به گزارش گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس، پروفسور تونیهال استاد دانشگاه لتبریج کانادا درباره فیلم حاتمیکیا یادداشتی نوشت است که در ادامه میخوانید:
به وقت شام فیلم جدید و پرهیاهویی که جنگ مقابل آنچه موسوم به «دولت اسلامی» است را نشان میدهد، شایسته مخاطب جهانی است.
کارگردان به وقت شام، ابراهیم حاتمیکیا، دوربینش را به سوی رویارویی جنجالی شخصیتها، باورها و نیروهای نظامی نشانه میگیرد.
قربانیان خشونت در سوریه، همه ابعاد اخلاقی را در یک منطقه جنگی به تصویر میکشند؛ جایی که در آن دائما قوه خیال و نمایش با واقعیتهای سخت و خونین در هم میآمیزند.
باتوجه به اینکه فیلم به وقت شام در یک موسسه فیلمسازی پرکار در ایران (کشوری که سینمای بومی خود را به طور جدی پیگیری میکند) تولید شده است، جای تعجب ندارد که دو تن از جذابترین شخصیت های فیلم، یک پدر و پسر ایرانی باشند. هردوی آنها خلبانان خبره و افسران درجهدار در میان نیروهای نظامی ایران به شمار میآیند.
بابک حمیدیان با حسی از شجاعت و آرامش در نقش علی، پسری که در نیمه راه بازگشت به خانه، پشیمان شده و به صحنه نبرد بازمیگردد، به ایفای نقش میپردازد.
در ایران، همسر علی در آستانه به دنیا آوردن فرزند خویش است اما، اتفاق دیگری رقم میخورد. شرایط و اوضاع، علی را در برابر وظیفهاش بهعنوان خلبان، سرباز و یک وطن دوست ایرانی توانا، تحت فشار قرار میدهد تا از جانهای بسیاری محافظت نماید...
بحران به دلیل شکست پالمیرا در سوریه شرقی مقابل دولت اسلامی به وجود آمده است. «دولت اسلامی» اغلب با عنوان ISIL یا ISIS شناخته میشود. داعش واژهای فارسی و عربی برای شناساندن این سازمان بدنام است. از این رو، در نوشتار پیش رو من از واژه داعش استفاده خواهم کرد.
علی و پدرش یونس، برای فراردادن گروهی سوری تبار از پالمیرا، تیم پروازی تشکیل میدهند. این پرواز باید از مسیر تروریستها عبور کند. ستاره این سکانس یک فرد یا یک شخصیت خاص نیست، بلکه یک پروداکشن با تکنولوژی پیشرفته است. این تکنولوژی امکانی را فراهم ساخته که در آن بخش اعظم نبرد آغاز میشود.
من تاکنون یک نمایش سینمایی، به قوت آن تصاویری که با یک هواپیمای غول پیکر در به وقت شام به تصویر درآمده است، ندیدهام.
به وقت شام اولین فیلم درام با موضوع داعش است که من دیدهام. در این فیلم، داعش که در بخشی از جهان، مبدل به نیروی مهمی در حوزه ژئوپولتیک شده، نمایش داده میشود. داعش حدود نیمی از سرزمین سوریه را به یکباره اشغال کرده است. این واقعیت که حکومت ایران و داعش دشمن یکدیگرند میتواند برای بسیاری از افراد در غرب که تحت سلطه هجمههای جنگ روانی مبتنی بر ایران هراسی و اسلام هراسی هستند، جالب باشد.
واقعیت دولت اسلامی یا همان داعش، بهعنوان نیروی مزدوری که عقبهاش به امریکا، عربستان سعودی و اسرائیل باز میگردد، به خوبی شناخته نشده و یا درغرب کمتر دربارهی آن بحث شده است. در دوران به اصطلاح جنگ جهانی علیه تروریسم، شرکتهای بزرگ رسانهای مصرف کنندگان تولیدات سرگرمی و اطلاعات را دائما با خوراک تبلیغاتی تغذیه میکنند. این پروپاگاندا از دیدگاه «جنگ طبیعی فرهنگها» حمایت میکند.
ضمن سیاستگذاری برای انتشار ترس و بهرهمندی ذی نفعان، اجیر کردن تروریستهای داعشی به ایجاد و حفظ آشوب در سوریه کمک کرده است. این امر، تلاش برای براندازی حکومت بشار اسد را تقویت میکند.
فشار برای تغییر به عنوان تلاشی برای درهم شکستن سوریه و عراق می تواند مسیر حمله نظامی به جمهوری اسلامی ایران را هموار کند.
به نظر من ابراهیم حاتمی کیا به داعش بهعنوان باقی مانده افراط و انحطاط غربی مینگرد. اساسا بعضی از اعضای داعش غربیهایی هستند که با هدف تبلیغاتی به ظاهر اسلامی درآمده اند. حاتمی کیا برخی از آنها را بهعنوان نماینده رفتار فاسد اسلامی نشان میدهد. او موفق عمل کرد.
به وقت شام به مسائل خاص شرق مرکزی مربوط است و همچنین مشکلاتی که به شکل گستردهای در زندگی بشری رایج است را مطرح میسازد.
بهعنوان مثال، علی با مادرهمسرش در چالشی است تا توضیح دهد که چگونه میان کمک به دیگران در سرزمینی دور و مسوولیت در قبال خانواده خودش در فشار قرار گرفته است.
عدهای باید این شیوه زندگی که ریشه در امتداد زمان و مکان ندارد را در بخشهای مهم جامعه ایرانی طنین انداز کنند. ایران، بیش از پیش به صحنههای اصلی تضاد بینالمللی در اوراسیا و نیز صحنههای اصلی ستیزها و اتحادهای ایدئولوژیک در سطح جهانی کشیده شده است.
در به وقت شام جذابیتهای بسیاری برای مخاطبان غیر ایرانی و علاقمندان به ظهور دوباره ایران به عنوان محرک و اثرگذار در ژئوپولتیک جهانی وجود دارد.
ورود «به وقت شام» در صحنه جهانی بخشی از جریانی است که در آن ایران را در جایگاه حقیقیاش در بین مولدین اصلی فرهنگ در دهکده جهانی قرار میدهد.
انتهای پیام/ 116