رویوران در میزگردی بررسی کرد؛

از وضعیت داخلی فلسطین تا فقدان احساس امنیت در اسرائیل

فلسطین در سال ۹۶ شمسی به اولویت اصلی خودش بازگشت. در همه جای جهان به دلیل جنایت‌های صهیونیست‌ها فرصت‌های مناسبی برای مبارزه با آنها به وجود آمده است که فقط باید این جمعیت‌های متفرق را مجتمع کرد.
کد خبر: ۲۸۷۹۱۸
تاریخ انتشار: ۰۲ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۱۴:۵۷ - 22April 2018

به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، میزگرد تخصصی «بررسی تحولات فلسطین در سال 1396» در یکی از خبرگزاری‌ها برگزار شد. در این میزگرد حسین شیخ الاسلام و دکتر حسین رویوران تحلیلی از تحولات فلسطین در سال 1396 ارائه کردند.

در بخش اول، مشروح سخنان حسین شیخ الاسلام، مشاور سابق وزیر امور خارجه و سفیر اسبق ایران در لبنان و سوریه، حضور علاقمندان و پژوهشگران ارائه شد. در بخش دوم، تحلیل و بررسی دکتر حسین رویوران از وضعیت فلسطین در سال 1396 را به استحضار مخاطبان گرامی می رسانیم.

رویوران در این میزگرد سخنان خود را در 3 شاخه فلسطین، رژیم صهیونیستی و منطقه‌ای بیان کرد.

فلسطین در عرصه منطقه خاورمیانه

پیروزی بر داعش، تغییر موازنه قدرت به نفع مقاومت

مهمترین مسئله در عرصه منطقه ای که مرتبط با فلسطین بود، پیروزی نظامی بر داعش است. این نکته بسیار مهم است. البته پیروزی فکری و فرهنگی بر داعش زمان می برد. پیروزی نظامی بر داعش موازنه قدرت را تغییر داده و جبهه مقاوم از اقتدار بیشتری برخوردار شده است. ارتباط پیروزی بر داعش در منطقه در مسئله موازنه ای است که به وجود آورده است.

پیروزی بر داعش، موجب اولویت دوباره فلسطین شد

نکته دوم، مسئله اولویت است. زمانی که داعش ظهور کرد، فلسطین به حاشیه رفته بود. با سقوط داعش، فلسطین یک بار دیگر به عنوان اولویت مطرح شد. این اولویت یافتن بسیار حایز اهمیت است.

مسئله سوم، این است که با سقوط داعش وضعیت برخی از بازیگران یکسره شد. یکی از این بازیگران عراق است. در عراق در نتیجه فعل و انفعال داخلی صدام سقوط نکرد بلکه با حمله آمریکا این مسئله عملی شد. لذا عراق همواره تلاش می کرد، راهبردهایش را با جمع کردن بین ایران و آمریکا پیش ببرد. در جنگ علیه داعش، وضعیت عراق تا حد زیادی به نفع محور مقاومت یکسره شده است. زیرا نیرویی که داعش را شکست داد، نیروی مقاومتی بود. حشد الشعبی، مهمترین نیرویی بود که موفق شد این کار را انجام دهد. این موفقیت حشدالشعبی، آن را در رأس جایگاه های سیاسی قرار داد. لیست های انتخاباتی این روزهای عراق همگی به اینگونه است که هر لیستی به حشدالشعبی نزدیک تر است از پایگاه اجتماعی بیشتری برخوردار است.

آمریکا که بازنده این اتفاق است به دنبال این است که شرق سوریه را داشته باشد. شرق سوریه بین 3 بازیگر قرار دارد: عراق، ترکیه و دولت سوریه. دولت سوریه موافق حضور آمریکا نیست. ترکیه چالش امنیت ملی دارد. اگر آمریکا پایگاه و جایگاه در عراق داشته باشد، می تواند نیروهایش در شرق سوریه را پشتیبانی کند ولی اگر نداشته باشد نمی تواند این کار را انجام دهد. در حال حاضر حشدالشعبی به آمریکا اخطار داده است که آمریکا حق داشتن پایگاه ندارد. اگر پایگاهی برای آمریکا در عراق نباشد، تکلیف سوریه یکسره می شود. چون حضور در منطقه محصور بدون منفذی به خارج نمی تواند استمرار پیدا کند.

تحول دیگری که در سوریه اتفاق می افتد این است که هرچه آمریکا بیشتر فشار می آورد موضع روسیه برجسته و روشن تر می شود. جمله ای که پوتین گفت نشان دهنده همین مسئله است: حمله به دمشق، حمله به منافع ملی روسیه و منبع آتش است و مسکو به آن پاسخ خواهد داد. معنای این جمله این است که اگر موشکی از یک ناو شلیک شد، به آن ناو حمله خواهد کرد.

موفقیت حزب الله در لبنان و تقویت جایگاه مقاومت در منطقه

حزب الله، جنوب لبنان را در سال 2000 آزاد کرده بود. خیلی ها می گفتند آزاد کردن مناطق جنوبی از جمله جبل عامل برای حزب الله اهمیت دارد چون مناطق شیعه نشین هستند برای سایر مردم لبنان ارزشی ندارد. این مطلبی بود که مسیحی‌ها، سنی‌ها و دروزیها میگفتند. حزب الله سال 1396 کار بزرگی انجام داد و آن کار بزرگ پاکسازی مناطق مرزی شمال و شمال شرقی لبنان در دو طرف مرز هم در سوریه و هم لبنان بود. این پاکسازی حزب الله را به قهرمان ملی تبدیل کرد. یعنی حزب الله در نگاه مسیحی، سنی و دروزی یک قهرمان است. اینکه حزب الله در دفاع از مناطقه دیگران ایثار کرد و شهید داد. این موفقیت این جایگاه را برای حزب الله ایجاد کرد که بتواند رئیس جمهور را در لبنان تعیین کند. تعیین رئیس جمهور به دلیل تغییر جایگاه حزب الله است.

الآن میشل عون به مقاومت مشروعیت داده است. در سفری که تیلرسون به لبنان رفته بود آنقدر بر این مسئله تأکید کرده بود که تیلرسون مجبور شد در گفتگوی مطبوعاتی بگوید، حزب الله در لبنان مشروعیت دارد. چون نظام پذیرفته است، نماینده دارد و عضو پارلمان است. تیلرسون گفت اما از حزب الله خارج لبنان سخن می گوییم. این تفکیک معنایش این است که واقعیت جدید آمریکا را مجبور کرد تبیین جدیدی از مسئله ارائه دهد.

داخل فلسطین

آشتی ملی فلسطین

آشتی ملی فلسطین در هر صورت یک دستاورد است که مصر در آن نقش داشته است. قرار بر این بود دولت وفاق ملی بدون آنکه آسیبی به مقاومت بزند، غزه را اداره کند. اما یکدفعه دیدیم که دولت تحت سیطره محمود عباس به دنبال آمدن به غزه و خلع سلاح مقاومت است. این مسئله مشکلاتی در فرآیند آشتی ملی به وجود آورد که موجب شد تا اکنون آشتی ملی محقق نشود.

در سفری که رامی حمدلله به غزه در اسفند ماه داشت و انفجاری هم در مسیر حرکت کاروان وی رخ داد، معلوم شد رژیم صهیونیستی در حال فعالیت علیه این مسئله است و اجازه نمی دهد، آشتی ملی تحقق یابد.

اجلاس مجلس مرکزی ساف

مجلس مرکزی تصمیمات زیادی اتخاذ کرد اما هیچ یک از آنها محقق نشد. از جمله قطع همکاری امنیتی با رژیم صهیونیستی بود. امری که بسیاری تصور می کردند محقق می شود اما نشد. از اینجا معلوم می شود که محمود عباس پایبند به تصمیمات نیست و همچنان در معادله ای گره خورده با رژیم صهیونیستی عمل می کند. سال 2015 هم مجلس تصمیم به قطع همکاری امنیتی گرفت اما اجرا نشد این نشان می دهد که این تصمیم اصلا در اختیار این فرد نیست.

افزایش شکاف در داخل جنبش فتح

شکاف در داخل فتح بیشتر شده است و بخش وسیعی از جنبش فتح در حال حاضر، به ویژه بعد از اظهارات ترامپ در خصوص انتقال سفارت، به مقاومت گرایش پیدا کرده اند. همیشه جنبش فتح دوگانگی داشته است. مقاومت هست سازش هم هست. هر چند که الآن جریان سازش الآن در حیث تأثیرگذاری قوی تر است اما جریان مقاومت، جوان تر و تعداد شان بیشتر است. لذا من تصور می کنم فتح در آستانه تحول است. در زندان هم دیدیم که مسئله اعتصاب غذا توسط برغوثی به وجود آمد. این نشان می دهد که در داخل جنبش فتح به ویژه در میان زندانیان این جنبش گرایش به مقاومت بسیار قوی است. در میدان بسیار قوی است. هرچند که ابومازن اینگونه نیست.

انتفاضه

سنگ زیرین انتفاضه فتحی است. در انتفاضه اول اینگونه بود در انتفاضه دوم هم تا حدودی اینگونه بود. کتائب الاقصی در کنار حماس و جهاد بودند و تعداد عملیات هایشان هم کم نبود. این نشان می دهد که فتح، در نبرد تعیین کننده است. مخصوصا که الآن نقش منفی هم ایفا می کند و به شهادت صهیونیست ها 40 درصد عملیات های فردی از سوی نیروهای دولت خودگردان خنثی می شود. تصور کنید اگر این اتفاق نیفتد چه می شود؟ یا اینکه خود نیروهایی که در حال خنثی کردن عملیات ها هستند همانند انتفاضه دوم وارد انتفاضه شوند، آنگاه چه اتفاقی می افتد؟

تغییر ابومازن

لذا تصورم بر این است که جنبش فتح در آستانه تصمیم گیری های جدید است. تغییر ابومازن قطعی بود خودش هم اعلام کرده بود. ابومازن یک سال قبل که 80 ساله شده بود اعلام کرد در عرصه نمی ماند. تغییر ممکن است وضع موجود را به خطر بیاندازد لذا این اتفاق نیفتاد. چون هیچ جایگزینی وجود ندارد. نزدیک ترین جایگزین صائب عریقات است. ولی همین عریقات حاضر نیست کاری که ابومازن انجام می دهد را انجام دهد. خودش هم اعلام کرده است.

این نشان می دهد که کسی را که بتواند وضع موجود را حفظ کند پیدا نکرده اند لذا نگاه داشتن ابومازن براساس راهبرد حفظ وضع موجود است. به نظر می رسد این وضعیت ادامه پیدا می کند یا ابومازن فوت کند یا دو دستگی در جنبش فتح به یک قطعیت برسد.

اخیرا عباس زکی مصاحبه ای انجام داد و کاملا انقلابی سخن گفت و اعلام کرد سازش باید جایی متوقف شود. او کسی است که فرمانده شاخه نظامی بوده است. وی گفت اگر نیروهای ما وارد شوند معادله تغییر خواه کرد.

می توان گفت هم انتفاضه وجود دارد و هم وجود ندارد. از این حیث می توان گفت انتفاضه وجود دارد که عملیات های فردی در حال اجرا است. اما از این حیث که عملیات ها پیوستگی ندارند می توان گفت انتفاضه نیست. در انتفاضه دوم عملیات پیوسته بود. روزی نبود که عملیات انجام نشود. تصورم این است که این مسئله به دشمن باز می گردد.

دشمن بعد از انتفاضه های اول و دوم چند کار انجام داده است. یکی از این اقدامات دیوار حائل است. صهیونیست ها در سرزمین های 1948 و شهرک های کرانه باختری حضور دارند. دسترسی از طریق مردم کرانه باختری باید به اینها وجود داشته باشد اما این دسترسی با دیوار حائل قطع شده است. با هر عملیاتی که انجام می شود رژیم صهیونیستی مجوز ده ها هزار کارگر فلسطینی برای کار در سرزمین های 1948 را لغو می کند. این همان دسترسی است که رژیم صهیونیستی آن را قطع می کند. صهیونیست ها با دیوار حائل که نزدیک 4 میلیارد دلار برای آن هزینه کردند امکان تکرار انتفاضه را تا حد زیادی ناممکن کردند.

بزرگراه ها

در کرانه باختری بزرگراه های مختلفی برای شهرک نشینان و صهیونیست ها ایجاد شده است. در اریحا که نقطه اتصال به اردن است بزرگراهی وجود دارد که تا رسیدن به قدس از کنار هیچ شهرک فلسطینی عبور نمی کند. فلسطینی ها به این مسیرها «طرق التفافیة»می گویند. فلسطینی ها را از میدان عملیات دور و دسترسی آنها را کم کرده اند.

مسلح کردن کرانه باختری به دوربین

احمد جرار در عملیاتی که انجام داد در حال حرکت با اتومبیل و با سرعت زیاد یک حاخام را به هلاکت رساند. هیچ کس هم در آن صحنه شاهد نبود. چگونه احمد جرار را پیدا کردند. محمد العاصی را تشخیص دادند و پیدایش نکردند. این توسط دوربین انجام شد. تمام راه ها را به دوربین مسلح کرده اند. صهیونیست ها سرمایه گذاری عظیمی کرده اند. الآن فاصله عملیات تا دستگیری یا شهادت عامل عملیات حداکثر یک یا دو ماه است. این نشان می دهد که رژیم صهیونیستی با به کارگیری فن آوری مسلط بر منطقه شده است و عملیات را تا حدی محدود کرده است. تا الآن حتی یک مورد وجود ندارد که یک نفر عملیات انجام داده باشد، دستگیر یا کشته نشده باشد.

داخل رژیم صهیونیستی

حرکت به سمت راستگرایی دینی

یک خط کلی در سرزمین های اشغالی وجود دارد که جامعه به سمت راستگرایی دینی در حال حرکت است. هیچ تغییری در این حرکت اجتماعی دیده نمی شود. نظرسنجی های کنونی می گویند اگر همین الآن کابینه منحل و انتخابات زودرس اعلام شود دوباره حزب لیکود 28 کرسی، ائتلاف صهیونیستی 24 کرسی و بقیه به همین منوال انتخاب می شوند. اما برآیند براین است که ائتلافِ راست قابل بازسازی مجدد هست. جامعه به سمت راستگرایی در حال حرکت است و تغییری در نیروهای چپ و پایگاهشان وجود ندارد.

پایان عمر سیاسی نتانیاهو

تصورم بر این است که نتانیاهو به پایان عمر سیاسی اش نزدیک می شود. الآن هیچ جانشین و جایگزینی برای خودش نگذاشته است. انشعاب هایی که از اثر خروج نیروهای لیکود به وجود آمد و کسانی چون «لَپید» و «بِنِت» از آن خارج شدند، اینها به این باز می گردد که نتانیاهو اجازه نمی دهد جایگزین و رقیب (آلترناتیو) مقابلش در لیکود شکل بگیرد. چون همه حریفان را قلع و قمع کرده، در حال حاضر قوی ترین شخصیت سیاسی در رژیم صهیونیستی نتانیاهو است. اما در عین حال حسادت سیاسی هم وجود دارد. نتانیاهو از دیگر احزاب نظرخواهی در خصوص انتخابات زودرس کرده است اما هیچ حزبی نپذیرفته است. حتی احزابی که با نتانیاهو ائتلاف کرده اند. با اینکه اینها چیزی از دست نمی دهند. نظرسنجی این را نشان می دهند. اما حاضر نیستند با نتانیاهو پای انتخابات زودرس بروند.

ولی پرونده فساد اداری و مالی نتانیاهو در حال افزایش است. تا کنون همه موارد، اتهام بودند. وی چند مرتبه بازجویی شده است و در حال حاضر چند نفر شاهد وجود دارند. کسی که مسئول مالی کاخ نخست وزیری است اعتراف کرده که نتانیاهو در جشن تولد همسرش مقدار زیادی از هزینه ها را پای هزینه های نخست وزیری نوشته است. یکی از موارد اخیر، هزینه ای است که یک نفر برای تبلیغات حزب لیکود کرده است و در مقابل چند قرارداد پیمانکاری به وی واگذار کرده اند.

ناپایداری سیاسی در رژیم صهیونیستی کماکان ادامه دارد. از اوایل دهه 90 قرن بیستم میلادی تا کنون هیچ کابینه و پارلمانی، 4 سال تمام بر سرکار نبوده است. الآن شرایط تغییر کرد و به نظر می رسد این دولت هم به پایان 4 سال نمی رسد و انتخابات زود رس خواهد داشت.

فقدان احساس امنیت در سرزمین های اشغالی

برگزاری مانور های نظامی برای ایجاد احساس امنیت است. مردم احساس امنیت نمی کنند. هیچ کس از دشمن خود اینگونه تعریف نمیکند که توانمندی های آن دشمن را بیان کند و مثلا بگوید این دشمن چه نوع موشک هایی دارد، چه مکان هایی را می تواند هدف قرار دهد و ... . رژیم صهیونیستی درگیر یک ضرورت و یک آسیب است و اینها همراه هم اند. برای اینکه از غرب و آمریکا امکانات بگیرد و باجگیری کند باید بگوید در مقابل من دشمن وجود دارد. ایران، حزب الله و ... اما مسئله آسیبی دارد و آن اینکه مردم احساس امنیت نمی کنند. وقتی می گوید حزب الله 100 هزار موشک دارد، موشک های رادار گریز دارد و تا آخرین نقطه فلسطین اشغالی را هم می تواند هدف قرار دهد، این نا امنی و احساس فقدان امنیت ایجاد می کند چون خودش دارد اذعان می کند.

هدف مانور، دادن پیام امنیت به مردم است. تعداد مانورها در فلسطین اشغالی بسیار زیاد شده است و این خود شاخص احساس نا امنی است.

دو مشکل اساسی صهیونیست ها در نیروی هوایی

سقوط هواپیمای جنگنده اف16 رژیم صهیونیستی تحول بزرگی بود. زیرا کل توان رژیم صهیونیستی بر توان نیروی هوایی این رژیم بنا شده است نه نیروی زمینی. رژیم صهیونیستی هیچ وقت مدعی توان نیروی زمینی اش نبود. در مورد تانک مرکاوا مدعی بودند که آن هم در جنگ 33 روزه از بین رفت.

در نیروی هوایی که نقطه قوت رژیم صهیونیستی است الآن اکثر هواپیماهای رژیم صهیونیستی اف15 و اف16 هستند. قرار است امسال 9 فروند اف35 هم به ناوگان هوایی آنها اضافه شود. این ویژگی رژیم صهیونیستی الآن با دو اشکال مواجه است. یکی از این مشکلات در کنفرانس امنیت ملی (INSS) مطرح شد و آن هم اینکه حزب الله از قدرت موشکی برخوردار است. با این قدرت می تواند تمام باندهای فرودگاه را هدف قرار دهد. اگر باند نباشد هواپیما از کجا باید پرواز کند؟ طرفی که موشک دارد می تواند بدون انهدام هواپیماها، نیروی هوایی را از کار بیاندازد. هدف قرار دادن باندها می تواند رژیم صهیونیستی را فلج کند. به همین دلیل اولین اتفاقی که پس از کنفرانس امنیت ملی رژیم صهیونیستی افتاد این بود که به آمریکا این مشکل را اعلام کردند. آمریکایی ها به صهیونیست ها اعلام کردند جنگنده اف35 در چند کلاس 1 و 2 و 3 تولید شده است. یکی از این کلاس ها برای نیروی دریایی تولید شده و عمود پرواز است، می توانیم تعدادی از اف35 های سفارش داده شده را از نوع عمود پرواز تحویل دهیم ظاهرا قرار است حدود8،9 فروند از این هواپیماها عمود پرواز باشند تا دست صهیونیست ها خالی نباشد.

مشکل دوم صهیونیست ها از این قرار است. سقوط جنگنده اف16 برای صهیونیست ها گران تمام شد و از روز سقوط اف16 تا کنون هیچ پروازی در سوریه نداشته اند. چون توان هوایی صهیونیست ها براساس اف15 و اف16 است. دو فروند هواپیمای جنگنده صهیونیست ها هدف قرار گرفتند. صهیونیست ها ابتدا دروغ گفتند و اعلام کردند یک اف16 سقوط کرده است اما بعد در خبرهایی داخلی شان اعلام کردند یک هواپیمای اف15 هم سقوط کرده است.

صهیونیست ها می گویند اگر از ساقط کردن این هواپیما توسط روس ها سرنگون شده باشد از سمت ساحل حمیمیم باید اتفاق افتاده باشد.

رادار حرکت موشک را نشان می دهد. هیئتی را هم به روسیه فرستادند روس ها اعلام کردند به توافقی که با صهیونیست ها در خصوص عدم دخالت در درگیری بین صهیونیست ها با مقاومت پایبند هستند.

دولت سوریه

دولت سوریه موشک اس200 در اختیار دارد. این سیستم از 1964 عملیاتی شده است. یکی از گلایه های عرب ها در جنگ 1967 از شوروی سابق این بود که شوروی سیستم ضد هوایی به آنها نداده است که موجب شکست های بسیار عرب ها شده است. شوروی بعد از آن به عرب ها سیستم سام5 را داد که با آن قریب 100 هواپیما سرنگون کردند. اس 200 یک سیستم نیمه هوشمند است. در جنگ سال 1982 پنج سامانه اس200 در بقاع لبنان وجود داشت. رژیم صهیونیستی هر پنج سامانه را هدف قرار داد و حدود 70 هواپیمای سوری را در بقاع سرنگون کرد. صهیونیست ها براین سیستم مسلط شده بودند. سؤال این است که حالا چگونه اس200 هواپیمای اف16 را سرنگون کرده است. هواپیمایی که سامانه جنگ الکترونیک دارد، دارای بالون حرارتی و سرعت مافوق صوت است. قاعدتا اس200 نمی تواند آن را هدف قرار دهد. صهیونیست ها می گویند تنها یک احتمال وجود دارد و آن اینکه این سیستم ارتقا یافته باشد. اما معلوم نیست این ارتقا چگونه صورت گرفته است. از سیستم های روسی شناخت دارند ولی هواپیما نسبت به ارتقا این سیستم بیگانه است. صهیونیست ها به شدت به دنبال پاسخ به این سؤال اند.

لذا سقوط اف16 که ستون فقرات نیروی هوایی رژیم صهیونیستی است بیش از پیش این رژیم را زمینگیر کرد. در سفری که نتانیاهو اسفند ماه به آمریکا داشت اعلام کرد هیچ مسئله ای ندارند غیر از ایران، ایران، ایران. این بدان دلیل است که امنیت ملی رژیم صهیونیستی در تهدید مستقیم ایران است. عدم احساس امنیت در سرزمین های اشغالی در ارتباط مستقیم با این مسئله است. لذا به نظر می رسد راهبرد رژیم صهیونیستی این است که بتواند اجماعی منطقه ای را علیه ایران زودتر به وجود آورد. شاید تغییر وزیر امورخارجه آمریکا و آوردن یک وزیر امور خارجه شدیدا ضد ایرانی در همین راستا باشد.

الآن عربستان در همین چارچوب در حال ایفای نقش است تا هرچه زودتر با رژیم صهیونیستی ائتلافی علیه ایران ایجاد کنند.

از سوی دیگر ایران با تولید موشک فاتح 110 از فاز موشک های بالستیک عبور کرد و به فاز موشک های کروز وارد شد که هوشمند، رادار گریز و نقطه زن هستند این مسئله به دلیل بازدارندگی بالا احتمال درگیری مستقین را به تعویق می اندازد. تمرکز امروز آمریکا و غرب بر مسئله موشکی ایران هم به همین دلیل است.

وضعیت غزه

تصور می کنم می خواهند غزه را به نقطه تحول برسانند. یعنی مردم مستأصل شوند و از غزه بروند. این کار با کمک مصر صورت می گیرد. السیسی در اسفند ماه اعلام کرد گذرگاه رفح 24 ساعته باز خواهد شد. این اقدام السیسی در همین راستا است.

نقش مصر

فکر می کنم نقشی که مصر الآن ایفا می کند بیش از عربستان است. مصر در حال انجام چند مأموریت است. اولا مصر مناطق مرزی را تا شعاع 10 کیلومتری تخریب کرده است. خانه های مردم را در این شعاع از بین برده، بدون آنکه ریالی به صاحبان آنها بدهد. این کار برای از بین بردن کامل تونل ها صورت گرفت.

دومین کار السیسی این است که علاوه بر دو جزیره تیران و صنافیر، 1000 کیلومتر زمین در شبه جزیره سینا به سعودی ها داده است. دادگاه عالی مصر هم این اقدام را امر حاکمیتی برشمرد و پای خود را از آن بیرون کشید.

قرار است این منطقه با چند پل به تیران و صنافیر و شهر نئوم متصل شود. این پروژه کاملا با فلسطین مرتبط است. یک یوم النکبة جدید است. که قرار است فلسطینی ها را تحت عناوین شغلی جابه جا کنند.

مأموریت دیگر مصر این است که مناطق نزدیک غزه در سینا به جای شهرک های کرانه باختری تحت عنوان تبادل اراضی به فلسطینی ها واگذار شود. که این بخش هم 2هزار کیلومتر است. در حال حاضر این 2هزار کیلومتر دارد از سکنه تخلیه می شود. خیلی ها معتقدند انفجارهایی که مقابل مسجد و کلیسا در العریش اتفاق افتاد، کار دولت است و برای ترساندن مردم و پاکسازی صورت گرفته است.

مأموریت سوم مصر مدیریت نوار غزه در تخلیه جمعیت آن به سمت کشورهای غربی است. که بازکردن گذرگاه رفح در همین راستا صورت می گیرد.

به بهانه مبارزه با تروریست های سینا می خواهند سینا را از سکنه تخلیه کنند. می گویند بعدا جمعیت را باز می گردانند. تخلیه سینا قطعا یک طرح صهیونیستی است.

به نظر من مدیریت غزه با مصر است و بعد از استیصال کامل مردم غزه، بخش زیادی از جمعیت را به سینا و بخش دیگری را به پروژه های بیرونی منتقل خواهند کرد.

با برخی فلسطینیهای داخل فلسطین که گفتگو کردم، می گویند سفارتخانه های خارجی به راحتی به ما ویزا می دهند و این یک تبانی برای تخلیه جمعیت فلسطین است.

تلاش برای گسترش نفوذ

به نظر می رسد گسترش سرزمینی برای رژیم صهیونیستی دیگر امکان ندارد اما گسترش نفوذ اتفاق می افتد و آنها به دنبال همین هستند. سعودی ها الآن با صهیونیست ها هستند. یک خانم فعال سیاسی در عربستان در یک هشتگ از قدس دفاع کرد و گفت اینکه حاکمیت هرچه بخواهد درباره قدس بگوید درست نیست هرچه خدا گفته ملاک است. الآن خودش و همه خانواده اش بازداشت هستند. صهیونیست ها به دنبال گسترش نرم هستند نه سخت لذا عربستان و مصر به آنها عمق داده اند. صهیونیست ها الآن به دنبال نفوذ در کشورهای اسلامی هستند و دارند این کار را انجان می دهند.

خود نتانیاهو هم در سخنرانی اش در ایپک اعلام کرد که رژیم صهیونیستی در طول عمرش هیچ گاه به اندازه امروز به کشورهای عربی نزدیک نبوده است و گفت ما با اکثر کشورهای عربی ارتباط داریم.

راهکارها

حوزه داخلی

در حوزه داخلی باید در تقویت باور مردمی در خصوص فلسطین کار کنیم. ما در این حوزه مقصریم و کوتاهی کرده ایم. من روی بحث فلسطین و قدس در قرآن کار کرده ام اگر روی این معارف کار شود مردم ما همانگونه که به اربعین باور دارند به قدس هم باور پیدا می کنند. ما روی موضوع قرآن و فلسطین کار نکرده ایم. قدس یک اولویت است و باید تمام میراث دینی، فرهنگی تمدنی مورد کنکاش قرار گیرد و این ارتباط را بین مردم و قدس برقرار کند. این ظرفیت وجود دارد اما قصور جدی هم وجود دارد. خداوند می توانست پیامبر را از مکه به معراج ببرد این برای یادآوری قدس است.

خداوند در سوره نجم می گوید « علمه شدید القوی» تعلیم پیامبر در این سفر است که مرتبط با قدس است. بعد می گوید « فاوحی له ما أوحی» خداوند با پیامبر در یک جا همکلام شد که مرتبط با قدس است. ما أوحی نشان از کثرت است. یعنی خیلی با پیامبر همکلام شد. جایی که جبرائیل بالا نیامد و « و أراه آیاتنا الکبری» در آن آیات بزرگ خدا به پیامبر نشان داده شد. اینها اتفاقات بزرگی است. روی این آیات کار نشده است. خجم آیاتی که وجود دارد و می تواند سرمایه ایجاد پیوند شود بسیار زیاد است.

روایت ها در این زمینه بیشتر اند در تفسیر البرهان» که یک تفسیر روایی است نشان می دهد چقدر روایت در این زمینه داریم. اما متأسفانه بی توجهی می شود و اراده ای وجود ندارد. این کار را باید از جایی آغاز کرد.

امت اسلامی

واکنش ها نسبت به قدس در امت اسلامی متناسب نبود. اما علی ای حال آن مقدار که اتفاق افتاد در سطح مردم خیلی گسترده تر از سطح رسمی بود. این مسئله چند نتیجه را نشان می دهد. اول، درسطح مردم، فرصت داریم، لذا باید آن را باور کنیم و گسترش دهیم. در سطح مسئولان، فکر کنیم چه باید انجام دهیم. از طریق سازمان همکاری های اسلامی، عربستان انحصار کار امتی را در دست گرفته است و به ما اجازه نمی دهد در چارچوب های خودمان کاری انجام دهیم. ما دو انتخاب بیشتر نداریم. یا باید این مسئله را بپذیریم و کار را رها کنیم یا آنکه اقدامات جایگزین داشته باشیم. کشورهای بزرگ را دعوت کنیم. موقعیت های ویژه را درک کنیم. پاکستان الآن با آمریکا مشکل پیدا کرده و کمک های مالی را آمریکایی ها قطع کرده اند. نمی توانیم یک سازمانی به جای سازمان همکاری اسلامی درست کنیم ولی می توانیم در موقعیتی مثل اکنون چند کشور قدرتمند را دعوت کنیم. به نظرم این کارها را انجام دهیم و ظرفیت های دیگری وجود دارد. مثل ظرفیت بین المجالس اسلامی در اختیار ما است. هرچند محدود است اما وجود دارد.

بین الملل

در جهان، نسبت به سمن (NGO) ها یقین حاصل نشده است. الآن کم نیستند سازمان هایی که در کشورهای مختلف علیه صهیونیست ها عمل می کنند. اما کسی نیست که اینها را مجتمع و متحد کند. از اینها دعوت کند. سازمان هایی که ماهیت ضد جنگ و خواستار هستند و ماهیت های اینگونه دارند. اگر اینها را مثلا بیاورند اردوگاه های فلسطینی لبنان را ببینند هنگامی که باز می گردند تمام وقت علیه صهیونیست ها عمل می کنند. یعنی که کاری که موجب شود مسئله فلسطین برای سازمان ها و سمن (NGO) هایی از این دست تبدیل به باور شود. وضعیت اردوگاه ها ، رقت بار است. در اردوگاه ها عرض برخی کوچه ها کمتر از یک متر است. مردم در بدبختی زندگی می کنند. در همین وضعیت بودجه انروا را قطع کرده اند. حاکمیت های غربی به دنبال انفجار کامل جامعه فلسطینی خارج و تمام کردن کار هستند. می خواهند کاری کنند که چیزی به عنوان حق بازگشت وجود نداشته باشد. این مسئله را باید به گونه ای تثبیت کنیم و مقابل اقدام آنها بایستیم. دشمن می خواهد متقابل عمل کنیم.

با کسی دیدار کردیم که می گفت رئیس حزب ضد صهیونیست در فرانسه است. از او پرسیدم که چگونه در فرانسه که قوی ترین لابی صهیونیستی در اروپا را دارد حزبی با این نام درست کرده اید؟ پاسخ او این بود که از آنها از این مرحله عبور کرده اند. صهیونیست ها آنقدر غیر انسانی رفتار کرده اند که جامعه بیدار شده و علیه آنها به پا خواسته است. او می گفت در حزب راستگرای فرانسه هم در این حزب مخالفان صهیونیسم حضور دارند.

چنین جریان هایی نیاز به شناخت، کمک و هماهنگی دارد. باید اقداماتی از این دست برای هماهنگ کردن آنها صورت گیرد.

پوتین در اسفند ما اعلام کرد در خصوص اتهاماتی که به روسیه در مورد دخالت در انتخابات آمریکا زده می شود تحقیق کرده است و کسانی هستند که در انتخابات دخالت کرده اند اما اینها یهودیانی بوده اند که به دنبال برهم زدن رابطه ما با آمریکا هستند. این نشان می دهد حاضر است علیه آنها کار کند و آنها را متهم کند.

صهیونیست ها در روسیه هم لابی دارند اما فلسطینی ها لابی ندارند. مسلمانان روسیه انگیزه های فراوانی برای مبارزه با صهیونیزم دارند اما پراکنده اند. کسی نیامده است کمک اولیه را ایجاد کند. به نظرم می رسد پوتین همکاری می کند. اما ما باید برای این مسئله برنامه داشته باشیم.

منبع: تسنیم

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار