به گزارش خبرنگار بینالملل دفاع پرس، جمهوری اسلامی ایران، کانون گفتوگوهای رئیس جمهور آمریکا و محمد بن سلمان در سفر ولیعهد عربستان به آمریکاست. اهداف اصلی این سفر که 29 اسفند 1396 انجام گرفت، گسترش مناسبات دوجانبه در حوزههای تجاری و تسلیحاتی و تبادل نظر در مورد مسائل منطقه است. نگرانی دو کشور از محدودیت زمان راهاندازی برنامههای هستهای ایران و تصمیم تهران برای تولید سلاح اتمی پس از طی این دوره محدودیت مرکز ثقل مباحثات دو کشور است.
پیش از این سفر، محمد بن سلمان ایران را تهدید کرده بود که اگر ایران موفق به تولید سلاح اتمی شود، عربستان نیز به تولید سلاح هستهای مبادرت میکند. از دیگر محورهای گفتگو دو کشور دخالت نظامی عربستان در یمن و کشتار مردم این کشور و نیز تنش عربستان با قطر است. ولیعهد عربستان که سودای هژمونی منطقه را در سر دارد در مصاحبهای پیش از سفر خود، ضمن توهین به رهبر انقلاب اسلامی ایران و ترغیب کشورهای اروپایی و جهان به مقابله با ایران، به رجزخوانی علیه ایران پرداخت.
مشروعیت حکومت محمد بن سلمان
ولیعهد عربستان برای مشروعیت بخشیدن به حکومت خود چارهای جز توسل به قدرتهای فرامنطقه نظیر آمریکا و منطقهای همچون اسرائیل متحد نزدیک آمریکا ندارد؛ بنابراین برای رسیدن به هدف خود، امتیازاتی، چون عادی کردن روابط با اسرائیل، عقد قراردادهای میلیاردی تجاری و هستهای با آمریکا که به نوعی کمک به اقتصاد آمریکا محسوب میشود، مبارزه با نیروهای مقاومت و اخیرا نیز طرح ایجاد اصلاحات داخلی، ارائه داده است. انجام تمامی این امتیازات نیاز به اهرمی دارد به نام «ایران هراسی» تا در سایه تبلیغات ضد ایرانی، اقدامات ضد انسانی و ناقض حقوق بشری خود مانند حملات هوایی به مردم بیدفاع یمن را ادامه دهد.
در همین راستا محمد بن سلمان برای ارتقای جایگاه و نقش خود در سیاست خارجی آمریکا، در اولین سفر ترامپ به منظور حمایت از سیاستهای وی، قرارداد 500 میلیارد دلاری منعقد کرد و وعده کمک به احیای اقتصاد آمریکا را داد. وی علاوه بر آمریکا به یک قدرت منطقهای مانند اسرائیل که متحد نزدیک آمریکا در منطقه است نیز نیاز داشت. به همین دلیل به مصوبه 1995 کنگره آمریکا که بیت المقدس را به عنوان پایتخت اسرائیل به رسمیت شناخته بود چراغ سبز نشان داده و نیز وعده راضی کردن کشورهای عربی را با این موضوع به تل آویو داد.
مصوبهای که سه رئیس جمهور پیشین آمریکا جرات ابراز آن را نداشتند. این عمل عربستان، بستر مناسبی برای ترامپ فراهم آورد تا سفارتخانه خود را به بیت المقدس انتقال دهد. این اقدام محمد بن سلمان انقیاد کامل عربستان را نسبت به سیاستهای آمریکا به خوبی نشان داد، به طوریکه کارشناسان غرب آسیا گفتهاند سیاست داخلی و خارجی ریاض در راستای منافع امنیتی آمریکا است.
اقدام دیگر ولیعهد عربستان انجام اصلاحات گسترده داخلی است که توجه بسیاری را خصوصا در کشورهای غربی جلب کرده است.
فرید زکریا از تحلیلگران به نام غرب آسیا، تحولات به اصطلاح آزادمنشانه محمد بن سلمان را به عنوان «اصلاحات از بالا» نام میبرد که انجام این اصلاحات میتواند خطر بی ثباتی عربستان سعودی و غرب آسیا را به همراه داشته باشد. وی انجام این اصلاحات از یک سو و انجام یک سری حرکتهای تهاجمی محمد بن سلمان در منطقه را از سوی دیگر نوعی تضاد و معما میداند.
وی تاکید میکند دخالت ولیعهد عربستان، کشتار مردم یمن را با بمباران و حملات هوایی و نیز با بلوکه کردن راههای زمینی و دریایی سرعت داده است. در همین حال محمد بن سلمان سعی در قرنطینه و منزوی کردن قطر دارد به این امید که این کشور را تحت انقیاد خود در آورد، زیرا بر این باورند که قطر با حزب الله لبنان ارتباط دارد و حزب الله علیه داعش مبارزه میکند، به همین دلیل باید مجازات شود. ولیعهد عربستان به طور آشکار نخست وزیر لبنان را تحت فشار قرار داد تا استعفا کند به امید آنکه حکومت تحت کنترل شیعیان را بیثبات کند. سعودیها و خصوصا محمد بن سلمان سعی دارند حزب الله تحت حمایت ایران را در لبنان از موضع قدرت خود خارج کنند، تمامی این اقدامات قسمتی از تلاشهایی است که محمد بن سلمان برای مقابله با نفوذ ایران انجام داده است.
با این وجود به نظر نمیرسد استراتژی سعودیها در منطقه کارآمد باشد. جنگ یمن به یک فاجعه تبدیل شده است و کشور محرومی را در کنار مرزهای عربستان به وجود آورده است که مردمش لبریز از خشم نسبت به ریاض هستند. قطر تسلیم منویات عربستان نشده و به نظر نمیرسد به این زودیها نیز تسلیم شود. تاکنون شیعیان در لبنان مسئولانه عمل کردهاند و مانع از آن شدند تا کشورشان به ورطه یک جنگ داخلی سقوط کند.
باید اشاره داشت که توسعه فرقهگرایی که به دنبال زمین است برای سعودیها، چالش بیشتری را به همراه خواهد آورد. رویکردی را که محمد بن سلمان در پیش گرفته است شاید در کوتاه مدت برایش دستاوردهای قابل انتظاری داشته باشد، ولی در درازمدت با وجود حمایت آمریکا و هم پیمان نزدیک او چیزی جز شکست به ارمغان نخواهد آورد و در تقابل با مردم خواهد بود. انقلابهای مردمی زمانی به وقوع میپیوندند که سران کشورهای سرسپرده به پشتیبانی قدرتهای بزرگ بسیار مطمئن هستند. انتظار چنین پیشامدی برای این کشور چندان بعید به نظر نمیرسد.
انتهای پیام/ 441