سمیه عسکری همسر شهید مدافع حرم «محمد ابراهیم رشید» در گفتوگو با خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، همسرش را اینگونه توصیف کرد: او یک عاشق بود و آنقدر به سوریه رفت تا به عشقش رسید. بسیار خستگیناپذیر بود، گاهی اوقات ساعت 2 شب به خانه می آمد و ساعت سه می رفت. معمولا کسی که از ماموریت می آید، مدتی در خانه می ماند تا آرامشی بگیرد؛ ولی او اینطور نبود تا می آمد سریع به دنبال کار دیگری می رفت. مخصوصا برای مسابقات ضد گلوله خیلی تلاش کرد.
وی اظهار داشت: در این سال ها ابراهیم بارها به سوریه رفت. بهمن ماه مجددا برای دفاع از حرم به سوریه اعزام شد و عید به خاطر فوت پدرم به خانه برگشت و پس از مراسم بلافاصله به سوریه رفت.
عسکری با اشاره به ویژگی های شهید بیان کرد: فوق العاده استثنایی بود، چه در مراودات کاری چه در روابط زندگی تک بود. خیلی آرزوی شهادت داشت، به سوریه رفت که شهید بشود، خوشحالم که به آرزویش رسید. خدا را شکر می کنم که لیاقت داشتم همسر شهید شوم.
همسر شهید رشید با بیان اینکه او یک عاشق بود و انقدر رفت تا به عشق و آرزویش رسید تصریح کرد: 2 روز قبل از شهادتش با او صحبت کردم. گفت به زودی برمی گردم که کارهایم را انجام بدهم. کار کوچکی دارم که تا 2 روز دیگر انجام می شود و در این فاصله بود که به شهادت رسید.
وی گفت: ایراهیم وصیت نامه دست نویسی نوشته است. وصیت اصلی اش این بود که پیرو ولایت فقیه باشید. می گفت رهبری که ما داریم هیچ جای دنیا ندارد، آنچه امروز شاهد آن هستیم پیش بینی مقام معظم رهبری در سال های گذشته است، بمیرم برای دلش که کسی حرفش را گوش نمی کند، کسی حواسش به حرف رهبری نیست، ایکاش حواسمان به حرف رهبر باشد.
همسر شهید رشید تاکید کرد: واقعا به عشق رهبرش رفت. علاقه داشت. هم به امام خمینی (ره) هم به حضرت آقا خیلی علاقه داشت.
عسکری ادامه داد: پنج ماهی بود که او را ندیده بودم و تماس و ارتباطی باهم نداشتیم. از آنجا که هر سال نورافشانی جمکران را انجام می دهیم امسال گفت این آخرین بارم است که نورافشانی می کنم، شب ولادت حضرت حجت، شهادتش را از امام زمان (عج) گرفت و گفت که آخرین بار است اینجا را نورافشانی می کنم، گفتم اگر قرار باشد نیایید دیگر نمی شود کار را انجام داد، گفت شما خودت شیرزن هستی و کار روزی زمین نمی ماند.
وی به آخرین دیدارش با شهید اشاره کرد و گفت: آخرین باری که می خواست به سوریه برود برایم خاص بود. چه آن یک ساعتی که در مسیر بودیم و حرف هایی که بینمان رد و بدل شد و چه لحظه خداحافظی همه برایم جور دیگری بود.
انتهای پیام/ 141