تحلیل اشتباه ترامپ درباره ایران

به نظر می‌رسد ترامپ فکر می‌کند رژیم ایران ناپایدار است، او چندین بار گفته که توافق هسته‌ای، با رفع تحریم‌هایش، رژیم را از سرنگونی نجات داده است، اما تعداد اندکی از تحلیلگران مسائل ایران، این مسئله را تایید کرده‌اند.
کد خبر: ۳۰۲۲۰۰
تاریخ انتشار: ۱۰ مرداد ۱۳۹۷ - ۰۲:۰۰ - 01August 2018

آتش و خشم اثری نداردتحلیل اشتباه ترامپ درباره ایرانبه گزارش گروه سایر رسانه‌های دفاع پرس، پیام تهدید آمیز یکشنبه شب دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا در توییتر علیه ایران، گیج کننده بود. آیا او خبر از جنگی قریب الوقوع می داد؟ آیا او به این وسیله می خواست تهران را تحت فشار بگذارد تا بر سر توافق هسته ای دوباره مذاکره کند؟ آیا او می خواست حواس ها را از مشکلات داخلی خودش پرت کند؟ هر هدفی که داشت، این پیام تهدید آمیز نتیجه ای نخواهد داشت.

متن کامل پیام بدین شرح است:

خطاب به رئیس جمهور ایران، روحانی: هیچ وقت، هیچ وقت ایالات متحده را دوباره تهدید نکن وگرنه عواقبی را متحمل خواهید شد که بر سر کمتر کسانی در طول تاریخ، آورده ایم. ما دیگر آن کشوری نیستیم که حرف های جنون آمیز شما را در مورد خشونت و مرگ تحمل کنیم. حواست باشد!

دونالد جی. ترامپ، 23 ژوئیه 2018

لحن این پیام، یادآور پیام تهدید آمیز آتش و خشم است که دقیقا یک سال پیش علیه مرد کوچک موشکی، کیم جونگ اون، گفته بود. این پیام ها باعث شد – یا حداقل ترامپ این گونه فکر می کند – کیم بترسد و رفتار متعادل تری پیش بگیرد و به سرعت سر میز مذاکره بنشیند؛ بنابراین شاید این پیام تاثیری مشابه بر روحانی داشته باشد.

چهار دلیل وجود دارد برای اینکه این نظریه را محتمل ندانیم. اول اینکه، معلوم نیست که این تهدید کیم را مجبور به عقب نشینی کرده باشد؛ در واقع ممکن است تاثیر بر عکس گذاشته باشد. ترامپ در 8 آگوست، عبارت "آتش و خشم" را علیه کیم بیان کرد. حدود سه هفته بعد، 29 آگوست، کیم به منظور تست یک موشک بالستیک میان برد به سمت ژاپن پرتاب کرد. 3 سپتامبر کیم یکی از قدرتمندترین سلاح های هسته ای اش که گفته می شود بمب هیدروژنی بوده را منفجر کرد. 29 نوامبر موشک دیگری پرتاب کرد که آن قدر برد داشت که می توانست خاک آمریکا را هدف قرار دهد.

به عبارت دیگر پس از هشدار جنگ طلبانه ی ترامپ، کیم به جای اینکه از ترس به خود بلرزد، با سرعت بیشتری مسیر دستیابی به زرادخانه ی هسته ای را طی کرد.

دوم اینکه این تدبیر ترامپ، اگر واقعا تدبیر بوده باشد، هنوز به ثمر ننشسته است. اگر این گونه فرض کنیم که این تهدید ها در به پای میز مذاکره آوردن کیم نقشی داشته اند، اما باز هم این نشست تا کنون هیچ نتیجه ای نداشته است. مذاکرات پس از نشست بین مقامات آمریکایی و کره ی شمالی بی نتیجه بوده است؛ مایک پومپئو، وزیر امور خارجه، که به دنبال پیشبرد این مذاکرات بود، در سومین سفرش به پیونگ یانگ نیز هیچ دستاوردی نداشت؛ ترامپ همچنان مصر است که این نشست عالی بوده و هیچ جدول زمان بندی برای پروسه ی خلع سلاح هسته ای رفیق شفیقش، کیم، وجود ندارد – که قطعا این امر دست کیم را باز می گذارد تا هر وقت خواست از انجام این کار سر باز زند.

سوم اینکه، تهدیدهای مداوم تابستان گذشته، مون جائه این، رئیس جمهور کره ی جنوبی، را نگران کرده بود چون به شدت از وقوع جنگ در شبه جزیره ی کره می ترسد، به همین خاطر دیدار با کیم را با روی باز و با اشتیاق پذیرفت. از آنجا به بعد مون – به عنوان متحد آمریکا و طرفدار تعامل با کره ی شمالی – سخت تلاش کرد تا ترامپ و کیم را به سوی برگزاری نشست سوق دهد.

نکته اینجا است که هیچ کسی در موقعیتی نیست که بتواند نقش میانجی را برای ترامپ و روحانی بازی کند. اتحادیه ی اروپا می تواند این نقش را داشته باشد، با توجه به اینکه از طرفین امضاء توافق هسته ای ایران است، اما ترامپ اتحادیه ی اروپا را دشمن خوانده است. این تصور نیز وجود دارد که ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، نقش میانجی را می تواند داشته باشد، اما پوتین علیرغم منافع مشترکی که در سوریه با ایران دارد، قدرت نفوذ کمی بر سیاست های ایران دارد.

چهارم اینکه، مشکل بزرگ تر سیاست های ایران است. کیم آن قدر قدرت در پیونگ یانگ دارد تا هر تصمیمی اتخاذ کند و مخالفان را اعدام کند. اما در مقابل روحانی مدام از جانب گروه های تندرو تحت فشار است که از زمان خروج ترامپ از توافق هسته ای و اعمال مجدد تحریم ها تندروتر نیز شده اند. به همین خاطر در حال حاضر روحانی نمی تواند هیچ رابطه ی جدیدی، چه دوستانه چه خصمانه، را با ترامپ آغاز کند.

به نظر می رسد ترامپ خیال می کند حکومت ایران ناپایدار است – او چندین بار گفته که توافق هسته ای با رفع تحریم هایش حکومت را از سقوط نجات داده است – اما تعداد اندکی از تحلیلگران مسائل ایران این مسئله را تایید کرده اند.

حتی اگر حکومت ایران سرنگون شود، جای تردید است که دموکرات های طرفدار غرب به قدرت برسند، چون آنها هیچ سازمان منسجمی برای انجام این کار ندارند. یک جانشین محتمل تر ارتش است، شاید، سپاه پاسداران که هیچ وقت از توافق هسته ای استقبال نکرد و اگر به قدرت برسد احتمالا دوباره سانتریفیوژها را روشن کند.

اوباما بدون هیچ جنگی به راحتی برای دومین بار انتخاب شد و پس از آن به توافقی صلح آمیز دست یافت. اما ترامپ احتمالا آن موقع فکر می کرده که شروع یک جنگ با ایران، راهی خوب برای رئیس جمهوری است که می خواهد دوباره انتخاب شود. سوالی که اکنون مطرح است این است: آیا او هنوز هم بر این باور است؟

منبع: دیپلماسی ایرانی

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار