منفی و استقلال و تمامیت ارضی ایران پشت وابستههای خائن را به لرزه آورد و در نتیجه به این توطئه دست یافتند که با پیشنهاد کردن، پست نخست وزیری مصدق را از صحنه سیاست و وکالت حذف کنند تا که بتوانند ماموریت خویش را برای اجرای مقاصد اربابانشان هرچه بهتر انجام دهند.
مصدق با شرطی که طی نامهای به رئیس مجلس شورای ملی نوشت این پست را پذیرفت. وی به رئیس مجلس شورای ملی نوشت به این شرط که هم وکیل باشم هم نخستوزیر میپذیرم و برای این که اگر روزی از نخست وزیری مرا خلع کردند و از خدمت به دولت محروم نشوم، چون ملت به من رأی داده که در این دوره مجلس تا آخر باشم و خدمت کنم.
ولی اکثر نمایندگان به خصوص فراکسیون حزب توده مجلس نپذیرفتند که مصدق با شرط نخست وزیر شود. ولی مصدق آگاه بود که متولیان مجلس میخواهند گریبان خود را از دست او که وکیل واقعی ملت و نماینده استقلال ایران است رها سازند و بعد دولت او را در اقلیت گذاشته و با یک رأی عدم اعتماد، او را از صحنه سیاست بر کنار کنند.
مصدق طی سخنانی گفت: «من از فراکسیون توده سؤال میکنم که از اول این دوره که با من مخالف نبود و در مطبوعات خود مرا تقدیر میکرد و یکی از نمایندگان آن فراکسیون قبل از مذاکرات نفت در جلسه خصوصی مجلس مرا برای نخستوزیری پیشنهاد کرد. چه شد که با نخستوزیری مشروط من مخالفت کرد؟...» و در همین زمینه میگوید: «هرگاه ما سیاست مثبت را تعقیب کنیم باید امتیاز نفت شمال را هم برای ۹۲ سال بدهیم و با این طریق موازنه سیاسی برقرار کنیم. گذشته از این که ملت ایران برای همیشه و اکنون در این مجلس با این کار موافق نیست و دادن امتیاز مثل این است که مقطوع الیدی برای حفظ موازنه راضی شود که دست دیگر او را هم قطع کنند، در صورتی که هر مقطوع الیدی برای حفظ ظاهر هم که باشد طالب دست مصنوعی است و آن مقطوع الیدی که بخواهد مقطوع الیدین شود خوبست خود را از مذلت زندگی خلاص و قبل از این که ید ثانی او قطع شود، افتخار کند.»
دکتر مصدق پس از این که افکار عمومی را برانگیخت و با سخنان خود موقعیت مجلس را مناسب ساخت در تاریخ ۱۱ آذر ماه ۱۳۲۳ طرحی را به مجلس شورای ملی عرضه داشت و به تصویب رسید که خلاصه طرح را در اینجا درج میکنیم؛ هیچ نخست وزیری یا وزیری یا مقام مسوولی نمیتواند در مورد امتیاز نفت با نمایندگان کشورهای خارجی مذاکره کند؛ و دولت ایران میتواند بدون هیچ امتیازی و بدون قید و شرطی نفت را استخراج کند و به کشورهای خارجی بفروشد؛ و متخلفین از این طرح از طرف دادستانی تعقیب و مجازات میشوند؛ و بدین ترتیب دکترمصدق توانست دوباره سیاست موازنه منفی را با طرح فوق به تصویب رساند و از امکان سلطه هر قدرتی در ایران جلوگیری کند.
اسناد چه میگویند؟
دوباره فراکسیون حزب توده ایران با این طرح مخالفت کرد و دلیل مخالفت خود را این گونه عرضه داشت موادی که به تصویب مجلس رسیده در قانون اساسی نهفته است، اما مطرح کردنش در این موقعیت بیمورد است، ولی در حقیقت علت مخالفت حزب توده با این طرح این بود که بتواند با قطع کردن دست دیگر امپریالیستها از ایران، امتیاز نفت شمال و یا دیگر منابع طبیعی ایران را به نفع شوروی تمام کند؛ و سرانجام با مخالفتهای زیاد خود مجلس را پیش از پایان دوره به تعطیلی اجباری مجبور کردند و وضع را برای حاکمیت جهانخواران تاریخ آماده ساختند.
بعد از گذشت زمانی مبارزات مصدق علیه استعمارگران و عمالش شدت یافت و در ۱۶ اردیبهشت ۱۳۳۰ که دولت اعلاء سقوط کرد، نخست وزیری به مصدق پیشنهاد شد، مصدق با آگاهی به خدعههای دستیاران انگلیسی و روسی و آمریکائی به شرط تصویب قانون ملی شدن نفت (قانون خلع ید ابرقدرتها) در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۳۳۰ کابینه خود را به مجلس شورای ملی معرفی کرد.
دولت مصدق از آغاز کار اجرای قانون «خلع ید» را مرکز ثقل عمل خود قرار داد. در خرداد ماه ۱۳۳۰ دکتر مصدق هیئت مدیره موقت شرکت نفت را تعیین و آنان را مأمور خلع ید کرد و روز ۲۹ خرداد ۱۳۳۰ خلع ید از شرکت نفت انگلیسی به عمل آمد.
اما غافل از این که خصلت امپریالیسم به سر این است که با هر خدعه و سیاستی از احتضار خود جلوگیری کند و با تمهیدات مختلف به منافع نامشروع خود ادامه دهد.
بعد از خلع ید استثمارگران انگلیسی آنها به دیوان بینالمللی لاهه شکایت بردند. اما مصدق دخالت لاهه را مبنی بر این که دیوان لاهه فقط حق دخالت در دعاوی بین دول را داراست، نه حق دخالت در دعوای یک دولت با یک شرکت تجاری صلاحیت دیوان بین المللی لاهه را در این مورد مردود دانست.
بعد از بازگشت مصدق از خارج، مجلس هفدهم تشکیل شد و مجلس بار دیگر به نخست وزیری او رأی تمایل داد، ولی مصدق جهت تحکیم مواضع خود و خنثی کردن دسیسههای دشمن لازم دانست که فرماندهی کل قوا و وزارت جنگ را نیز تحت نظر خود بگیرد. و، چون محمدرضا پهلوی با واگذاری اختیارات وزارت جنگ و فرماندهی کل قوا با او مخالفت کرد، مصدق در تاریخ ۲۵ تیر ۱۳۳۱ استعفای خود را اعلام داشت.
بعد از استعفای مصدق دولتی به نخست وزیری قوام السلطنه تشکیل شد. وی با مخالفت با مردم وارد عمل شد که در تاریخ ۳۰ تیر ۱۳۳۱ با تعطیل عمومی مردم به خیابانها ریختند و با شعارهای مصدق پیروز است، مرگ بر انگلیس، مرگ بر قوام السلطنه، به نهضت ملی دکتر مصدق لبیک گفتند. قوام السلطنه مجبور به استعفا شد و مصدق در تاریخ ۳۱ تیر ۱۳۳۱ پیروزمندانه و با در دست گرفتن وزارت جنگ و فرماندهی کل قوا بر مسند نخستوزیری تکیه زد و مبارزات ملی و ضد استعماری خود را با شدت ادامه داد. در همان روز نیز دادگاه لاهه رأی به عدم صلاحیت خود داد و ایران در دادگاه بین المللی لاهه پیروز شد. مصدق با دقت و مراقبت هر چه بیشتر از اختیارات خود استفاده کرد و با تصویب لوایح مهم، اقداماتی وسیع و همه جانبه باری بهبود وضع زندگی مردم، و ایرانی نو و مستقل انجام داد.
مصدق که وارث یک اقتصاد وابسته بود بدین فکر افتاد که بودجه کشور را با چاپ قرضه ملی و بدون صدور نفت، نجات دهد و محاصره اقتصادی دشمنان ایران را هم شکند و اقتصاد کشور را از درآمد نفت بینیاز سازد. اندیشه و سیاستی که او دنبال میکرد در واقع خود کفائی و استقلال اقتصادی بود به طوری که اتکای بودجه ایران از درآمد نفت به حداقل ممکن تنزل یابد.
حزب توده که از درک حقایق عاجز بود و به علت همان وابستگیهایش که سخن به میان رفت در تمام مدت در کنار ارتجاع به معنی واقعی کلمه بر پیکر جنبش ملی ایران ضربه وارد میآورد، خرید اوراق قرضه ملی را که مصدق پیشنهاد کرده بود، تحریم کرد.
حزب توده ناجوانمردانه بدین ترتیب زمینه را برای کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ فراهم ساخت و برنامههای ملی و ضد استعماری مصدق را عقیم گذاشت. پی آمدهای پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به واقع ملت ایران را هر چه بیشتر در جهت انقلاب اسلامی عظیم خود رهنمون شد.
انتهای پیام/ ۱۳۱