سردار اثباتی:

نظریه «جنگ تمدن‌ها» را ابتدا امام خمینی (ره) مطرح کردند/ امام و رهبری نقطه پایانی انقلاب را تمدن‌سازی می‌دانند

فرمانده قرارگاه فضای مجازی ستاد کل نیروهای مسلح گفت: در رابطه با نظریه جنگ تمدن‌ها که به هانتینگتون نسبت داده می‌شود، من معتقدم که نظریه‌ی امام بوده است.
کد خبر: ۲۹۲۰۶۱
تاریخ انتشار: ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۰۹:۳۵ - 21May 2018

گروه دفاعی امنیتی دفاع پرس - محمدحسن جعفری؛ موضوع فضای مجازی و قدرت نرم امروزه به موضوعی پر بحت و نظر در محافل علمی و دانشگاهی تبدیل شده است، به طوری که بخشی از این مباحث و نظرات در محافل عمومی نیز عنوان شده است و صاحب‌نظران و سخنرانانی در محافل عمومی در این رابطه به ایراد سخن پرداخته‌اند.

علاوه بر این، موضوع «تمدن‌سازی» و «تمدن نوین اسلامی» نیز به عنوان آرمان نهایی انقلاب اسلامی در یکی دو دهه اخیر در محافل علمی و انقلابی بیش از گذشته مورد توجه قرار گرفته است.

بدین منظور چندی پیش نشستی با عنوان «فضای مجازی، قدرت نرم و تمدن‌سازی» توسط خبرگزاری دفاع مقدس و با حضور سردار «بهروز اثباتی» فرمانده قرارگاه فضای مجازی ستاد کل نیروهای مسلح برگزار شد که در ادامه سخنان سردار اثباتی را می‌خوانید:

دوگانگی ادراکی زمینه‌ای برای عملیات روانی است

واژه «سایبر» به یک مفهوم ادبیاتی برمی‌گردد؛ روزی فیلسوفی به جمع دانشجویانش رفت و گفت من دیشب خواب دیدم که پروانه شدم و وقتی که صبح از خواب بیدار شدم، نفهمیدم که پروانه خواب دید که آدم شده یا انسان بود که خواب دید، پروانه شده است و از همین جا این سوال را مطرح می‌کند که «حقیقت چیست؟» و کدام یک مفهوم حقیقی است.

واژه سایبر از نظر لغوی به معنای تعیین راه و راهنماست، یعنی سیستمی که انسان را هدایت می‌کند تا به مقصدی برسد، اما به مرور به معنای فناوری‌های مرتبط به کار برده شد و این سوال را بیشتر مطرح ساخت که حقیقت و واقعیت چیست؟ سایبر مفهموش چگونگی راه یافتن به حقیقت و واقعیت است. ICT و IT انسان را راهبری می‌کند تا به واقعیت یا حقیقتی دست پیدا کند. واقعیت آن چیزی است که وجود دارد و حقیقت آن چیزی است که باید وجود داشته باشد که بین این دو تفاوت‌های بسیاری است. اما نکته کلیدی همان مفهومی بنیادینش است که انسان قدرت تشخیص بین حقیقت و واقعیت را ندارد؛ لذا وقتی که از حقیقت صحبت می‌کنیم اولین چیزی که در ذهنش متبادر می‌شود، همان مفهوم مجاز است. مجاز شکل خاصی از حقیقت است که معلوم نیست واقعیت داشته باشد.

نظریه «جنگ تمدن‌ها» را ابتدا امام خمینی (ره) مطرح کردند/ امام و رهبری نقطه پایانی انقلاب را تمدن‌سازی می‌دانند

ما در جنگ نرم مطرح می‌کنیم که سوژه‌ها سه نوع‌اند؛ واقعی، اعتباری و مجازی. سوژه واقعی به عنوان مثال می‌تواند این باشد که گروهی یا کشوری به کشوری دیگر حمله می‌کند؛ این واقعیت دارد. سوژه اعتباری یعنی آن چیزهایی که ما با تکنیک‌هایی از جمله جنگ روانی به آن اعتبار می‌بخشیم مانند تیم‌های بارسلونا و رئال مادرید و سوژه مجازی متاسفانه معادل دروغ قرار گرفته است، در صورتی که در جنگ روانی، مجاز یعنی امری که نمی‌توان حقیقت پدیده‌ای را اثبات کرد؛ یعنی به گونه‌ای مطلب را برای مخاطب بیان می‌کنیم که نمی‌داند این واقعیت است یا واقعیت نیست و در همین دوگانگی ادراکی است که مخاطب تحت فشار عملیات روانی قرار می‌گیرد. در تبلیغات انتخاباتی معمولاً سوژه‌ها مجازی هستند و عملیات روانی علیه یکدیگر با بهره‌گیری از این سوژه‌های مجازی صورت می‌گیرد.

وقتی که مفاهیم فلسفی در این رابطه مطرح بود، اتفاقی افتاد و آن اینکه تکنولوژی و مهمتر از همه تکنولوژی رایانه یا تکنولوژی مبتنی بر صفر و یک (هست و نیست یا بود و نبود) شکل گرفت و قانونمند شد و توانست به یک واحد ادراکی به نام «bit» تبدیل شود؛ در واقع آن مفهوم فلسفی به ادبیاتی دست پیدا کرد. ادبیاتی که حروفش را هم به تدریج یافت و با ترکیب‌های متفاوت از صفرها و یک‌ها، مفاهیم جدیدی خلق شد که اگر در یکی از اعداد تغییری ایجاد شود، مفهوم جدیدی خلق می‌شود. پس تکنولوژی رایانه به کمک مفهوم فلسفی آمد و به تدریج ادبیات را به علمی رساند که این علم مشهور به «سایبرنتیک» است؛ یعنی علمی که مبتنی بر چگونگی راهنمایی مخاطب به سمت حقیقت و مجاز است. تمامی این مباحث برای ارائه تعریفی از سایبر و مجاز بود.

نظامی‌های آمریکا نخستین کسانی بودند که کارکرد فضای سایبر را نشان دادند

به مرور وقتی آن پرسش‌ها، چیستی‌ها و حکایت آن خواب انسان و پروانه تبدیل به یک سوال فلسفی شد و آن سوال فلسفی توانست به ادبیات برسد و آن ادبیات توانست علم بشود و در دنیای علمی خود را مطرح کند. خاستگاه این علم غرب است و غرب اساساً مبتنی بر کارکرد عمل می‌کند و تفکر غربی‌ها، تفکر کارکردگرایانه است. عکسی از جوانی منتشر شده بود که یک پا نداشت و در زیر آن نوشته بودند که اگر در مناطق شرقی بود، شرقی‌ها می‌گفتند خدا را شکر که ما مانند او نیستیم اما اگر در مناطق غربی‌ بود، غربی‌ها می‌گفتند حالا چه کار کنیم که برای او پایی بسازیم؛ این مفهوم کارکردگرایانه است.

در غرب، علم زمانی معنا پیدا می‌کند که کارکرد خود را در محیط پیدا کند؛ لذا وقتی که علم و مفهوم سایبرنتیک معنا پیدا کرد بلافاصله این سوال پیش آمد که این علم چه کارکردی دارد و قرار است چه اتفاقی در زندگی بشر به وجود آید. نکته جالب این است که اولین کسانی که این کارکردگرایی در مفهوم سایبر را به دست گرفت، نظامی‌ها بودند. نظامی‌های آمریکا در دهه 60 میلادی و در پایان جنگ ویتنام درگیر چالش‌های امنیتی و اطلاعاتی بودند و وزارت دفاع آمریکا این پدیده بسیار ساده را مبنا قرار داد و مفهوم کارکردگرایانه دنیای مجازی را بر عهده گرفت و تا به امروز که حدود نیم قرن است، اساساً محیط فضای مجازی، تعاملات و تغییراتش در اختیار نیروهای نظامی است. آمریکایی‌ها مفاهیم اولیه و حجیم علم سایبرنتیک را ابتدا وارد جنگ ویتنام کردند. در مقابل روس‌ها و چینی‌ها هم وارد این فضا شدند و ابتدا وارد فضای جنگ جاسوسی و ضدجاسوسی و سپس وارد جنگ موشکی شدند که از دلش جنگ ستارگان بیرون آمد تا اینکه به اینجا رسیدیم.

امروزه وقتی از سایبر سخن می‌گوییم یعنی از یک مفهوم چند لایه حرف می‌زنیم که یک سر آن در فلسفه و نظام ادراکی است و یک سر آن در نظام کارکردی و عملیاتی است و بین ادراک و کارکرد، مفهوم سایبر در حال چرخش است، با این تفاوت که عامل کلیدی که این تغییرات را انجام می‌دهد، محیط فناوری است و این تغییرات فناورانه است که هر روز کارکرد را به زندگی نزدیک کرده است و ما با مقایسه با 10 سال پیش متوجه می‌شویم که انسان در دو فضا زندگی می‌کند؛ یک فضای مبتنی بر واقعیت و یک فضای مبتنی بر مجاز. فضای مبتنی بر واقعیت یعنی مجموعه عوامل قابل ادراک، احصا و اندازه‌گیری فیزیکی. هر چیزی که ما به ازای استاندارد فیزیکی داشته باشد، فضای واقعی می‌شود. اما به مرور پیشرفت تکنولوژی، مدیریت علم سایبر و... انسان را به مرحله‌ای رساند که وارد سبک زندگی دوم و دنیای مجازی کرد. دنیای مجازی همچنان جوهره کلیدی خود را حفظ کرده است. هر آنچه که در دنیای واقعی با استانداردهای فیزیکی تعامل، رابطه، تاثیر و تاثر دارد و می‌توان ارزیابی کرد، در دنیای مجازی تنها می‌توان با استانداردهای مجازی ارزیابی کرد و این عامل خلق انسان دووجهی است؛ انسانی که در جامعه و خانه‌های خودمان بسیار می‌بینیم و انسان‌ها به نسبت حضورشان در فضای مجازی به انسان دوشخصیتی تبدیل شده‌اند. البته ما که به نسل چرتکه برمی‌گردیم، مجازاً وارد فضای مجازی شدیم اما نوه من حقیقتاً وارد فضای مجازی شده است.

نظریه «جنگ تمدن‌ها» را ابتدا امام خمینی (ره) مطرح کردند/ امام و رهبری نقطه پایانی انقلاب را تمدن‌سازی می‌دانند

من می‌گویم سه نوع انسان داریم، انسان واقعی، انسان مجازی و انسان مجازی شده که در ذات خودش مجازی شده است. نسل سوم مهاجران و ساکنان بیت مجازی، ذاتاً مجازی شده‌اند؛ یعنی اینکه نمی‌توانیم آن‌ها را از این محیط خارج بکنیم و یا با شاخص‌های عینی آن‌ها را بسنجیم. این انسان‌ها حتی رفتارهای واقعی‌شان هم بر اساس استانداردهای مجازی انجام می‌شود؛ برخلاف نسل ما که رفتارهای مجازیمان بر اساس استانداردهای واقعی انجام می‌شود. ممکن است من در منزل و دفتر کارم تکنولوژی‌های رایانه‌ای داشته باشم اما رفتارهایم بر اساس استانداردهای واقعی است. فضای مجازی انسانی را خلق می‌کند که این انسان مجازی شده مفهومی را به نام هویت مجازی خلق می‌کند که ترکیب و گوناگونی هویت‌های مجازی، تمدن مجازی را می‌سازد و در آینده نزدیک جهانی خواهیم داشت که در آن نظام تمدنی مجازی شده بر انسان‌ها حاکمیت خواهند کرد نه تمدن‌های ساخت‌گرایانه و مبتنی بر محیط واقعی.

جنگی که قدرت تمدن‌سازی دارد، جنگ مبتنی بر ارزش‌هاست

یکی از دانشمندان بررسی کرده است که در 5 هزار سال گذشته به غیر از 50 سال، همواره در گوشه‌ای از زمین جنگ بوده است. وقتی که به جوهره جنگ‌ها نگاه می‌کنیم به یک مفهوم کلیدی می‌رسیم و آن این است که تمام این جنگ‌ها، جنگ‌های تمدنی است. اصلاٌ انسان زمانی حاضر است جانش را فدا بکند که به چیزی فراتر از نظام ارزشی قبلی‌اش برسد. یعنی یک انسان زمانی شهید می‌شود و جانش را از دست می‌دهد که یک نظام ارزشی را کسب کند. بزرگترین نمونه‌اش هم کربلاست. در کربلا نظام ارزشی شیطانی در برابر نظام ارزشی الهی قرار گرفت و این تقابل، تمدنی بود. وقتی که جانباز جنگ صفین در برابر امام حسین علیه السلام می‌ایستد، یعنی اینکه نظام تمدنی و ارزشی کوفه تغییر پیدا کرده است. این نکته را باید بگویم که اساس تمدن، نظام‌های ارزشی هستند و اساساً تمدن‌ها را ارزش‌ها خلق می‌کنند و برای شناخت تمدن‌ها باید نظام ارزشی‌ تمدن‌ها را شناخت.

اگر ما این مفهوم کلیدی را بپذیریم که هر تحول و یا جنگی در درونش یک نظام ارزشی دارد، آن وقت این سوال مطرح می‌شود که جنگ چیست؟ جنگ یعنی تحمیل اراده در جهت مطلوبیت‌ها که این جنگ به دو بخش سخت و نرم تقسیم می‌شود. در جنگ سخت، سلاح‌ها و ابزار کشتاری هستند. در جنگ نرم، ابزار نرم هستند که بزرگترین ابزار نرم «رسانه» است. همان‌جور که سلاح‌های کشتاری، جسم انسان‌ها را می‌کشند، در جنگ نرم نیز رسانه‌ها روح و روان و افکار جامعه را هدف قرار می‌دهند. امام در سال 60 و آن وقتی که هنوز پیروزی‌های بزرگ رزمندگان آغاز نشده بود، فرمودند که سلاح تبلیغات بالاتر از سلاح جنگ است. در رابطه با تاثیرگذاری خون و قلم هم ایشان فرمودند، قلم شهید موثرتر از خون شهید است. امام در آن زمان وجهی را مطرح کردند که به بحث ما مربوط است. امام فرمودند جنگ ایران و عراق، جنگ نظامی نیست، جنگ اراده رزمی هم نیست بلکه یک جنگ فرهنگی است.

جنگ تحمیلی آخرین جنگ کلاسیک بشر بود و امام در این رابطه نکته‌ای کلیدی به ما فرمودند و هشدار دادند که جنس این جنگ فیزیکی نیست بلکه تبلیغاتی و فرهنگی است. ما به لحاظ توان تجهیزاتی در اندازه دشمن نبودیم. به همین دلیل وقتی به ارزش‌گذاری‌های امام و رهبر معظم انقلاب در رابطه با دفاع مقدس نگاه می‌کنیم، می‌بینیم معنایی است. امام جنگ را مطرح نمی‌کند، بلکه جهاد را مطرح می‌کند. کشته شدن را مطرح نمی‌کند بلکه مفهوم شهادت و ایثار را مطرح می‌کند. حضرت امام در رابطه با نقش بانوان در دفاع مقدس هم ارزش‌مدار سخن می‌گویند. چون امام این را درک کرده است، جنگی که قدرت تمدن‌سازی دارد، جنگ مبتنی بر ارزش‌هاست.

مطالب فوق یک مقدمه بود، یک مقدمه دیگر هم می‌گویم تا بحث را جمع‌بندی کنیم. مقدمه دیگر این است که وقتی حضرت آقا سیر تحول انقلاب اسلامی را مطرح می‌کند، عنوان می‌فرماید که انقلاب اسلامی 5 مرحله دارد. ابتدا به دنبال انقلاب اسلامی، سپس نظام اسلامی، سوم دولت اسلامی، چهارم جامعه اسلامی و در نهایت تمدن اسلامی هستیم. هم امام و هم رهبری، نقطه پایانی انقلاب را تمدن‌سازی می‌دانند. یعنی انقلاب اسلامی اگر قرار است تمام بشود، آنجایی است که باید به تمدن اسلامی برسد.

نظریه «جنگ تمدن‌ها» را ابتدا امام خمینی (ره) مطرح کردند/ امام و رهبری نقطه پایانی انقلاب را تمدن‌سازی می‌دانند

حالا برگردیم به محیط مجازی. اینکه در عین حال از سه مفهوم جدا یعنی دفاع مقدس، فضای مجازی و تمدن اسلامی سخن می‌گوییم، در یک مفهوم کلیدی به نام «رسانه» به اشتراک می‌رسیم. نقطه قوت و ضعف ما نیز اینجا مطرح می‌شود. اگر جمهوری اسلامی می‌خواهد به تمدن برسد و اگر جمهوری اسلامی به دلیل ماهیت انقلابی همواره در چالش و درگیری است، پس احتیاج دارد در مقابل سامانه‌هایی که به آن حمله می‌کنند، نظام رسانه‌ایش با قوت بیشتری عملیات بکند. آن چیزی که امروز دشمن به آن اعتقاد دارد، نظام رسانه‌ای فضای مجازی است. آیا ما به اندازه آن‌ها قدرت داریم و آیا ما مدل جایگزینی داریم؟

ما در دفاع فیزیکی یاد گرفتیم که در برابر سلاح‌های سنگین دشمن با سلاح‌های سبک بجنگیم که با انرژی مضاعف خودمان می‌توانستیم سلاح سنگین آن‌ها را شکست بدهیم. در رابطه با نظریه جنگ تمدن‌ها که به هانتینگتون نسبت داده می‌شود، من معتقدم که این نظریه امام است. در جنگ تمدن‌ها که حاصلش بقای یک تمدن بیشتر نیست، آیا جمهوری اسلامی توانایی ورود به این جنگ و مدیریت این جنگ را دارد؟ باید نقاط قوت و ضعف‌های خود را بسنجیم که این بحث کلانی است. اما اگر می‌خواهیم به تحمیل اراده و کسب مطلوبیت‌ها برسیم، مطلوب ما ایجاد تمدن نوین اسلامی است. ما باید تمدن اسلامی را خلق کنیم، وگرنه شکست خورده‌ایم، چون آرمان‌مان تمدن اسلامی است. در مقابل تمدن اسلامی، آمریکایی‌ها مفهومی به نام دهکده جهانی دارند که امروزه به آن فضای سایبر می‌گویند؛ دهکده جهانی مک لوهان به طور خلاصه یعنی تمدن آمریکایی. دنیا در یک جنگ تمدنی بین تمدن غربی و تمدن اسلامی است. ابزارها سایبری و به طور کلی رسانه‌ای‌ست و میدان جنگ و بستر آن فرهنگ است.

انتهای پیام/ 221

نظر شما
پربیننده ها