به گزارش خبرنگار دفاع پرس از شیراز، مجید ایزدی نویسنده این کتاب که توسط انتشارات نوید و به طراحی جلد سید جواد سیدابراهیمی به چاپ رسیده زندگی شهید«محمدمهدی علی محمدی» را با خاطراتی کوتاه و جذاب روایت کرده است.
در مطلب ابتدایی کتاب با عنوان «یکی از هزاران...» و به قلم نویسنده آمده است:
شهید محمدمهدی علی محمدی، یکی از هزاران شهید ناشناخته استان فارس است که خاطرات و یادش را گذشت زمان به باد فراموشی میسپرد که فرزند برومندش، مهدی علی محمدی آستین همت را بالا زد و خاطراتی را که غبار زمان آنها را در صندوقچه دل همرزمانش به فراموشی میسپرد بیرون کشید، تا یاد و نام پدر را برای آیندگان ثبت کرده باشد.
در بخش دیگری از این مطلب میخوانیم: کار کردن برای شهید علی محمدی برکات زیادی برای من داشت و چیزهایی زیادی از او آموختم و شهدای زیادی از شهرستان اقلید که به حق شهر امام زمان (عج) نامیدهاند را شناختم. باشد که این ناچیز مقبول افتد...
باهم مروری بر بخشی از کتاب با عنوان "نیم دقیقه! ، روایت راضیه علی محمدی از برادر شهید خود خواهیم داشت.
دوران شور و نشاط کودکی بود. مهدی هر وقت میخواست برای چند لحظه از خانه بیرون برود، مثلاً زبالهها را کنار در بگذارد و برگردد، با همان لباس خانه و پیژامه میرفت و میآمد. پدر ما معلم بود و خیلی در تربیت بچههایش سختگیری میکرد. یکشب پدر از این رفتار مهدی خیلی ناراحت شد، گفت: «بابا هر وقت میخواهی از خانه بیرون بروی، لباس بیرون را بپوش!» مهدی هم لجبازانه گفت: «بابا! این کار وقتگیر است. تا بخواهم شلوارم را عوض کنم رفتهام و برگشتهام.» پدر، خیلی ناراحت شد. گفت: «اصلاً زمان بگیر ببینم یک شلوار عوض کردن چه قدر طول میکشد." مهدی ساعت گرفت و پدر شلوارش را عوض و به چوب لباسی آویزان کرد. دوباره شلوار بیرون را درآورد و شلوار خانه را پوشید. مهدی دو دقیقه زمان گرفت و پدر شش بار این شلوار را در دو دقیقه عوض کرد و مرتب روی چوبلباسی آویزان کرد.
بابا گفت: «دیدی یک شلوار عوض کردن، نیم دقیقه هم وقت نمیگیرد ما که حسابی خندیدیم، اما شاید، همین سختگیریهای پدر بود که باعث شد مهدی خیلی به نظم و انضباط اهمیت بدهد. کمتر زمانی بود شلوارش خط اتو نداشته باشد یا کفشهایش از تمیزی برق نزند..
انتهای پیام/