به گزارش خبرنگار دفاع پرس از مشهد، «عباس تیموری» کارشناس ارشد مطالعات استراتژیک در مقالهای با عنوان «مثبت و منفی قطعنامه ۵۹۸» به بررسی ابعاد مختلف این قطعنامه پرداخته است.
این کارشناس ارشد مطالعات استراتژیک در مقاله خود آورده است: قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت یکی از قطعنامههایی است که در ۲۹ تیر ۱۳۶۶ برای پایان دادن به جنگ ایران و عراق صادر شد. این قطعنامه از نظر کمی و تعداد واژههای به کار گرفته شده مفصلترین و از نظر محتوا اساسیترین و از نظر ضمانت اجرایی قویترین قطعنامه شورای امنیت در مورد این جنگ بوده است.
این قطعنامه بلافاصله از سوی عراق پذیرفته شد، ولی بعد از گذشت یکسال و ۷ روز از تاریخ صدور آن و به فاصله 15 روز بعد از (سقوط هواپیمای مسافری پرواز IR۶۵۵ به دست آمریکا) در ۲۷ تیر ۱۳۶۷ از سوی ایران پذیرفته شد و بنیانگذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی در ۲۹ تیر ۱۳۶۷ پیامی دربارهٔ پذیرش قطعنامه صادر کردند که به «نوشیدن جام زهر» معروف شد.
پذیرش این قطعنامه هر چند به معنای پذیرش آتشبس از سوی ایران بود، ولی عراق به حملات خود ادامه داد و مجدداً داخل خاک ایران شد تا نقاط مهمی از جمله خرمشهر را به دست بیاورد تا با وضع بهتری در مذاکرات حضور داشته باشد، اما موفقیتی بدست نیاورد و نهایتاً جنگ در ۲۹ مرداد ۱۳۶۷ پایان یافت.
بعد از تصویب قطعنامه ۵۹۸ در جهت اجرای بند ۶ قطعنامه، یک هیئت بلژیکی انتخاب و مسئول شد که متجاوز جنگ را شناسایی و به دبیرکل سازمان ملل متحد معرفی کند. ایران اصرار داشت زمان شروع به کار این هیئت قبل از پذیرش قطعنامه از جانب ایران باشد که در نهایت اینگونه عمل نشد. این هیئت در نهایت در ۱۸ آذر ۱۳۷۰ مصادف با ۹ دسامبر۱۹۹۱ میلادی، طی گزارشی به دبیرکل وقت سازمان ملل متحد عراق را به عنوان متجاوز جنگ معرفی کرد. دبیر کل وقت سازمان ملل متحد نیز این گزارش را طی یک جلسه رسمی به شورای امنیت تقدیم کرد.
مقدمه:
اکنون در جامعه با سوالات بی شماری در رابطه با این قطعنامه مواجه هستیم که می توان به مواردی از آن اشاره داشت:
جمهوری اسلامی ایران در زمان پذیرش قطعنامه ۵۹۸ چه موضعی به لحاظ سیاسی داشته است؟
تفاوت قطعنامه ۵۹۸ با دیگر قطعنامههای صادره از شورای امنیت چیست؟
نقاط مثبت و منفی قطعنامه ۵۹۸ و آثار و لوازم سیاسی و اقتصادی پذیرش قطعنامه ۵۹۸ چه بوده است؟
علل و عوامل تأخیر ایران در پذیرش قطعنامه ۵۹۸، مواضع گروهها و اندیشه سیاسی داخلی نسبت به قبول قطعنامه ۵۹۸ چگونه ارزیابی میشود؟
موضوع قطعنامه ۵۹۸ از جمله ابهاماتی است که با وجود گذشت ۳۲ سال از پیروزی در جنگ تحمیلی هنوز برای جامعه روشن نشده و باید توسط اندیشمندان سیاسی با دقت مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.
رهبر معظم انقلاب، دفاع مقدس را گنجی برای ملت ایران دانستهاند و مردم وظیفه دارند این گنج را استخراج کنند.
سوال اساسی همه آزاد مردان تاریخ ایران این است که چرا امام خمینی در نامه محرمانه به مسئولین آن زمان این جملات را به کار بردند؟
«شما عزیزان از هر کس بهتر میدانید که این تصمیم برای من، چون زهر کشنده است، ولی راضی به رضای خداوند متعال هستم و برای صیانت از دین او و حفاظت از جمهوری اسلامی ایران اگر آبرویی داشته باشم خرج میکنم، خداوندا ما برای دین تو قیام کردیم و برای دین تو جنگیدیم و برای حفظ دین تو آتشبس را قبول میکنیم…»
فرازی از پیام حضرت امام خمینی به مناسبت پذیرش قطعنامه:
«قبول قطعنامه که حقیقتاً مسئله بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصاً برای من بود، این است که من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن میدیدیم، ولی بواسطه حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلاً خودداری میکنم و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامی کارشناسان سیاسی نظامی سطح بالای کشور که من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم و در مقطع کنونی آن را به مصلحت انقلاب و نظام میدانم... قبول این مسئله (قطعنامه) برای من از زهر کشندهتر است، ولی راضی به رضای خدا هستم و برای رضایت او این جرعه را نوشیدم.»
دلایل نظامی پذیرش قطعنامه ۵۹۸
جنگ تجاوزگرانه عراق بر ضد جمهوری اسلامی ایران در مرداد ماه سال ۱۳۶۷ با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل متحد از سوی ایران پایان یافت.
مسئولان نظام جمهوری اسلامی با جمعبندی مجموعه عوامل سیاسی، نظامی، اقتصادی، روانی و... به این نتیجه رسیدند که ادامه جنگ به مصلحت کشور نیست. شاید مهمترین علت در این امر، حوادثی بود که در میدان جنگ رخ داد.
باز پسگیری ۳۶ ساعته فاو در ۲۹ فروردین ۶۷ نقطه تحول در جنگ و تغییر موازنه به سود عراق بود. به عبارت دیگر، همانگونه که تصرف فاو از سوی ایران موازنه جنگ را به زیان عراق تغییر داد، باز پسگیری آن اوضاع را به سوی عراق به چرخش در آورد.
سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که عراق تحت چه شرایطی و طی چه روندی موفق به انجام تغییرات و اقدامات اساسی برای تغییر موازنه جنگ در سال ۱۳۶۷ شد؟
مختصراً میتوان چنین گفت که برتری نظامی عراق، حاصل تغییر در استراتژی نظامی، از دفاع به حمله و سلسله اقداماتی بود که این کشور به طور مشخص در سال ۱۳۶۶ و در چارچوب این استراتژی انجام داد.
عراقییها پس از شکستهای مکرر در سال ۱۳۶۵ دست به بازسازی همه جانبهای زدند، به همین خاطر به نظر میرسد فهم تحولات سال ۱۳۶۷ در گرو درک اقدامات عراق در سال ۱۳۶۶ است که مختصراً به آنها پرداخته میشود:
افزایش خرید و انباشت سلاح:
براساس گزارشهای موجود، در سال ۱۳۶۶ برنامههای تسلیحاتی عراق شتاب بیسابقهای پیدا کرد به گونهای که از آن به عنوان «انقلاب در تاسیسات و نهاد نظامی عراق» یاد میشود، ضمن اینکه شبکه تدارکاتی عراق نیز از این سال به نحو بی سابقه و چشمگیری فعال شد. نگرانی ناشی از گسترش دامنه جنگ و ضرورت مقابله با برتری ایران سبب شد، بر اساس یک اجماع جهانی، عراق به طور برجسته و بی سابقه ای تجهیز شود، در این مرحله در کمتر از دو سال فرانسه در حدود ۶/۵ میلیارد دلار و شوروی (سابق) در حدود ۳/۹ میلیارد دلار اسلحه و تجهیزات نظامی به عراق فروختند. افزون بر این، زیربنای صنعتی فوق العاده عراق از سال ۱۹۸۴ میلادی به بعد با ۲/۱۴ میلیارد دلار تقویت شده و عراقیها توانستند در این روند از کشورهای مختلف از جمله شوروی (سابق)، آمریکا، فرانسه، آلمان و... تجهیزات و تکنولوژی پیشرفته خریداری کنند.
ایجاد زیرساخت فن آوری تولید موشک:
عراق در مرداد ۱۳۶۶ موشک «الحسین» را با دو برابر برد بیشتر نسبت به موشک اسکاد B. آزمایش کرد. تعویض دستگاههای سوخت، برد موشکهای اسکاد را افزوده بود و برابر برخی از گزارشها، عراقیها با اصلاحات گوناگون در موشکهای اسکاد، سه موشک اسکاد و دو موشک «الحسین» تولید میکردند. آنها به تدریج زیرساخت مناسبی فراهم ساختند که منجر به تولید موشک «العباس» با برد ۸۶۰ کیلومتر شد. عراق تمام این موقعیتها را مدیون آلمان بود.
مجله اشپیگل آلمان در این زمینه نوشت، تکنولوژی پیشرفته آلمان، به بغداد این امکان را داد که برد موشکهای اسکاد B را به ۶۰۰ کیلومتر افزایش دهد.
بازسازی و تحول در سازمان رزم:
استراتژی نظامی عراق در سال ۱۳۶۶ از دو مشخصه برخوردار بود. در بعد پدافندی، فراهم کردن آمادگیهای لازم برای مقابله با تهاجم قوای نظامی ایران و در بعد آفندی، کسب توانایی بازپس گیری مناطق از دست رفته در مناطق جنوب.
تلاش مهندسی عراق:
فعالیت مهندسی دشمن در سال ۱۳۶۶ در منطقه جنوب از بیشترین حجم برخوردار بود این مناطق به تفکیک شامل شلمچه، جنوب اروند و شبه جزیره فاو، هور، شرق عماره، غرب فکه میشد.
فراخوانی و آموزش:
ضربات پیاپی رزمندگان اسلام بر قوای نظامی دشمن در سال ۱۳۶۵ سبب شد عراقیها متحمل تلفات و خسارات فراوانی شده و فرصت لازم برای بازسازی را نیابند. نیازمندی عراق به یگانهای پیاده و بازسازی یگانهای زرهی و مکانیزه باعث شد، با فراخوانی و آموزش و جایگزینی تجهیزات به تقویت بنیه دفاعی و تهاجمی خود اقدام کند.
گسترش سازمان رزم عراق:
عراق که در آستانه تجاوز به ایران ۱۲ لشکر را در قالب سه سپاه سازماندهی کرده بود، به تشکیل یگان های جدید مبادرت ورزید به گونه ای که در سال ۱۳۶۶، ۵۹ لشکر متشکل از ۵۱ لشکر پیاده، ۶ لشکر زرهی، ۲ لشکر مکانیزه را در ۹ سپاه سازماندهی کرد.
مانورهای دشمن:
مانورها و تاکتیکهای یگانهای دشمن در مناطق جنوب به تناسب استراتژی عراق شامل دفاع (پدافند) و تهاجم (آفند) بود. از اوایل بهمن سال ۱۳۶۶، عراق ۲۰ یگان در منطقه غرب رودخانه اروند را از مناطق جنوب با هدف آمادگی برای عملیات آفندی و بازپس گیری فاو به این منطقه (در کنار خور عبدالله) منتقل کرد. دشمن ماکت منطقه فاو را در زمین وسیعی در منطقه زبیر احداث کرده و آخرین وضعیت خاکریزها و میادین مین نیروهای ایران در منطقه فاو را در آن ماکت پیاده کرده و بر اساس آن نیروهایش را آموزش داد.
حمله موشکی عراق به تهران:
برخورد نخستین موشک عراق به تهران در ۱۹ اسفند ۱۳۶۶ به منزله آغاز چهارمین مرحله از حملات عراق به مردم بیدفاع و اماکن غیر نظامی ایران بود. استفاده از موشک، وجه تمایز مرحله چهارم جنگ شهرها با مراحل پیشین بهشمار میرفت. همان طور که گفته شد، عراق با کمک فنی آلمان و شوروی (سابق) موفق به تولید موشک جدید با برد ۶۵۰ کیلومتر شده بود.
چرا شوروی اینگونه عمل کرد؟ در این زمینه ذکر این خاطره از علیاکبر ولایتی وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در دوران دفاع مقدس بسیار راه گشاست. «در اوج بمبارانهای عراق (موشک باران تهران) به قائم مقام وزیر خارجه شوروی گفتم: چرا به عراقیها موشک میدهید؟ گفت: شما دست از حمایت مجاهدین افغانی بردارید تا ما هم موشک ندهیم، معامله خوبی نیست؟»
با توجه به اینکه حمایتهای مردمی، هسته مرکزی دفاعی و قدرت تهاجمی ایران را تشکیل میداد، نوعی گرایش و توجه به این تحلیل بوجود آمد که تغییر در روحیه مردم ایران تنها عاملی است که میتواند باعث شکست جمهوری اسلامی ایران شود. فلذا هدف عراق از حمله به مردم بی دفاع و مراکز غیر نظامی در شهرها، درگیر کردن مردم به صورت مستقیم با نتایج خسارت بار جنگ بود.
تهاجمات استراتژیک عراق:
از ابتدای سال ۱۳۶۷ حوادثی رخ داد که در نهایت منجر به پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی ایران شد.
سقوط فاو:
در حالی که ایران در حال برگزاری انتخابات مجلس سوم و فرا رسیدن ماه مبارک رمضان بود و نیروهای خودی پس از عملیات والفجر ۱۰ به شهرهای خود بازگشته بودند، ارتش عراق در ساعت ۵ بامداد روز یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۶۷ با اجرای آتش تهیه سنگین در سراسر خطوط و عقبه یگان های خودی در فاو و اجرای حمله شیمیایی به صورت گسترده، تهاجم خود را به فاو آغاز کرد. عراق که برای حمله به فاو مدت ۲۶ ماه زیرسازی های لازم را به عمل آورده بود و ضمن انجام تلاشهای گسترده، منتظر فرصت مناسب برای حمله به فاو بود، نهایتاً ظرف ۳۶ ساعت فاو را باز پس گرفت.
پس از سقوط فاو، برخی از فرماندهان با بررسی شرایط و دشواریهای موجود پیشنهادهایی برای پایان جنگ ارائه دادند، زیرا شرط ادامه جنگ، آمدن همه و بسیج تمام امکانات بود، با این وضعیت ادامه جنگ عملی نبود و راهی جز اتمام جنگ وجود نداشت.
آثار و بازتاب سقوط فاو:
دو مشخصه برجسته از سقوط فاو، «تغییر توازن» و «برهم خوردن تعادل روانی» در جنگ بود. پیدایش این وضعیت به عنوان یک «نقطه عطف»، منجر به تقویت این احتمال شد که با «تغییر سیر جنگ» زمان پایان دادن به آن فرا رسیده است.
سقوط شلمچه:
عراق ۳۸ روز پس از حمله به فاو، سرانجام در ساعت ۸ صبح روز ۴ خرداد ۱۳۶۷ به منطقه شلمچه حمله کرد. برابر تحلیل سردار «محسن رضایی» فرمانده کل سپاه در آن زمان، در حالی که نیروهای خودی از زمان و مکان تهاجم دشمن آگاه بودند، ولی شلمچه در مدت ۸ ساعت سقوط کرد. در مقایسه با فاو، از ساعت «سین» (حمله دشمن) اطلاعات بدست آمده بود، نیروها به ظاهر آمادهتر بودند غافلگیری هم وجود نداشت و خطوط دفاعی نیز تقویت شده بود. ولی در هر حال اراده لازم برای مقابله با دشمن و حفظ شلمچه وجود نداشت.
نتایج سقوط شلمچه:
این حادثه موجب شد جمهوری اسلامی به اقداماتی دست بزند.
نخست اینکه، فعالیتهای دیپلماتیک و پیگیری روند جابجایی در بندهای قطعنامه ۵۹۸ را افزایش دهد. دومین اقدام، دعوت از مردم برای پشتیبانی از جبههها بود. در این راستا با توجه به برگزاری سومین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در ۱۹ فروردین ۱۳۶۷ فضای داخلی کشور را به خود مشغول کرده بود، امام خمینی در پیامی بدین مضمون به مجلس سوم و خطاب به مردم فرمودند: «مردم عزیز ایران بعد از فراغت از انتخابات همچون گذشته بر پشتیبانی مادی و معنوی خود از جبهههای نبرد و رزمندگان ادامه دهند و سپاهیان نور را حمایت نمایند.»
سومین اقدام برجسته ایران، انتصاب حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی بهعنوان جانشین فرماندهی کل قوا در ۱۲ خرداد ۱۳۶۷ بود. این اقدام به منزله ایجاد تغییرات جدید در سطوح عالی فرماندهی نظامی تفسیر شد.
سقوط جزایر مجنون:
حمله عراق از اولین ساعات بامداد ۴ تیر ۱۳۶۷ آغاز شد. عراق در این حمله از سلاح شیمیایی استفاده کرد، چرا که میخواست اسیر بگیرد. این عملیات دو معنا داشت. نخست، تسلط نیروهای عراقی در آفند و امیدواری به کسب پیروزی و اطمینان نسبت به عقبنشینی نیروهای ایرانی و دوم، تلاش برای به اسارت در آوردن نیروها و فرماندهان ایرانی بود.
بازپسگیری تمام مناطق متصرفه در مناطق جنوب، در مدت سه ماه، موقعیت سیاسی نظامی عراق را به نحو قابل ملاحظهای بهبود بخشید. عراقیها پیشبینی میکردند به زودی نتیجه جنگ روشن خواهد شد.
وضعیت جدید ایران در مقایسه با گذشته نامطلوب بود زیرا از یک سو، با از دست دادن مناطق تصرف شده در داخل خاک عراق، فاقد موضع قوی برای فشار آوردن به سازمان ملل بود و از سوی دیگر، نمیتوانست جنگ را آن گونه که مناسب است، در برابر فشارهای همه جانبه عراق ادامه دهد.
حمله موشکی آمریکا به هواپیمای مسافربری ایران:
ناو هواپیمابر نیروی دریایی آمریکا به نام وینسنس در یک اقدام جنایتکارانه در ۱۲ تیر ۱۳۶۷ با شلیک ۲ فروند موشک به سوی هواپیمای جمهوری اسلامی ایران که از بندرعباس عازم دبی بود، جان ۲۹۰ تن انسان غیرنظامی را گرفت.
سران آمریکایی از سویی مانع هجوم افکار عمومی علیه خود بودند و از سوی دیگر تمایل داشتند به طرف ایرانی تفهیم کنند که آمریکا برای بدست گرفتن ابتکار عمل در جنگ از هر اقدام فاجعه آمیزی علیه مردم ایران خودداری نخواهد کرد.
عقبنشینی از حلبچه:
در پی عقبنشینی قوای ایران از جبهه شمالی، حلبچه آخرین منطقهای بود که تخلیه شد.
در ۲۲ تیر ۱۳۶۷ ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی طی اطلاعیهای، عقبنشینی نیروها به مواضع دفاعی جدید را تأیید کرد.
قطعنامه ۵۹۸
جمهوری اسلامی ایران در ۲۷ تیر ۱۳۶۷ با ارسال نامهای به خاویرپرز دکوئیار، دبیرکل وقت سازمان ملل، رسماً قطعنامه ۵۹۸ را پذیرفت.
اکبر هاشمیرفسنجانی ضمن مصاحبه مفصلی با روزنامه همشهری در تاریخ اول مهر ۱۳۸۲ در خصوص پایان جنگ چنین میگوید: «دولت نامهای به امام نوشت و وزرای اقتصاد و رئیس بانک مرکزی گفتند دیگر از تأمین هزینههای جنگ ناتوانیم و حداکثر میتوانیم غذای مردم را تهیه کنیم. اقتصاد کشور نمیتواند هزینههای جنگ را تامین کند.»
محسن رضایی نیز در مصاحبهای با خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) که در تاریخ سوم مهر ۱۳۸۴ انعکاس یافت میگوید: طی نامهای به امام نوشتم: «اگر بخواهیم جنگ با پیروزی قاطع ما خاتمه یابد، باید ۵ میلیارد دلار بودجه در نظر گرفته شود که طی آن در یک برنامه ریزی پنج ساله دقیق عملیاتی پر قدرت، شکست سنگینی را متوجه عراق سازیم و جنگ را به نفع خویش به پایان ببریم و برای اینکه بعدها سوء استفاده بوجود نیاید در آخر نامه ذکر کرده بودم که اگر تجهیزات هم تأمین نشود ما در هر شرایطی مقاومت میکنیم و تا آخرین قطره خون ادامه میدهیم و میایستیم».
جمع بندی مهمترین عوامل پذیرش قطعنامه ۵۹۸ توسط ایران:
فشارهای اقتصادی سالهای ۱۳۶۶ و ۱۳۶۷ خصوصاً کاهش قیمت نفت
رو در رویی مستقیم نظامی ایران با آمریکا در خلیج فارس و جنگ نفتکشها
تحریمهای همه جانبه کشورهای جهان در واگذاری تجهیزات نظامی به ایران
بسته شدن راه کارهای عملیاتی و نیاز به راه کارهای جدید که فن آوری آن در اختیار جمهوری اسلامی ایران نبود
استفاده عراق از سلاح های شیمیایی و سکوت مجامع جهانی در برابر این اقدام عراق
تجهیز فوقالعاده ارتش عراق در سالهای پایانی جنگ توسط آمریکا، شوروی (سابق) و کشورهای اروپایی
حمایت همه جانبه سیاسی و اقتصادی جهانی از عراق
افزایش روز افزون جنگ شهرها خصوصا با موشک باران تهران
شروع عملیاتهای نظامی ارتش عراق در حجم گسترده از ابتدای سال ۱۳۶۷
انعطاف سازمان ملل در پذیرش بخشی از خواستهها جمهوری اسلامی ایران در قطعنامه ۵۹۸
پشتیبانی مادی و مالی کشورهای عربی از رژیم بعث عراق
انتهای پیام/