به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، رویای آمریکایی واژهای آشنا برای مردم تمام دنیا است. افقی برای آنچه که یک انسان در منتهای تصورات خود در مورد برخورداری از مواهب مادی میتواند انتظار داشته باشد.
امنیت، ثبات، استقلال مالی و یک خانواده گرم آن چیزی است که در رویای آمریکای نصیب یک شخص میشود. رؤیایی که در تمام ۷۰ سال گذشته آمریکا دنیا را به سوی آن فراخوانده است و هر شخص، گروه و کشوری که بر خلاف این مسیر حرکت کند، متهم به نقض حقوق اساسی انسانها یا به تعبیری عام، نقض «حقوق بشر» میشود.
صرفنظر از جنایاتی که آمریکا به نام حقوق بشر بر جامعه بشری روا داشته نگاهی به داخل جامعه آمریکا نشان میدهد که رویای آمریکایی در این کشور نیز سرابی بیش نیست.
ابعاد نقض حقوق اساسی انسان که از آن به نام حقوق بشر نام برده میشود در آمریکا آنچنان گسترده است که کوس رسوایی آن سر به فلک کشیده است.
این دو رویی و تزویر هیئت حاکمه آمریکا بارها از سوی ایران مورد نقد گرفته است که شاید نمونه آخر آن سخنرانی چند وفت پیش مقام معظم رهبری در حمع مسئولان و سران نظام باشد.
سالها پیش سخن گفتن از نقض حقوق اساسی انسانها در آمریکا که به عنوان مهد آزادی بیان شناخته میشد، کمی غیر قابل باور به نظر میرسید اما به لطف گسترش رسانههای جمعی امروز همه آگاهیهای بیشتری درباره ابعاد این موضوع دارند.
امنیتی که با حمل آزادانه سلاح به دست نیامد
امنیت به عنوان یکی از اساسیترین نیازهای ابتدایی بشر شناخته میشود. مفهوم امنیت فردی نیز به نوعی با فلسفه زندگی آمریکایی گره خورده است.
متمم دوم قانون اساسی آمریکا از حق مردم برای داشتن و حمل اسلحه محافظت میکند و در ۱۵ دسامبر ۱۷۹۱، به عنوان بخشی از ده متمم گنجانده شده در منشور حقوق ایالات متحده آمریکا تصویب شده است.
با وجود این امروز آزادی حمله سلاح به عنوان یکی از مهمترین تناقضها و مصیبتهای جامعه آمریکا شناخته میشود.
آمریکا هم اکنون دارای بالاترین نرخ حمل سلاح شخصی در دنیا است. بر اساس آماریهای منتشر شده از سوی پلیس فدرال آمریکا (FBI) و همچنین اداره مرکزی نظارت بر الکل، تنباکو و مواد مخدر هم اکنون نزدیک به ۲۵۰ میلیون سلاح در اختیار جمعیت آمریکا است.
هم اکنون نزدیک به سالیانه نزدیک به ۳۰ هزار نفر به ضرب گلوله کشته میشوند و روزانه ۱۳ نفر دست به خودکشی میزنند.
سه هزار و ۲۰۰ نفر در معرض اقدامات خشونت آمیز قرار میگیرد و ۱۶ زن قربانی تجاوز به عنف میشود.
از سوی دیگر، انواع سلاحها در بین مردم ایالات متحده وجود دارد و دیوان عالی ایالات متحده تأکید کرده است که آمریکاییها حق شخصی مالکیت و استفاده از سلاح گرم را دارند، حتی وقتی که این سلاحها مورد استفاده نیروی شبه نظامی رسمی نباشد. آمارها نیز نشان میدهد که حدود ۲۵۰ میلیون اسلحه شخصی - ازجمله ۱۰ تا ۱۵ میلیون اسلحه کمری - در مالکیت شهروندان آمریکایی قرار دارد. ۴۸ ایالت از کل ایالتهای آمریکا به ساکنین خود اجازه حمل اسلحه دادهاند. همچنین در ۳۰ ایالت آمریکا، هر فردی میتواند بدون هیچ مخالفتی، اسلحهای را از نمایشگاههای اسلحه بخرد. براین اساس، مردم آمریکا سالیانه ۷ میلیارد گلوله خریداری میکنند، اما در سال ۲۰۰۸ با یک جهش این میزان به ۹ میلیارد گلوله رسید.
در این شرایط، افراد حتی اجازه دارند که پس از اظهار و بازرسی، اسلحه خالی خود را به داخل هواپیما ببرند. در این زمینه، بیش از ۲۰ فرودگاه در فیلادلفیا، لس آنجلس، سان فرانسیسکو و شهرهای دیگر به کسانی که مجوز اسلحه دارند اجازه میدهند تا در اماکن عمومی ترمینال، سلاح گرم حمل کنند. حتی یک دبیرستان محلی در ایالت تگزاس به بعضی از معلمان اجازه حمل سلاحهای مخفی شده را میدهد.
در تاریخ ۵ دسامبر ۲۰۰۸ واشنگتن پست گزارش داد که 10 ایالت از جمله ویرجینیا، کلرادوی جنوبی، ویرجینیای غربی و میسیسیپی ۵۷ درصد سلاحهایی را که در جنایتهای رخ داده در دیگر ایالتها در سال ۲۰۰۷ کشف شدهاند، تأمین کردهاند. آدمکشی با اسلحه در ۱۰ ایالتی که بالاترین میزان جرم مسلح را دارند نسبت به ۱۰ ایالتی که از پایینترین میزان جرم مسلح برخوردارند، نزدیک به ۹۰ درصد بیشتر است.
وقتی منافع لابی اسلحه سازان در اولویت است
همه اینها در حالی است تمامی تلاشها برای محدود کردن حمل سلاح در ایالات متحده امریکا به دلیل قدرت بالای لابیهای حمل سلاح ناکام باقی مانده است.
در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ به دلیل حمایت قاطع انجمن ملی اسلحه دورنمایی از هر گونه اصلاح قانونی در خصوص حمل سلاح به چشم نمیخورد.
تنها پس از کشته شدن دهها شهروند آمریکایی در یک کنسرت موسیقی در شهر لاس وگاس بود که برخی محدودیتهای فنی در خصوص سلاحهای اتوماتیک به تصویب رسید.
حالا فدا کردن امنیت دهها میلیون شهروند آمریکایی به نفع کارخانههای اسلحه سازی میتواند نشانهای از حفظ حقوق بشر باشد؟ شاید بحران اسلحه سازی نمونهای روشن از فدا کردن منافع جمعی به نفع منافع فردی باشد.
وقتی بردهداران از برابری سخن میگویند
تمام انسانها با یکدیگر برابر آفریده شدهاند. این جملهای در مقدمه آغازین قانون اساسی آمریکا گنجانده شده است. با این حال بنیانگذران کشور آمریکا که خود برده دارانی بزرگ بودند، هیچ ضمانت اجرایی را برای برابری نژادی در نظر نگرفتهاند.
رنگین پوستان آمریکایی راه درازی را در طول ۳۰۰ سال گذشته برای برابری طی کردهاند. کلبه عمو تام که پیش از جنگهای انفصال آمریکا به رشته تحریر در آمده نشانی از رنجهای رنگین پوستان بوده است.
حالا پس از گذشت تحولات مهمی همچون تصویب قانون مدنی آیا شرایط سیاه پوستان بهبود یافته است؟
آمارها میگوید که این چنین نیست و شرایط رو به بدتر شدن پیش میرود.
واقعیت این است که امروز در آمریکا قانون در مورد تمامی افراد به طور یکسان اعمال نمیشود و تبعیض نژادی بر همه شئون زندگی اجتماعی سایه گسترده است. سیاهان و اقلیتهای دیگر هنوز از تبعیض و رفتارهای نابرابر در رنجند. همچنین در دستگاه قضایی آمریکا مشکلات زیادی برای سیاهپوستان آمریکایی ایجاد میشود.
تبعیض نژادی و قومیتی در ایالات متحده همچنان وجود دارد وضعیت معیشتی سیاهان و رنگین پوستان در آمریکا در پایینترین سطح قرار دارد.
اقلیت فقیر جامعه آمریکا چه کسانی هستند؟
سیاه پوستها و سایر اقلیتها جزء پایینترین طبقات جامعه آمریکا به حساب میآیند. گزارش اداره آمار ایالات متحده در ۲۹ آگوست ۲۰۰۸ نشان میدهد که درآمد متوسط کل ساکنان آمریکا نزدیک به ۵۰ هزار دلار است.
درآمد آمریکاییهای سفید پوست بیش از ۵۶ هزار دلار است. با این حال درآمدهای سیاه پوستان نصف این میزان نزدیک به ۳۰ هزار دلار است.
طبق گزارش انجمن ملی شهر در مارس ۲۰۰۸، نزدیک به یک چهارم ساکنین سیاه پوست آمریکا در زیر خط فقر زندگی میکنند - یعنی سه برابر بیشتر از ساکنین سفیدپوست.
گزارشی که از سوی «پروژه خانوادههای کارگر فقیر» در ۱۶ اکتبر ۲۰۰۸ منتشر شده است نشان میدهد که در سال ۲۰۰۹ از بین همه ساکنین سفیدپوست غیر اسپانیایی، فقط ۲۰ درصد آنها در رتبه کمترین درآمد بودهاند، حال آنکه در بین اقلیتها این تناسب به ۴۱ درصد میرسید. در شهر نیویورک نسبت فقر در بین اسپانیاییها، آسیاییها، آفریقاییها - آمریکاییها و سفیدپوستان غیر اسپانیایی به ترتیب ۲۹ درصد، ۲۱ درصد، ۲۴ درصد و ۱۹ درصد بوده است
بیکاری برای سیاه پوستان است
شاید میزان فقر در بین سیاه پوستان آمریکایی بازتابی مستقیم از عدم دسترسی سیاه پوستان به فرصتهای شغلی باشد. بر اساس آمارهای موجود نرخ بیکاری در بین جوانان ۱۹ تا ۲۶ ساله سیاه پوست قریب به سه برابر میانگین است. در عین حال نرخ بیکاری در میان جوامع سیاه پوست در شهرهایی همچون دیترویت و میلواکی در حدود ۲۰ درصد بوده است. در برخی از جوامع بومیان آمریکا، بیکاری حتی به ۸۰ درصد هم میرسد. بنابر گزارش دفتر آمار اشتغال آمریکا، میزان بیکاری در میان تحصیلکردههای بالای ۲۰ سال سیاه پوست آمریکایی تقریباً دو برابر سفیدپوستان تحصیلکرده بالای ۲۰ سال است.
تنها پنج مورد از این شکایتها به یک شرکت فعال در زمینه نفت و گاز باز میگردد. در پایان ماه می ۲۰۰۹ میلادی، سیاه پوستان و اسپانیولی تبارها حدود ۲۷ درصد از جمعیت شهر نیویورک را تشکیل میدادند، با این حال، تنها ۳ درصد از ۱۱ هزار و ۱۲۹ آتش نشان شاغل در این شهر سیاه پوست و تنها ۶ درصد از ایشان اسپانیولی تبار بودهاند. به این ترتیب تعداد کثیری از افراد شایسته تنها به دلیل تعلق به اقلیتهای نژادی از مشارکت در امور آتش نشانی محروم شدهاند.
اسوالدویلسون، یک فرد آمریکایی به آفریقایی در ۱۱ فوریه ۲۰۰۸ از شرکت تلویزیونی ABC و شرکت اصلی آن یعنی والت دیزنی شکایت کرد. او گفت یک مدل تبعیض نژادی موجب ناراحتی جسمانی و روانی او شده است. در تاریخ ۵ دسامبر ۲۰۰۸، برنارد اپیتزر پدر الیوت اپیتزر فرماندار سابق ایالت نیویورک به خاطر تبعیض نژادی، از سوی هیئت منصفه گناهکار شناخته شد. چهار نفر آمریکایی به آفریقایی که به عنوان نگهبان کار میکردند به دادگاه گفتند آنها به خاطر رنگ پوستشان کارشان را از دست دادهاند. آنها یک دهه قبل اخراج شده بودند و جای آنها را افرادی با پوست روشنتر گرفته بودند.
از سوی دیگر، چهره منفی که رسانههای امریکا از رنگین پوستان ارائه میکنند باعث شده است این گروهها همواره دچار مشکلات فراوانی در مسائل مربوط به شغل و کار خود شوند و استخدام آنها با مشکلات فراوانی همراه گردد.
تبعیض نژادی حتی در دانشگاهها
مسئله تبعیض نژادی در بخش آموزش نیز معمولاً به چشم میخورد. گزارش انجمن ملی شهر در سال ۲۰۰۸ حاکی است میزان تحصیلات دبیرستانی آفریقایی - آمریکاییها و میزان ورودیهای آنها به دانشگاه هنوز به میزان تحصیلات سفیدپوستان در دو یا سه دهه پیش نرسیده است. بیش از نیمی از گروههای قومی قبل از اتمام تحصیلات دبیرستان، مدرسه را ترک میکنند و ۵۳ درصد از سیاهان پس از دبیرستان، تحصیلات دانشگاهی را ادامه نمیدهند. این در حالی است که ۳۰ درصد سفیدپوستان تحصیلات خود را ادامه میدهند. دانش آموزان آفریقایی آمریکایی کمتری در مقایسه با دانش آموزان سفیدپوست موفق به اخذ مدرک دانشگاهی میشوند. چنانچه براساس گزارش دفتر آمار ایالات متحده آمریکا، ۳۳ درصد از سفیدپوستان آمریکایی دارای تحصیلات عالیه دانشگاهی هستند، این درحالی است که همین درصد در میان سیاه پوستان آمریکا ۲۰ و در میان اسپانیولی تبارها تنها ۱۳ است.
بنابر تحقیق مشترکی که دانشگاههای کارولینای شمالی و میشیگان به انجام رساندهاند، بیشترین جوانان سیاه پوست آمریکایی بر این باورند که قربانی تبعیض نژادی هستند.
دراین میان خشونت گزینشی پلیس علیه سیاه پوستان نمونه روشنی از تبعیض علیه سیاه پوستان باشد. حوادثی که موجب واکنش جامعه سیاه پوستان و برپایی تظاهراتهای پیاپی شده باشد.
البته این خشونت گزینشی ماجرای تازهای نیست و مثالهای فراوانی را میتوان برای آن یافت. در سال ۱۹۶۸ حمله ناگهانی پلیس محلی به یک مهمانی در محله دیترویت سبب به وجود آمدن گستردهترین آشوب شهری شد که در نهایت با حضور لشگر هوابرد ارتش آمریکا امکان مهار آن فراهم شد.
حوادثی همچون اتفاقاتی که در شهر فرگوسن روی داد نیز ادامه همان سیاست تبعیض نژادی است که از سوی پلیس و دستگاه قضایی آمریکا دنبال میشود.
بزرگترین ناقص حقوق بشر بزرگترین حامی آن معرفی میشود
تمام این آمار و اطلاعات تنها یک واقعیت را نشان میدهد. ممکن است امروز کسی به سیاه پوستان لقب کاکاسیاه را ندهد اما تمام ذهنیت ساختار اصلی دستگاه حاکم آمریکا هم چنان بر اساس تبعیض نژادی میچرخد.
البته این آمارها تنها گوشهای از شرایط سخت رنگین پوستان و بخصوص سیاه پوستان است.
با چنین شواهد روشنی شاید بی پایه بودن اتهام نقض حقوق بشر به سایر کشورها مشخص شود.
منبع: فارس