گروه بینالملل دفاع پرس- زینب هاشمی؛ آمریکاییها در منطقه غرب آسیا به شدت درصدد پیدا کردن یک متهم هستند، تا بار مسؤولیت فجایع به وجود آمده در این منطقه را به دوش این متهم بگذارند و نوک پیکان سرزنشها را از سمت خودشان به سمت دیگران سوق دهند و در کنار آن به منافع و اهداف خود برسند.
برای روشن شدن این ادعا ابتدا به تاریخچه مختصری از رابطه خاورمیانه و آمریکا اشاره میشود؛ رابطه ایالات متحده آمریکا با خاورمیانه قبل از جنگ جهانی اول محدود بود، هرچند روابط تجاری اندکی باهم داشتند. تا زمانیکه امپراطوری عثمانی در رأس قدرت بود، آمریکا و خیلی از کشورهای اروپایی روابط محدودی با خاورمیانه داشتند؛ اما پس از فروپاشی این امپراطوری آمریکا و انگلیس شروع به واردات نفت کشورهای خاورمیانه کردند؛ این اقدام تا جایی پیش رفت که آمریکا از یک صادر کننده نفت به یک وارد کننده تام نفت در سراسر دنیا تبدیل شد.
آمریکا برای اینکه به منافع خود در غرب آسیا دست یابد، تمام تلاش خود را برای اجرای طرح «خاورمیانه جدید» به کار گرفت؛ خاورمیانهای که مردمانش و فرهنگش برای آمریکا ذرهای ارزش نداشت، بلکه هدف حضورش در غرب آسیا منافعی است که میخواهد از طریق غارت منابع آن به قدرت اول جهان تبدیل شود.
اصطلاح «خاورمیانه جدید» در ماه ژوئن ۲۰۰۶ در تلآویو توسط کاندولیزا رایس وزیر امور خارجه ایالات متحده (که توسط رسانههای غربی به خاطر تهیه این اصطلاح مورد تایید قرار گرفت)، مطرح شد که در ادامه به نحوه این شکلگیری این نقشه پرداخته میشود:
آمریکا با تایید نقشه راه نظامی که توسط سه کشور متخاصم (آمریکا، انگلیس، اسرائیل) در خاورمیانه شکل گرفته بود، نشان داده که این برنامهریزیها برای اهداف بلندمدتی است که در راستای منافع آمریکا، انگلیس و اسرائیل تشکیل شده است. با توجه به اقدامات اخیر آمریکا در خاورمیانه باید گفت که این کشور برنامهای عظیم برای رسیدن به اهداف خودخواهانه خود در سراسر خاورمیانه دارد. در همین راستا «گری چان» مدیر ارشد اقتصادی، اعلام کرد: «یک واقعیت اساسی از سیاستهای جهانی این است که «جهان یک جامعه جهانی نیست»، بلکه عرصهای است برای ملتها، بازیگران غیردولتی و کسب و کارهایی که باید مزایای رقابتی را برای آمریکا در بر داشته باشد و این سیاست خارجی است که آمریکا بنا بر نیازهای موجود در خود به دنبال آنها میباشد.»
بنابراین آمریکاییها با ایجاد هرج و مرج و به وجود آوردن فضای نا امن در خاورمیانه و کشاندن خشونت از لبنان، فلسطین به سوریه، عراق، خلیج فارس، افغانستان و ایران میخواهند، اهداف استراتژیک خود را محقق سازند. نقشه خاورمیانه جدید اینگونه مطرح شده است که با نابودی لبنان و حملات اسرائیل به این کشور یک خاورمیانه جدید شکل خواهد گرفت. حرکت به سمت شرق خاورمیانه و اجتناب از عقبنشینی هدفی است که آمریکا و همپیمانانش با تمام قوا به دنبال آن هستند و قطعا با همکاریهای همه جانبه عربستان در این زمینه راه خود را بیش از پیش هموار میبیند و این امر جسارت این کشور را برای ایجاد آشفتگی و هرج و مرج در این منطقه را چندین برابر کرده است.
آمریکا میلیونها دلار از فروش انواع سلاح به کشورهایی مثل عربستان به جیب میزند و همواره با حفظ و ایجاد بحرانهای منطقهای به تجارت تسلیحات خود ادامه میدهد؛ از طرفی بر اساس ادعای «هنری کسینجر» این کشور مشروعیت بیشتری نسبت به همه کشورهای دیگر برای اداره کشورهایی که دارای اختلاف داخلی هستند را دارند تا نفوذ خود را در منطقه افزایش داده و جنگ افروزی و ایجاد آشفتگی را به بالاترین حد خود رسانده و از این طریق به منافع خود برسند.
در اینجا برای اینکه ریاض متهم اصلی بحرانها و آشوبهای منطقه محسوب نشود، مواردی را متذکر میشویم که این کشور سپر بلای آمریکا برای خلاصی از سرزنشهای جامعه جهانی نشود:
1- توقف جنگ وحشیانه و خونین علیه یمن
2- کاهش حمایت از سازمانهای تروریستی
3- انجام اقدامات صلحطلبانه در جهت عادیسازی روابط با کشورهای منطقه
4- در اسرع وقت سرمایهگذاریهای خود را در آمریکا متوقف کند
5- توقف مذاکرات با واشنگتن برای توافقنامههای قیمت نفت
6- انجام اقداماتی در مسیر مبادلات ارزی به غیر از دلار (یعنی یورو، یوان و روبل) که اجازه میدهد نفت در خلیج فارس در ارزهای غیر از دلار آمریکا معامله شود.
با نگاه به تمام اتفاقات دهههای اخیر در غرب آسیا به راحتی میتوان دریافت که آمریکا راه همواری برای رسیدن به اهداف خود در خاورمیانه پیدا کرده است؛ اما اینجا یک سوال پیش میآید، آمریکا که همیشه در سراسر دنیا به دنبال پروژه اسلامهراسی بوده است، چرا با یک کشور مسلمان هم سفره شده است؟ آیا این امر نمیتواند ثابت کننده سوءاستفاده آمریکا از این کشور به خاطر ضعفهای موجود آن در برابر کشوری مثل ایران باشد.
آمریکا با کلید زدن پروژه ایرانهراسی و شیعههراسی دست در دست عربستان گذاشته و وعده داده است که با حمایت آمریکا محمد بن سلمان پس از تکیه زدن بر تخت پادشاهی قدرت اول خاورمیانه خواهد شد. آمریکا یمن را به زمین تمرینی برای عربستان تبدیل کرده است که به این پادشاه جوان آموزش جنگ با ایران را بدهد و با فروش سلاح به این کشور روز به روز بر قدرت پوشالی ساخته شده به دست آمریکا برای محمد بن سلمان میافزاید، غافل از این که مردم یمن با مقاومت خود و تسلیم نشدن نشان دادند که جنگ با ملتهای آزاده برای هر کشوری در دنیا جز ضرر چیز دیگری نخواهد داشت؛ البته محمد بن سلمان زمانی از خواب خوش بیدار خواهد شد و طعم بدعهدیهای آمریکا را یکی پس از دیگری خواهد چشید.
انتهای پیام/