دست‌نوشته پاسدار شهید علی اصغر بشکیده/ خدایا دوست دارم گمنام باشم

پاسدار شهید «علی اصغر بشکیده» در دست‌نوشته خود آورده است: «خدایا مرا از غرور و خود خواهی نجات بده تا حقایق وجود و جمال زیبای ترا ببینم. خدایا دوست دارم که تنها و گمنام باشم تا در غوغای کشمکش‌های پوچ مدفون نشوم.»
کد خبر: ۲۹۳۶۹۲
تاریخ انتشار: ۱۰ خرداد ۱۳۹۷ - ۰۵:۰۰ - 31May 2018

به گزارش خبرنگار ساجد، پاسدار شهید «علی اصغر بشکیده» در تاریخ ۹ آذر ۱۳۳۸ در ملایر چشم به جهان گشود. وی در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۳۶۱ در عملیات بیت‌المقدس منطقه شلمچه با سمت فرماندهی گردان عمار به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

وصیت‌نامه پاسدار شهید علی اصغر بشکیده/

تصویر دست‌نوشته پاسدار شهید «علی اصغر بشکیده»

وصیت‌نامه پاسدار شهید علی اصغر بشکیده/

دست‌نوشته‌ای را که از این شهید والامقام به یادگار مانده است در ادامه می‌خوانید:

«بسم الله الرحمن الرحیم

إِنَّ اللَّهَ اشتَرىٰ مِنَ المُؤمِنينَ أَنفُسَهُم وَأَموالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ ۚ يُقاتِلونَ في سَبيلِ اللَّهِ فَيَقتُلونَ وَيُقتَلونَ ...... وَذٰلِكَ هُوَ الفَوزُ العَظيمُ .      سوره توبه آیه (111)

همانا خداوند جان و مال مومنین را به بهای بهشت از ایشان خریداری نمود، که در راه خا جهاد می‌کنند پس می‌کشند و خود کشته می‌شوند و این خود سعادت و پیروزی عظیمی است.

-..... وَمَنْ يُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيُقْتَلْ أَوْ يَغْلِبْ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا. سوره نساء آیه (74)

.......و هرکه در راه خدای جنگ کند پس کشته یا فاتح گردد بزودی او را اجری عظیم عطا کنیم.

-.......فَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَأُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأُوذُوا فِي سَبِيلِي وَقَاتَلُوا وَقُتِلُوا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ثَوَابًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ. سوره آل عمران آیه (195)

آنان که از وطن هجرت نمودند و از یار خویش بیرون شده در راه خدا رنج کشیده و جهاد کرده و کشته شدند. همانا گناهان ایشان را در پرده لطف خود بپوشانم و آن‌ها را به بهشت‌هایی در آوریم که زیر درختانش نهر‌ها جاری است این پاداش است از جانب خدا..

خدایا هدایتم کن برای اینکه گمراه بودن چه خطری دارد.

خدایا مرا از غرور و خود خواهی نجات بده تا حقایق وجود و جمال زیبای ترا ببینم.

خدایا کوچکم، ضعیفم، ناچیزم، پرکاهم در مقابل خوبان، به من دیده‌ای عبرت پس ده تا ناچیزی خود را ببینم و عظمت و جلال ترا براستی بفهمم و ترا بدرستی تسبیح کنم.

خدایا دوست دارم که تنها و گمنام باشم تا در غوغای کشمکش‌های پوچ مدفون نشوم.

خدایا دردمندم، روحم از زیادی درد می‌سوزد، قلبم می‌تپد، احساسم شعله می‌کشد، تمام اعضایم از شدت درد فریاد می‌کشد. تو مرا در بستر مرگ آسایش بخش، خسته شده‌ام، دلشکسته‌ام، ناامیدشدم، دیگر آرزویی ندارم، احساس می‌کنم که دنیا جای من نیست، می‌خواهم تنهابا خدا باشم با همه وداع کنم، خدایا تو خودت می‌دانی که همه مرا از خود راندند، ولی امیدم به توست که همه را می‌خواهی.

خدایا در دنیای شلوغ و مارک‌زدن‌ها چه مارک‌ها بر من نزدند و چه تهمت‌هایی که بر من نگفتند، ولی خدایا من از حق خود گذشتم، چون میدانم که هدایت نشده‌اند همچون که خودم نشده‌ام پس از تو می‌خواهم که هم مرا و هم دیگران را هدایت کنی به راه انبیاء، اولیاء، شهدا، صدیقین، صالحین، متقین، الی الله الوصیه. صحبت زیاد داشتم، ولی همین راز و نیاز شهید چمران را که مطالعه کردم خیلی چیز‌ها درونش نهفته بود و ما هم از سوز دلمان و آن چیزی که بر دلمان نشست گفتیم.

خدایا تو خودت شاهد باش و شاهد بودی که در چه راهی قدم برداشتم و چگونه بازگشتم و چگونه راه را ادامه دادم تو خودت آگاهی دگر حرفی نمی‌زنم، بگذار که این درد‌ها در دلم بماند و ناگهان سربرآورد و مرا بسوی تو رهنمون سازد، چون در ناامیدی بسی امید است پایان شب سیه سپید است.

در مسلخ عشق جز نکو را نکشند                      روبه صفتان زشت خوی را نکشند

گر عاشق صادقی ز کشتن مگریز                       مردار بود هر آنکه او را نکشند

خدایا در این راه که قدم برداشتم، ثابت قدمم بدار و راضیم به رضای تو و فقط به خاطر تو آمده‌ام و برای تو آمده‌ام.

اگر نبود این قید بندگی تو هرگز نمی‌آمدم یا اگر می‌آمدم برای قیود دنیایی و پست می‌آمدم، ولی تو را شکر که این لطف و مرحمت را به من کردی که در این راه قدم بردارم.

والسلام.

ساعت ۱۴ بعدظهر

۱۳۶۱/۱/۱»

انتهای پیام/ 900

نظر شما
پربیننده ها