به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس از بیرجند، روبروی پنجره ایستاده بودم منتظر دیدن یکی دیگر از دلاورمردان جنگ تحمیلی. آرام نداشتم. صدایی به گوش رسید که می گفت یا الله... خوشحال شدم و به پیشواز رفتم وسوال کردم: «شما همان جانبازی هستید که با هم تلفنی صحبت کردیم؟» لبخند کمرنگی بر لبانش ظاهر شد و پاسخ داد: «در خدمتتان هستم» و با همان کلام صمیمی به گفتوگو نشستیم.
آرام به نظر میرسید. نگاهش اطراف را مینگریست اما مشخص بود که افکارش در جایی دیگر پرسه میزد، روی صندلی نشست. لبانش هر از چند گاهی تکانی میخورد اما صدایی به گوش نمیرسید. صورتش را از نگاهم مخفی میکرد. صورتی که جای ترکش آن نشان از دلاوریهای سالهایی نه چندان دور داشت. نقشی از ترکش در حال بهبود نیز بر صورتش نمایان بود اما نگاهش . . . در عمق نگاهش دریای مواجی قرار داشت.
در این گفتگو نمونه هایی از فداکاریها و گذشت های جانباز سرافراز «زمردی» که در کلام شیرینش موج می زند که با هم می شنویم:
در اولین عملیات بیت المقدس مجروح شدم
زمردی یکی از شیرمردانی است که باحضور سبزش در چندین عملیات، کارنامه قبولی خود را با درجه جانبازی دریافت میکند . وی در فروردین ماه سال 61 در اولین عملیات بیت المقدس در بستان منطقه کرخه نور شرکت کرده وهمان جا از ناحیه پشت و کتف چپ مجروح می شود. این مجروحیت ها او را از ادامه راه باز نمی دارد و در عملیات های بدر و خیبرو کربلای 5 نیز حضورخود را در بین سایر رزمندگان اعلام می کندو به نبرد حق علیه باطل می پردازد که در سال 65 در عملیات کربلای 5 پشت پتروشیمی عراق نیز برای دومین بار ازناحیه فک و صورت و ناحیه دست راست و پای چپ مجروح میشود اما هیچ گاه از حرکت نایستاد و ادامه داد.
مجروحیت و شهادت ، تأییدیه خداوند درنبرد حق علیه باطل است
جبهه یک میدان امتحان بود هر یک از بچه ها دوست داشتند با موفقیت از امتحان بیرون بیایندچرا که حس خوب موفقیت وصف ناپذیر است. همه بچه ها می گفتن اگر ما شهید شویم تأییدیه موفقیت را گرفته ایم که این طور هم شد چه بسا بعضی از دوستان شهید شدند و بعضی هم مجروح.به هر حال لازمه تأییدیه امتحان مجروحیت یا شهادت بود،اگر چه شربت شهادت را ننوشیدم اما خوشحالم که توانستم حداقل با مجروحیتم باز هم در این راه روشن و خدایی قدمی جای پای شهدا بگذارم و با آنها شریک باشم.حس موفقیت در این میدان امتحان بسیار شیرین است...
با از دست دادن اعضا و جوارحم باز هم حاضرم در جنگ با دشمن شرکت می کنم
زمردی در پاسخ به سوال خبرنگار ما که آیا باز هم حاضرید در جنگ علیه با دشمن شرکت کنید می گوید : من هنوز جزء کوچکی از بدنم را برای دفاع از میهن و ناموس و شرف ملت ایران هدیه کردم و تجربیاتی بود که در جنگ بدست آوردم من و امثال من هنوز هستند که حاضرند با تمام قدرت جلوی دشمن و تحریم آهای آنها بایستند چرا که ما در آن زمان دست خالی جلوی چندین کشور جهان ایستادگی کردیم و دستاوردهایی کسب کردیک و نمیخواهیم آنها را ازدست بدهیم و اگر جنگ شود جزو اولین کسانی خواهیم بود که قدم در راه شهداگذاشته ودر صف اول ایستاده ایم .و امیدواریم که مردم همیشه سرافرازایران در همه حال پایبند به اصول ایرانی بودنمان و ولایت فقیه باشند.
دشمن می خواهد با جنگ نرم ، حکم پدر خوانده ای جوانان را برای خود ثبت کند
وی گفت: جوانان امروزی را تنها نگذاریم چرا که دشمن می خواهد با تاکتیک جنگ نرم حکم پدرخوانده ای را برای خود ثبت کند و آن روز است که نسل آینده از دست ما خارج خواهند شد و افکاری در مغز خود پرورش خواهند داد که مغایر صددرصد با عقاید دینی و ایرانی بودن است.
زمردی با بیان اینکه تجزیه و تحلیل جوانان کار بسیار مشکلی است چرا که جوانان را نمی توان از روی کردار و رفتار و قیافه سنجید ادامه داد : هریک از ایرانیان با هر شکل و قیافه ورفتار، در وجودش عرق خاصی از وطن پرستی و ناموس و ولایتش دارد و دوست ندارد حتی یک وجب از خاک وطنشان به دست دشمن بیافتد .حتی آن جوانانی که در خیابان وضعیت مناسبی ندارند ، در صف نماز و جهاد شرکت می کند و در برابرجنگ نرم دشمن ایستادگی می کنند.
انتظار خاصی از مسئولین ندارم
وی با بیان اینکه من به عنوان کسی که یک روزی در مسائل پاسداری از نظام جمهوری اسلامی ایران شریک بودم نباید انتظار خاصی از مسئولین داشته باشم ، افزود: پاسداری از نظام یک وظیفه بود و من هم توقع ندارم که چون زمانی در جنگ حضور داشتم باید به انتظارات من توجه کنند و به من مسائل من رسیدگی کنندو مطمئنم این حرف امثال من هم هست.
وی ادامه داد: امیدوارم بتوانیم در این برهه از زمان هم در برابر جنگ نرم دشمن و جها ددر برابر نفس عماره که یک دشمن جدانشدنی از ماست، مقاومت کنیم و دل به مسائل پوچ و دنیوی نبندیم و در همه صحنه ها پیروز باشیم.
هر ایرانی آماده یورش رعد آسا ناگهانی است
زمردی در خطاب به تمام ایرانیان می گوید : می خواهم حالت درونی تک تک ایرانیان در پنج کلمه ساخته شده و یک جمله قاطعانه و محکم است« ایران ، الف: آماده ی: یورش ر: رعد الف: آسا ن: ناگهانی... » پس هر ایرانی آماده یورش رعد آسا ناگهانی که ایرانی ها در سال 59 حضورشان را به نمایش گذاشتند و دست خالی با توکل به خدا در مقابل دشمن ایستادگی کردند.
انتهای پیام/