شهید «رحمان استکی»، بهشتی چهارمحال و بختیاری

شهید «رحمان استکی» به همرزمانش می‌گفت: برادران و خواهران! ضد انقلاب، گروهک‌های منحرف و منافق اکثر اوقات برای نیات باطل خود حرف حق می‌زنند، بایستی هوشیار بود و بیدار که مبادا در طول مبارزه این مسئله مهم را از یاد ببریم و غافل باشیم.
کد خبر: ۲۹۷۲۱۵
تاریخ انتشار: ۰۶ تير ۱۳۹۷ - ۱۱:۲۷ - 27June 2018

شهید «رحمان استکی»، بهشتی چهارمحال و بختیاریبه گزارش خبرنگار دفاع پرس از شهرکرد، هفتم تیر ماه سال ۱۳۶۰، روزی بود که بهترین یاران انقلاب اسلامی و امام راحل عظیم‌الشان به دست گروهک تروریستی منافقین به شهادت رسیدند. شهید «رحمان استکی» از استان چهارمحال و بختیاری یکی از یاران شهید آیت‌الله دکتر بهشتی بود که در ادامه گذری بر زندگی این شهید بزرگوار داریم:

شهید «رحمان استکی» سال ۱۳۲۹ در یک خانواده مذهبی در «شهرکرد» به‌دنیا آمد. دوران تحصیل وی اغلب اوقات در مساجد و مجالس مذهبی می‌گذشت. پس از اخذ دیپلم و اتمام خدمت در سال ۱۳۵۱ به شغل آموزگاری روی آورد و بعد از یک سال برای آشنایی و ارزیابی جریانات مبارزاتی و تجربه اندوزی به تهران هجرت کرد، ولی به علت نیاز منطقه به توصیه دوستانش مجددا به شهر خود بازگشت.

در سال ۱۳۵۳ وارد دانشگاه شد و در همین ایام در جلسات درس استاد «محمد تقی جعفری» و جلسات مخفی درس شهید آیت‌الله «سید محمدحسین بهشتی» شرکت می‌کرد، در سال ۱۳۵۷ در رشته علوم تربیتی فارغ‌التحصیل شد و همزمان با اوج مبارزات مکتبی قهرمان ایران به زادگاهش «شهرکرد» بازگشت و با مدیریت و دوراندیشی منحصر به‌فرد خویش سازماندهی اکثر راهپیمایی‌ها و تظاهرات عظیم را بر عهده داشت. ایمان قوی و شهامت زیادش سبب شده بود که وی بدون هیچ ترس و واهمه‌ای اجرای مراسم را خود قبول کند.

در اوج مبارزات که دانش آموزان مدارس شهرکرد به‌عنوان نشان دادن خشم و نفرت به رژیم جلاد به خیابان‌ها می‌ریختند و دست به تظاهرات می‌زدند، مدیرکل وقت آموزش و پرورش چهارمحال و بختیاری طی گزارشی مسبب و عامل تحریک دانش آموزان را «رحمان استکی» که دبیر یکی از مدارس شهر کرد بود، معرفی کرد که اصل سند آن نیز موجود است. استکی به‌علت شناخت عمیق از مبانی اسلام، توانست گروه زیادی از دانش آموزان را با شرکت دادن در جلسات مخفی به صحنه مبارزه بکشاند.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی وی که از فقدان تشکیلات منسجم اسلامی و عدم تشکل نیرو‌های مبارز مسلمان رنج می‌برد، در فکر چاره افتاد و با اعلام تأسیس حزب جمهوری اسلامی پس از تحقیق و با توجه به شناخت قبلی که از استادانی همچون شهید آیت‌الله بهشتی و حجت‌الاسلام باهنر داشت به کمک تعدادی از برادران، مقدمات تأسیس دفتر حزب جمهوری اسلامی شهرکرد را به انجام رسانید.

پس از مدتی که خود در حزب فعالیت کرد، علی‌رغم میل باطنی برخی و با اصرار برادران مسلمان به‌عنوان معاون آموزشی و کفیل اداره‌کل آموزش و پرورش استان چهارمحال و بختیاری انتخاب و صادقانه با خدمات شبانه‌روزی که معمولاً تا پاسی از نیمه شب ادامه داشت به رتق و فتق امور پرداخت. هر هفته ساده و بی‌ریا در کنار مردم در نماز جمعه شرکت می‌کرد، درد‌ها و مشکلات را می‌گفت و متقابلاً حرف‌ها و شکایات مردم را نیز باسعه صدر گوش می‌داد و آن‌قدر روحیه‌ای قوی و اراده‌ای استوار داشت که با وجود این‌که عوامل منحرف در آموزش و پرورش و دشمنان سیل تهمت‌ها و شایعه‌ها را به‌دروغ در بین مردم انتشار دادند، نتوانستند کوچک‌ترین خللی در عزم راسخ او به‌وجود آورند، او راه خود را یافته بود و به پیش می‌رفت.

با شروع انتخابات اولین دوره مجلس شورای اسلامی که لزوم انتخاب فردی با تقوا، مکتبی، صادق (همان‌طوری‌ که شهید استکی بار‌ها گفته بود: وکالت را به‌عنوان یک وظیفه الهی باید پذیرفت و نه یک پست و مقام و مایه فخر) ضروری به نظر می‌رسید، حزب جمهوری اسلامی شهرکرد با توجه به معیار‌های فوق‌الذکر «استکی» را به‌عنوان کاندیدای انتخابات معرفی کرد که با رای قاطع مردم به مجلس شورای اسلامی رفت.

شهید «استکی» به‌راستی یک مجاهد راه خدا بود و از جان و مال و دلبستگی‌های خانه و خانواده تطهیر شده بود و هیچ چیز جز مکتب و مردم برایش اهمیت نداشت. آن‌قدر پاک‌باخته و دلسوز انقلاب اسلامی بود که بار‌ها به‌عنوان پند و اندرز به همرزمانش می‌گفت: «برادران و خواهران! ضد انقلاب، گروهک‌های منحرف و منافق اکثر اوقات برای نیات باطل خود حرف حق می‌زنند، بایستی هوشیار بود و بیدار که مبادا در طول مبارزه این مسئله مهم را از یاد ببریم و غافل باشیم.»

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار