گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس - رسول حسنی ولاشجردی؛ «ابراهیم حاتمی کیا» در سال ۱۳۷۶ فیلم «آژانس شیشهای» یکی از متفاوتترین آثار سینمایی تاریخ سینمای ایران را ساخت. عبارت متفاوتترین را به معنای بهترین در نظر نمیگیریم تا این شائبه پیش نیاید که این نوشتار در حمایت و یا ستایش سازنده آن تحریر شده است.
«آژانس شیشهای» در حالی ساخته شد که یک دهه از پذیرش قطعنامه گذشته بود، دولت سازندگی در حوزه فرهنگ بخصوص سینما چندان موفق نبود، دولت اصلاحات روی کار آمده بود و تغییرات اساسی در سیاست گذاری فرهنگی ایجاد شده و پرده سینما با آثاری متفاوت از چیزی که پیش از این اکران شده بود، رونقی دیگر گرفته بود.
با دور شدن از پایان جنگ تحمیلی سینمای ایران نیز با این گونه سینمایی مشی بیگانگی در پیش گرفته و دیگر چندان از سینمای دفاع مقدس خبری نیست.
حاتمی کیا در چنین شرایطی با فیلم «آژانس شیشهای» به جشنواره شانزدهم فیلم فجر رفت. حضور حاتمی کیا با این فیلم نه تنها جشنواره فیلم فجر که فضای سیاسی کشور را دچار زلزلهای کرد که هنوز هم پسلرزههای آن حس میشود.
همه کسانی که «آژانس شیشهای» را دیده بودند، چه موافقان سرسخت و چه مخالفان سرسختتر از آن را در یک نکته به اشتراک و اتفاق نظر رسانده بود، «آژانس شیشهای» حرف متفاوتی برای گفتن دارد. اختلاف بر سر این بود که عدهای آن را به صلاح امنیت ملی نمیدانستند و عدهای با آن همراه بودند.
بعد از گذشت دو دهه از ساخت شدن «آژانس شیشهای» هنوز حرفهای فیلم تازه است، این اتفاق ابدا خوشایند نیست، نه برای سازنده آن، نه برای مخاطبان و نه برای کشوری که هنوز درگیر گفتن و نگفتن همان مسائل سالهای گذشته است.
یکی از معناهای «آژانس شیشهای» که هنوز تازه به نظر میرسد این است که «حاج کاظم»ها هنوز فریاد میزنند اما کسی آنها را نمیبیند. یا اگر میبیند در حد همان مسافران آژانس است، همانهایی که امثال«حاج کاظم» را مردان منزوی و موجی و سرخوردهای میداند که دههشان گذشته است. با تمام شرمندگی باید گفت که علیرغم سفارش دردمندانه «حاج کاظم» با امثال «عباس» مهربان نبودهایم و هنوز برای ما روشن شده چرا «عباس» مساله امنیت ملی است. البته نباید هم روشن باشد وقتی مساله امنیت ملی را برای عدهای، بیبیسی و سیانان تعیین میکنند.
روشن شدن این نکات ما را به این ادعای دردناک میرساند که هنوز «آژانس شیشهای» تازه است. در حالی که نباید چنین باشد. ما باید در مرتبهای از رشد معرفت سیاسی میرسیدیم که با دیدن فیلم خدا را شکر میکردیم مثل مسافران آن آژانس کذایی نیستیم.
حرفهای «سلحشور» همچنان برای کسانی که مشی سیاست لبخند و خوش بینی افراطی را در پیش گرفتهاند عقلانی است و این رویه همچنان باید پی گرفته شود تا مبادا رسانههای کدخدای دهکده جهانی چیزهایی بگوید که به صلاح امنیت ملی ما نباشد. این رویه باید پی گرفته شود حتی اگر امثال «عباس» دیده نشوند، تکذیب و در نهایت گوشت قربانی شوند تا آرمان عدهای از چشم زخم در امان بماند.
با کمال تاسف و تاثر باید گفت وضعیت تراژیکتر از چیزی است که به نظر میآید. ما در آستانه ورود به دهه پنجم انقلاب هستیم، سال ۱۴۰۰ در حال رسیدن است و ما وارد قرن تازهای میشویم و ظاهرا نباید مطالبه و نوع مطالبهگری ما از جنس «حاج کاظم» باشد.
ما امروز با پدیدهای بزرگتر مواجه هستیم و آن گسترش مرز دفاع مقدس است. امروز با مساله جبهه مقاومت و در مواجه با کفر جهانی هستیم که در کالبد مولودی نامیمون به نام داعش تبلور یافته است. حالا به جای «حاج کاظم» رنجور باید از فتوحات سردار «سلیمانی»ها گفت. آن هم نه برای شهروند ایرانی که برای اهالی دهکده جهانی که بیجهت به کدخدای پوشالی خود چشم امید بستهاند. غافل از اینکه دهکده جهانی یک فریب سیاسی برای استحمار شهروندان دنیا نیست.
گویا باید از حاتمی کیا انتظار داشته باشیم تا «آژانس شیشهای» دیگری بسازد و دوباره «حاج کاظم» خود را به میدان بفرستد. آن هم نه در خاک تهران، بلکه در قلب عراق، سوریه، لبنان، فلسطین و هر جای دیگری که برد موشک فرهنگی ما اجازه بدهد. این هم یکی از دردمندیهای فرهنگی ماست که قلندرهایش در جبهه فرهنگ آن قدر زیاد نیست تا فریاد ما به گوش دنیا برساند.
وقتی در قلب تهران هنوز عدهای هستند که در پس نقاب تمدن ۲۵۰۰ ساله و با سر دادن شعار نه غزه نه لبنان مثل سلحشور «آژانس شیشهای» درکی از امنیت ملی ندارند،چه باید کرد؟ درک آنها برای این مفهوم که «سردار سلیمانی»ها مساله امنیت ملی هستند دشوار است. چرا که هنوز گوش آنها به صدای خبرنگاران بیبیسی و سیانان است تا آنها مساله امنیت ملی ما را چگونه تعبیر میکنند.
با این حال امیدواریم روزی نرسد که «حاج کاظم» برای رساندن حرف سربازانی چون سلیمانی، ژ۳ به دست بگیرد و درد آنها را فریاد کند. مرور «آژانس شیشهای» مثل هر واجب دیگری واجب است تا بدانیم بعد از گذشت سی دهه از پایان جنگ تحمیلی کجا ایستادهایم و به کجا خواهیم رفت.
انتهای پیام/ ۱۶۱