«محمد طالبی» از فرماندهان دوران دفاع مقدس و شرکت کننده در عملیات مرصاد در گفتوگو با خبرنگار دفاع پرس در کرمانشاه اظهار داشت: قبل از این که منافقین وارد استان کرمانشاه شوند، عراق به سرپلذهاب حمله کرد و پادگان ابوذر را بمباران کرد.
با برادر «اسداالله ناصح» فرمانده تیپ نبیاکرم (ص) و برادر «بهروز مرادی» جانشین تیپ، اوضاع را بررسی کردیم. متوجه شدیم که گلولههای فسفری که عراق به سمت پادگان شلیک کرده، از نوع شیمیایی است. همه مردم مناطق سرپلذهاب از جمله روستای «زرده» در شهرستان دالاهو کاملاً آلوده به مواد شیمیایی شده بودند. خیلی از بچههای ما در آنجا شیمیایی شدند. من هم به سختی نفس میکشیدم. با این حالت خود را به سرپل رساندم و «ریخک» گردان تبوک را تجهیز کردم.
وی افزود: تانکهای عراق که در حال پیشروی بودند، دو شاخه شدند؛ یک شاخه به طرف «سراب گرم» و شاخهی دیگر به طرف پادگان ابوذر حرکت کردند. تانکها داشتند به ریخک نزدیک میشدند. به اتفاق بچهها از زیر سیمخاردارهای زاغه مهمات بیرون آمدیم و در حالی که شیمیایی شده بودیم، پیاده به طرف سراب گرم رفتیم. ارتش عراق به صورت پیاده و زرهی میآمد و مدام پشت سرمان را میزد. یک گروهان از گردان خیبر روز بعد از حملهی عراق، به سراب گرم رسید و از آنجا به سمت پادگان ابوذر رفت.
اول فکر کردیم بعثیها هستند که آمدهاند سرپلذهاب را بگیرند. بعد متوجه شدیم که عراقیها در حال تجدید قوا هستند. آنها روز بعد مجدداً حمله کردند و حرکت خود را به سمت پادگان ابوذر ادامه دادند و یکی از گردانهای ما در مقر شهید «حاجیبابا» با عراقیها درگیر شد.
طالبی در ادامه بیان داشت: خیلی از بچههای ما در آن درگیری شهید شدند از جمله شهید قلیوند، شهید تکلو، شهید تاجدینی و شهید سیروس خزایی. پس از مدتی به مقر حاجیبابا رسیدیم. بچهها را در جاده مستقر کردیم. آنجا به جادهی کلداوود وصل میشد.
یزدان مؤمنیفر بیسیمچی گردان با بیسیم به من گفت: «با دشمن درگیر شدهایم». این در حالی بود که فاصلهی ما با بچههای گردان و مؤمنیفر حدود دو کیلومتر و از نظر هوایی یک کیلومتر بود. با مؤمنیفر مشغول صحبت بودم. میگفت: «امکانات دفاعی نداریم و مهماتمان تمام شده». در حال صحبت کردن بودیم که صدایش قطع شد. هر چه صدایش کردم، بیفایده بود. گویا همان موقع تانکهای عراقی آمده و او را به شهادت رسانده بودند.
وی خاطر نشان کرد: شهید «یزدان مؤمنیفر» عکسی دارد که چند روز قبل از شهادتش در پادگان ابوذر به همراه ۱۷- ۱۸ نفر از نیروها گرفته است. سه نفر از آنها در این عکس دستانشان را با حالتی صمیمی دور گردن همدیگر حلقه کردهاند. شهید رحمت طاهرآبادی، شهید امینی و شهید مؤمنیفر که در عکس هستند هر سه نفر هدف کالیبر دشمن قرار گرفتند و شهید شدند.
پیشکسوت و رزمنده دفاع مقدس گفت: عراقیها با تجهیزات و تانکهای تی ۷۲ پیش آمدند. پشت سرشان امکانات زرهی و پشتیبانی بود. به پادگان رسیدند. در ورودی پادگان با آنها درگیر شدیم و تعدادی از بچههای ما شهید شدند. عراقیها پادگان را اشغال کردند. تعدادی از بچهها در این مقاومت اسیر شدند و عراقیها آنها را داخل پادگان نگه داشتند. پیکر تعدادی از شهدای ما زیر شنی تانکهای عراقی له شدند. به طوری که بعدها با زحمت و سختی توانستیم پیکر این شهدا را از روی زمین جمع کنیم. فردای آن روز عراقیها عقبنشینی کردند و اکنون ساختمان پنجطبقهی پادگان ابوذر با آن همه گلوله، تیر و تانک که به آن اصابت کرده و بچههای سرپلذهاب و «قلعه شاهین» که آن روز در آنجا اسیر شدند، گواه رشادت و از خودگذشتگی رزمندگان و شهدای ما هستند.
انتهای پیام/