یادداشت/ علی محقق

دستبند برازنده دست انگلیس است

وزیر خارجه انگلیس اخیرا در یادداشتی در نیویورک تایمز از محدودیت‌های در نظر گرفته شده در برجام علیه ایران به عنوان «دستبند» نام برده و نوشته که کنار گذاشتن آنها هیچ فایده‌ای ندارد.
کد خبر: ۲۹۰۱۳۳
تاریخ انتشار: ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۱۰:۵۸ - 08May 2018

به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، علی محقق در یادداشتی در واکنش به اظهارات بوریس جانسون نوشت: وزیر خارجه انگلیس اخیرا در یادداشتی در نیویورک تایمز نوشته بود که «حالا که این دستبندها در جایشان قرار گرفته‌اند من فایده‌ای در کنار گذاشتن آنها نمی‌بینیم. تنها ایران است که از کنار گذاشتن محدودیت‌ها علیه برنامه هسته‌ایش، منتفع خواهد شد.»

وی سپس هشدار داده است: «در این دو راهی حساس، کنار رفتن از توافق هسته‌ای و برداشتن محدودیت‌های آن علیه ایران اشتباه خواهد بود» و سپس ایران را محور اصلی بی ثباتی در منطقه عنوان کرده است. وزیر خارجه انگلیس در حالی این لفاظی ها را می کند که ایران بارها پیش از توافق هسته ای و مذاکرات منتهی به آن نیز گفته بود که به دنبال استفاده فن آورانه از انرژی صلح آمیز هسته ای است. اما موضوعی که در اینجا قصد بررسی آن را داریم این است که نقش انگلیس را در خصومت ورزی علیه ایران در سال های اخیر روشن سازیم.

ریشه نکبت در منطقه از انگلیس شروع شد

شروع نکبت و درگیری در قرن بیستم و بیست و یکم با اقدام نحس انگلیسی ها در شکل دادن به رژیم صهیونیستی صورت گرفت. در اعلامیه «بالفور» که ابتکار انگلیسی ها بود، آمده بود: «نظر به علاقه خاصی که دولت انگلستان به تشکیل وطن ملی یهود در فلسطین دارد، برای نیل به این هدف و تسهیل وسایل آن کوشش خواهد کرد.» پس از صدور «اعلامیه بالفور» نیروهای نظامی انگلیس در 9 دسامبر 1971 بیت المقدس را اشغال کردند و تا پاییز 1918 توانستند همه نیروهای نظامی عثمانی در فلسطین را مجبور به تسلیم کرده و سراسر سرزمین این کشور را به تصرف خویش درآورند. در سال 1919 میلادی کنفرانس «سان رمو» که از نمایندگان فرانسه، انگلیس و ایتالیا، تشکیل شده بود پس از بررسی اوضاع همه جانبه فلسطین موافقت خود را مبنی بر تحت الحمایگی فلسطین به وسیله بریتانیا اعلام داشت. در تاریخ 24 ژوئیه 1922 قیمومیت انگلستان برفلسطین رسماً توسط شورای «جامعه ملل» به تصویب رسید. در پرتو حمایت انگلستان و علیرغم مخالفت اعراب، مهاجرت یهودیان به فلسطین که از چند سال پیش آغاز شده بود سرعت بیشتری پیدا کرد.

بعد از پایان جنگ جهانی دوم در سال 1947 انگلستان اعلام کرد سال بعد، از فلسطین بیرون خواهد رفت و اداره آن را به سازمان ملل خواهد سپرد. در تاریخ 29 نوامبر 1947 مجمع عمومی سازمان ملل متحد با صدور قطعنامه ای فلسطین را به سه قسمت تقسیم کرد. 43 درصد آن را در اختیار عربها و 56 درصد آن را در اختیار یهودیان قرار داد. بیت المقدس نیز بین المللی اعلام گردید. زمانی که قیمومت بریتانیا بر فلسطین در 15 مه 1948 به پایان رسید در واقع تمامی نهادهای سیاسی فلسطینی از بین رفته بود و هیچ سازمانی برای پر کردن خلاء موجود، وجود نداشت. صهیونیستها که بر نواحی کشور یهود در قطعنامه تقسیم مسلط بودند یک شورای موقت حکومتی مرکب از 38 عضو تأسیس کردند که به نوبه خود یک کابینه 13 نفره را انتخاب کرد. همان روز «دیوید بن گوریون» که بعداً مقام نخست وزیری و وزارت دفاع را به عهده گرفت، تشکیل دولت را اعلام کرد بلافاصله بعد از این اعلام، دولتهای ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی، اسرائیل را به رسمیت شناختند.

درست بعد از شکل گیری نکبت آلود این رژیم بود که همه اتفاقات بعدی منطقه غرب آسیا به ضرر مردم این سرزمین ها شکل گرفت. جنگ های پی در پی و اشغال های روز افزون سبب شد تا فلسطینی ها هفتاد سال است که روی خوشی به خود نبینند.

اگر در آن زمان کسی دستان انگلیس را بسته بود، آیا چنین نکبتی برای منطقه غرب آسیا شکل می گرفت؟ بنابراین جنایتکار ردیف اول همه جنایات منطقه، انگلیس است. تاریخ منحوس دخالت های بیجای انگلیس در این منطقه فقط به حمایت از شکل گیری نکبت آلود صهیونیست ها ختم نمی شود و انگلیسی ها مداخلات دیگری نیز در این منطقه داشته اند، اما مهمترین آن را می توان در این حمایت عنوان کرد.

انگلیس و نفوذ غیر مستقیم در منطقه

یکی دیگر از مظاهر نکبت بار حضور انگلیس در منطقه را می توان به حمایت از دولت های دست نشانده و تلاش برای غارت ملت ها عنوان کرد. نفوذ بر روی گروه های مرجع در کشورهای منطقه، از جمله اقداماتی بوده که انگلیسی ها در منطقه دنبال کرده اند و تاثیر بی مناقشه ای بر روند زندگی سیاسی و عمومی مردم داشته است. تاریخ حضور انگلیس در این منطقه را می توان به قبل از 1972 و بعد از آن تقسیم کرد. بعد از این سال تمرکز انگلیسی ها بر روی نفوذ غیر مستقیم در این منطقه و تلاش برای تمرکز بر دستاوردهای غیر مستقیم منطقه ای بوده اند.

غارت نفت کشورهای منطقه در این دوره یکی از دستاوردهای انگلیس بوده است. اگرچه انگلیسی ها از 100 سال قبل از آن روند غارت نفت کشورها را شروع کرده بودند، اما تفاوت این دوره زمانی به گذشته در پیوند امور سیاسی – اجتماعی با روند توسعه یافتگی دستوری است که انگلیسی ها نوید آن را برای کشورهای منطقه می دادند. اگر کسی دستان انگلیسی ها را در این دوره دست بند زده بود، روند توسعه سیاسی و اقتصادی و حتی اجتماعی کشورهای منطقه با سرعت بیشتری طی می شد و نیاز به صرف هزینه های اجتماعی و سیاسی متعدد برای کشورهای منطقه نبود.

انگلیس به دنبال نفوذ منطقه ای مستقیم مجدد

بعد از شروع قرن بیست و یکم روند تجاوزگری انگلیسی ها در منطقه به گونه ای دیگر پیش رفت و آن ها تلاش کردند از هر دو روش مستقیم و غیر مستقیم برای نفوذ بر روی ملت های منطقه و دخالت در امور کشورهای منطقه بهره ببرند. حضور فعال نظامی در حملات نظامی آمریکا به کشورهایی چون افغانستان و عراق در سال های 2001 و 2003، تلاشی دوباره برای حضور مستقیم در کشورهای منطقه بود. حضور نکبت بار انگلیس همچنین با ایجاد پایگاه های دریایی و تسلط بر امور داخلی کشورهای منطقه به واسطه همین پایگاه های دریایی، در خلیج فارس استمرار داشت. سابقه تفرقه افکنی در عراق بعد از شکل گیری دولت در این کشور، در لبنان، در سوریه، در مصر و در تمام کشورهای منطقه از جمله اقدامات منحوس انگلیسی ها بوده است.

حمایت از عربستان در جنگ علیه یمن از نمونه های اخیر این حضور نکبت بار بوده است. با مرور این اتفاقات است که می توان قضاوت کرد که ایران عامل بی ثباتی در منطقه است یا انگلیس؟ عکس های یادگاری بوریس جانسون در کنار ولیعهد عربستان سعودی حتی صدای انگلیسی ها را نیز در آورده است. وب سایت "کمپین مبارزه با تجارت اسلحه "در یادداشتی با عنوان «به بوریس جانسون [وزیر خارجه انگلیس] بگویید تسلیح عربستان را متوقف کند»، می نویسد : در بمباران یمن توسط عربستان سعودی ، مدارس، بیمارستان­ها زیرساختهای غیرنظامی هدف قرار داده شده است و منجر به یک فاجعه انسانی شده است. این وب سایت می نویسد: «انگلستان می تواند نقش مثبتی بازی کند و کمک کند تا این جنگ به پایان رسد. اما بجای درخواست برای پایان بمباران عربستان، این منازعه را تحریک می کند. هواپیماهای جنگی و موشک های انگلستان در حال استفاده در این حملات هستند و حکومت ، ثروت میلیون ها پوندی فروش سلاح از زمانی که این منازعه شروع شده است را تسهیل کرده است.».

اگر کسی دستان بوریس جانسون و شرکای وی را ببندد قطعا مردم یمن در آسایش و آرامش بهتری زندگی می کنند و سایه صلح و آرامش به منطقه غرب آسیا بر خواهد گشت. این اقدامات در حالی صورت می گیرد، که انگلیسی ها در نعل وارونه ای ، اخیرا در سند امنیت ملی دولت انگلیس که چهارشنبه 28 مارس (هشتم فروردین 1397) در سایت دولت انگلیس منتشر شد،‌ فعالیت‌های ایران، تهدیدآمیز تلقی شده و در دسته‌بندی «تهدیدات دولت‌پایه» قرار گرفته که می‌تواند «نظم قانون‌محور بین‌المللی» را تضعیف کرده و ایجاد «اجماع و مقابله با تهدیدات جهانی» را دشوار کند. باز هم در اقدامی وارونه، جانسون می گوید دولت انگلیس با ترامپ که ایران را «علت محوری بی‌ثباتی در سراسر خاورمیانه» می‌داند هم‌نظر است و بیان می کند «من معتقدم حفظ محدودیت‌های موجود در این توافق علیه برنامه هسته‌ای ایران به مقابله با رفتارهای تهاجمی تهران در منطقه هم کمک خواهد کرد. من از یک چیز اطمینان دارم: تمامی گزینه‌های جایگزین، بدتر هستند. علاقلانه‌ترین مسیر، ارتقاء دستنبدها است نه باز کردن آنها.»

به دلیل همین سیاست های تفرقه افکنانه و سابقه نحس است که رهبرمعظم انقلاب سیاست‌ها و اقدامات انگلیسی‌ها در دو قرن اخیر را منبع شر و نکبت برای ملت های منطقه عنوان کرده و یادآور شدند «همه می‌دانند که برخلاف این اتهامات، این انگلیسی‌ها هستند که همیشه منشأ و منبع ترسانیدن و تباهی و خطر و نکبت در خاورمیانه بوده‌اند ... انگلیس برای قرن‌ها از سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن، استفاده کرده‌ و در حال حاضر انگلیس ایران را متهم به تهدید منطقه می‌کند.»

منبع: فارس

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار