روایتی از دیدار جانباز «کرامت باسزه» با رهبری

کرامت قبل از مجروحیت؛ جوان پرشوری بود که در بسیاری از فعالیت‌های اجتماعی شرکت می‌کرد. سال 90 به اتفاق چند تن از جانبازان دیگر به دیدار مقام معظم رهبری (مدظله العالی) رفتیم. به جرأت می‌توانم بگویم این دیدار و لحظه‌ای که رهبر عزیزمان ایشان را مورد لطف قراردادند؛ از زیباترین و فراموش نشدنی‌ترین لحظات عمر کرامت بود.
کد خبر: ۲۸۷۴۴۶
تاریخ انتشار: ۰۱ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۲۱:۳۴ - 21April 2018

به گزارش خبرنگار دفاع پرس از کرمان، به مناسبت روز جانباز تعدادی از خبرنگاران با همراهی مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان، به دیدار جانباز قطع نخاع «کرامت باسزه» رفتند.

در ابتدای این دیدار، جانباز «کرامت باسزه» با سکوتی پر از غوغا از ما استقبال و با تمام وجود گریه کرد و وقتی از ایشان علت این گریه را سوال کردیم، فقط اشک خوشحالی می ریخت و حرفی نمی زد.

سپس همسر ایشان به ما پیوست و کرامت عزیز را نوازش کرد و ما بسیار متاثر و شاهد حرف های زیبای یک همسر فداکار برای آرام کردن کرامت عزیز بودیم.

در ادامه مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران کرمان با یک احوالپرسی کاملاً صمیمی، روز جانباز را به ایشان تبریک گفت و از وی خواست که برای ما صحبت کند، ولی کرامت با سکوتش، کلی حرف برای گفتن داشت.

20 سال است که فقط می خندد/// سکوت پر از غوغا////////////در حال ویرایش

همسر بزرگوار «کرامت باسزه» همچون کوهی استوار بیش از 30 سال پا به پای کرامت جلو می رود و خود می‌گوید، هیچ توقعی ندارد، ولی کاملاً پیدا بود که نگهداری از فردی که بیش از 30 بر روی تخت خوایبده، چقدر سخت است که دل شیر می‌خواهد و کسی که عاشق خدمت به این بزرگوارن باشد، که حتی در تصور ما نمی‌گنجد.

کنار تخت کرامت حلقه زدیم و در حالی که پذیرایی می شدیم، پزشکی که به جانبازان استان کرمان رسیدگی می کند، خاطراتی برای جمع بیان کردند.

دکتر ایرانمنش خاطراتی از جانبازان قطع نخاع نقل کرد و گفت: من به عنوان یک پزشک متوجه درد و ناراحتی این عزیزان هستم و می‌دانم که چه فشاری را متحمل می شوند، ولی از گذشت و ایثارشان است که حتی برای ناراحت نکردن خانواده، درد خود را کتمان می کنند.

وی در ادامه به ذکر خاطره ای از مداوای یکی از این عزیزان پرداخت و گفت:برای مداوی یکی از جانبازان عزیز به یکی از شهرستان‌های اطراف رفتیم، جانباز معروفی کسی که قسمت خنده مغز ایشان تخریب شده است و ایشان دائم در حال خنده است و ایشان در حالی که با من دست می داد، بی اختیار می‌خندید و اعلام کرد که من تقریبا جایی نمی‌توانم بروم و خانه‌نشین هستم.

وی ادامه داد: این جانباز عزیز بیان کرد، من 20 سال است که می‌خندم و تنها جایی که توانستم برای چند لحظه گریه کنم و آنجا دو سال پیش در کربلا در کنار ضریح امام حسین (ع) بود و من آن روز را هرگز فراموش نمی کنم.

20 سال است که فقط می خندد/// سکوت پر از غوغا////////////در حال ویرایش

در ادامه پای صحبت‌های همسر جانباز باسزه و خواهر شهیدان رضایی  نشستیم و ایشان از خاطراتش می گوید: همسر بنده به همراه برادرم ابراهیم در جبهه حضور داشتند و ما با خبر شدیم که به شدت مجروح شده است. آن‌طور که خودش تعریف می‌کرد، پس از آن‌که خمپار60 به کلاه آهنی روی سرش اصابت می‌کند؛ با فرو رفتن کلاه آهنی در کاسه سر، ایشان نقش بر زمین می‌شوند.

20 سال است که فقط می خندد/// سکوت پر از غوغا////////////در حال ویرایش

کرامت در اثر خونریزی و درد بیهوش می‌شود و در نگاه اول امدادگران فکر می‌کنند شهید شده و او را کنار شهدا می‌گذارند. اما پس از مدتی با حضور یکی از نیروهای امدادی و مشاهده حرکت دست کرامت؛ متوجه می‌شوند که او زنده است و از شهدا جدایش می‌کنند و زندگی بر ویلچر و افتادن روی تخت؛ بقیه‌‌ی عمر کرامت را رقم می زند. اصابت ترکش به سرش، او را قطع نخاع و زمین‌گیر می کند.

وی افزود: در این سال‌ها دچار زخم بستر شده و  6 فرزندم برای خدمت به پدرشان از هم سبقت می‌گیرند.

20 سال است که فقط می خندد/// سکوت پر از غوغا////////////در حال ویرایش

وی ادامه داد:کرامت قبل از مجروحیت؛ جوان پرشوری بود که در بسیاری از فعالیت‌های اجتماعی شرکت می‌کرد.سال 90 به اتفاق چند تن از جانبازان دیگر به دیدار مقام معظم رهبری(مدظله العالی) رفتیم. به جرأت می‌توانم بگویم این دیدار و لحظه‌ای که رهبر عزیزمان ایشان را مورد لطف قراردادند؛ از زیباترین و فراموش نشدنی‌ترین لحظات عمر کرامت بود.

20 سال است که فقط می خندد/// سکوت پر از غوغا///در حال ویرایش

و در ادامه مدیر کل بنیاد شهید و امورایثارگران استان نیز چند خاطره از مشکلات و سختی های این عزیزان بیان کردند.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار