به گزارش خبرنگار ساجد، دانشجوی شهید «رحیم عسگری مهرآبادی» در تاریخ ۱۱ دی ۱۳۴۱ در شهرستان اراک چشم به جهان گشود. وی دانشجوی دوره کارشناسی دانشگاه تهران در رشته آبیاری بود. رحیم سرانجام در تاریخ ۲۰ دی ۱۳۶۵ در منطقه شلمچه بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سر، به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
متن وصیتنامهای که از این شهید والامقام به یادگار مانده است، در ادامه میخوانید:
«خدايا! تو را میستايم، خدايا فقط تو را حمد میگويم كه به من نيرو دادی تا در راهت در جوار اين عزيزان باشم و از بوی عطر آنان استنشاق كنم.
خدایا! تو را شکر میکنم که به من نیرو دادی در راه برادرم قدم بردارم و اسلحه او را به زمین نگذارم که جبهه و میدان جنگ برای من محراب دعا و نماز است.
سلام بر تو ای پيامبر (ص) و اهل بيت (ع) كه ما را از گمراهی نجات داديد و از خدای ساختگی خود به خدای واقعی راهنمايی كردی، درود بر شما میفرستم كه به ما اميد داديد، سلام و درود بر آقايم امام زمان (عج)، آنكه در انتظارش هستيم و به خاطر عظمت حضور اوست كه میجنگيم.
یا مولا! از ماندن زياد خوش ندارم، تنها تويی كه به من اميد میدهی، از مردن در راه خدا نمیترسم بلكه از ماندن و در بستر مردن میترسم و سلام بر تو ای نور چشمان تمام مظلومان جهان و ای خار چشم دشمنان اسلام و ابرقدرتها، ای امام امت با تو پيمان میبندم كه تا جان در بدن دارم، لحظهای آرام ننشينم تا حق بر باطل پيروز شود و سلام بر امت هميشه هوشيار امام.
سلام بر شما پدر و مادرم، برای شما سخت است که بعد از محمد شاید نوبت من باشد ولیکن ما امانت هستیم امانتی که خدا هر وقت بخواهد از شما خواهد گرفت.
سرنوشت من هم چیزی مثل محمد است چون دیگر با این زندگی خو گرفتهام. وقتی در منطقه نیستم مثل اینکه چیزی گم کردهام. در اینجا امام زمان (عج) حکومت میکند. بگذار جهانیان بدانند که هرکه خدا را شناخت ترک سر کند.
اگر برنگشتم به آیندگان بگویید که بچهها اسلام را چگونه زنده نگهداشتهاند و چه خونهایی در این راه ریخته شده است.
خدایا! آرزو دارم اگر مورد رحمت و رضای خدا قرار گرفتم و شهید شدم بر سر مزارم آرمی از سپاه بزنند تا علاقهام به خدا و سپاه که خود خانه خدا و خانه عاشق خداست و راه حسینی (ع) است را دریابند.
برادرم بعد از اینکه مدتها در این دانشگاه فکری و عملی درس خواندن متوجه شدم همیشه دو سلاح را با خود حمل میکردم یکی سلاح فکریام بود و قلم خونینم و دیگری سلاح مرگبار برای انسانهایی که نمیخواهند تحت فرمان الهی بروند.
برادرم وصيتم به تو اين است كه هر دو سلاحم را با هم و توأم با هم برداری و نگذاری بر روی زمين افتد. خدايا! پروردگارا! تو كه زندگی ما را بر مبنای سعادت قرار دادی، آخرت ما را بر شهادت در راهت قرار ده. اميدوارم هنگام مرگ چشمانم را باز كنی تا دشمنان بدانند كه با چشم باز به سوی معشوق رفتم.
خدايا! خدايا حاضرم جانم و همه چيزم را بدهم و چشمم را هرگز.
خدايا! از جانم بگير و بر نورانيت چشمم هرچه بيشتر بيافزا.
بنده گنهكار خدا- رحيم»
انتهای پیام/ 900