توصیف منش شهید صیاد شیرازی به قلم حبیب احمدزاده

حبیب احمدزاده رمان‌نویس، مستندساز و محقق در یادداشتی به مناسبت سالگرد شهادت سپهبد شهید علی صیاد شیرازی، این شهید را شاعر همیشه زمانش توصیف کرد.
کد خبر: ۲۸۶۱۲۳
تاریخ انتشار: ۲۱ فروردين ۱۳۹۷ - ۱۲:۲۹ - 10April 2018

توصیف منش شهید صیاد شیرازی به قلم حبیب احمدزادهبه گزارش گروه حماسه و جهاد دفاع پرس، حبیب احمدزاده رمان‌نویس، مستندساز و محقق یادداشتی به مناسبت سالگرد شهادت امیر سپهبد شهید علی صیاد شیرازی منتشر کرد که در ادامه می‌خوانید:

در کوی خرابات مرا عشق کُشان کرد

آن دلبر عیار مرا دید، نشان کرد

من در پی آن دلبر عیار برفتم

او روی خود آن لحظه ز من باز نهان کرد

من در عجب افتادم از آن قطب یگانه

کز یک نظرش جمله وجودم، همه جان کرد

صیاد شیرازی را اولین بار در آبادان محاصر شده، در تابستان سال 1360 در محل سپاه آبادان به صورت گذرا دیدم در حالی که بقیه به او اشاره داشتند که توسط بنی‌صدر از ارتش کنار گذاشته شده و با لباس بسیجی همچون همه ملت و بدون هرگونه ماموریت رسمی آمده تا بی‌هیچ بهانه و عرض اندام ناامیدانه و آه برانگیز دلشکستگان؛ از این شهر محاصره شده دفاع کند. زمانه چرخید و در عرض شش ماه فرمانده نیروی زمینی ارتش شد و عملیات‌های معروف نیمه دوم سال 1360 و نیمه اول 1361 در جنگ اتفاق افتاد. آبادان از محاصره خارج شد؛ بستان، هویزه و خرمشهر به میهن بازگشتند و... و او همچنان بر لباس‌هایش درجات جدیدتر نصب و پس از مدتی به درجات بالاتری ارتقاء می یافت.

چند باری به سبب ماموریت‌های جنگی، من بسیجی تازه جوان با او در زمان‌های مختلف هم کلام می‌شدم ولی هرگز رفتار و کردارش در این مدت تفاوتی نداشت. در پالایشگاه آبادان، دیدگاه مخفی‌ای درون سر یک دودکش داشتیم که هرگز جایش را به فرماندهان خود در سپاه هم نگفته بودیم، روزی غیرمنتظره به مقرمان سرزد و از اطلاعات انبوه‌مان درباره آن سوی اروند شگفت‌زده شد، پرسش کرد از کجا این اطلاعات را دارید، و ما عذر تقصیر آوردیم که جای دیدگاهمان را نمی‌توانیم به شما هم بگوییم.

بی‌کلامی اصرار پذیرفت و تنها سرگرد امجد را به ما رابط کرد (که هرجا هست، خدا بسلامت دارش) قضیه را ساده نگیرید، فرمانده نیروی زمینی یک ارتش از یک سرباز داوطلب مردمی سوالی نظامی بپرسد و از او با غرور و با صراحت جواب نه بشنود، یقین بدانید در هیچ ارتشی چه منظم و غیرمنظم چنین چیزی رخ نخواهد داد و این اصلی‌ترین تفاوت به قول شاعر مرحوم، منوچهر آتشی (دفاع حقیقتا مقدس) ما با دیگر جنگ‌ها بود.

او به واقع شاعر همیشه زمانش بود. همانند چمران، شهید سعید سیاح طاهری که تغییرات پیرامونی و زمانه را دیدند ولی خود هرگز نزولی به بهانه زمان نداشتند. فقط سوال در اینجاست که چرا آنان توانستند و چرا ما نمی‌خواهیم تا بتوانیم؟ واقعا چرا؟

بشناسیم‌شان تا شاید ما هم شاعری واقعی و حکیم، نه در کلام، بلکه تا به عمل و کنش شویم.

الهی آمین یا رب العالمین

انتهای پیام/ 131

نظر شما
پربیننده ها