به گزارش گروه سایر رسانههای دفاع پرس، «محمدکاظم انبارلویی» در یادداشتی نوشت: «باید آرامش پیدا کنیم تا آدم بشیم. آرام شدیم آدم میشیم. آدم شدیم آگاه میشیم. آگاه شدیم خدا را پیدا میکنیم. خدا را که پیدا کردیم خودی میشیم.»
این جملات، تکیه کلام بنده خوب و خالص خدا، محمد رضا الطافی نشاط معروف به حاج محمد یا حاج آقا الطافی است.
باید خودی درگاه خدا شد. اگر غیر خودی شدیم گیر شیطان میافتیم. خدا نکند این گرفتاری تا آنجا برود که گیر شیطان بزرگ، آمریکا بیافتیم.
نگارنده فقط یک بار، آن هم یک سال مانده به وفات حاج آقا الطافی به مناسبتی در منزل یکی از دوستان، او را دیدم. کلام او و لحن او در سخن به قدری نرم و آرام بود که در ده دقیقه اول سخن او، یک دفعه دیدم بیآنکه متوجه شوم صورتم از اشک خیس است. هر کسی که محضر حاج آقا الطافی نشاط را ولو چند دقیقه درک کرده بود، خدا را در آیینه قلب او میدید.
او مصداق این روایت پیامبر اعظم (ص) بود که فرمود: خداوند میفرماید؛ «لایسعنی ارضی و لاسمائی ولکن یسعنی قلب عبدی المؤمن - من در زمین و آسمانم نمیگنجم؛ ولی قلب بنده مؤمنم مرا در خود جای میدهد.» (1)
جناب مولوی در مورد همین حدیث قدسی میسراید:
گفت: پیامبر که حق فرموده است
من نگنجم هیچ در بالا و پست
از زمین و آسمان و عرش نیز
من نگنجم این یقین دان ای عزیز
در دل مؤمن بگنجم ای عجب
گر مرا جویی، در آن دلها طلب
باید دید انسانهای پاک و وارستهای مثل حاج آقا الطافی نشاط و حاج آقا رجبعلی خیاط که به این مقامات عالیه میرسند، راه را از کجا آغاز کردهاند، چه مسیری را طی کردهاند و به کجا رسیدهاند؟ یکی از نزدیکان حاج آقا الطافی نشاط نقل میکند: به یاد دارم که در سال 65 در بحبوحه جنگ که قیمت بسیاری از کالاها در بازار آزاد بسیار گرانتر از نرخهای رسمی و دولتی بود، از حاج محمد رضا خواستم که چند دست لحاف و تشک برای ما بدوزد. قرار بر این شد که پارچه و لوازم را هم خودش تهیه کند. رختخوابها را که تحویل گرفتیم خودمان محاسبه کردیم که قیمت آنها حدود پنجاه هزارتومان میشود. ولی وقتی میخواستیم با حاجی تسویه کنیم، گفت: جمعاً سیزده هزار و پانصد تومان بدهید. گمان میکردم اشتباه میکند، دستمزد قیمت پارچهها را حساب نکرده، ولی تأکید میکرد که اشتباهی رخ نداده، قیمت همان است. وقتی تعجب مرا دید، توضیح داد که: «پنبه و آستر را با قیمت تعاونی به ما میدهند تا در اختیار مردم بگذاریم و قیمتی هم تعیین کردهاند و من همان قیمت را با شما حساب کردهام. نه فقط برای شما، برای همه مشتریها به همین قیمت حساب میکنم. از شما همان قدر میگیریم که از دیگران میگیریم، نه یک ریال کمتر و نه یک ریال بیشتر.» (2)
امروز در بازار سر به هر مغازهای میزنی، گاهی یا جنس نیست، احتکار شده یا اگر هست به چندین برابر قیمت معامله میشود! وقتی میپرسیم چرا این قیمت؟ میگوید دلار گران شده. میگوییم جنس شما ربطی به نوسانات قیمت دلار ندارد. میگوید اگر همین را بخواهم بخرم باید به نرخهای جدید بخرم. میگوییم مگر این جنس را به نرخهای جدید خریدهاید؟ میگوید؛ نه!
مغازه دیگری میرویم، میگوییم این جنس را که میفروشی با دلار چندی خریدهای؟ میگوید 4200، میگوییم چرا با دلار 10 هزار تومانی میفروشی؟ میگوید اگر بخواهم دوباره بخرم با همین نرخ باید بخرم!
این پاسخ نشانه چیست؟ این وسط چه چیز گم شده است؟
برخی میگویند؛ آنچه گم شده است کالاست که زیر سقف احتکار است. آنها اشتباه میکنند، آنچه گم شده است؛ آرامش است!
ما خدا را گم کردهایم. آمریکا با شیاطینی که در خزانهداری این کشور نشستهاند آرامش بازار ما را گرفتهاند! آنها جلوی آدم شدن ما را گرفتهاند! آنها صدق و انصاف را از ما ربودهاند تا امنیت و آرامش در کسب و کار ما را از بین ببرند.
شنبه گذشته سرپرست دادسرای عمومی تهران احکام و اسامی برخی از متهمان مفاسد اقتصادی را اعلام کرد. جمعی به پرداخت میلیاردها تومان جریمه و حبس و... محکوم شدند. گمشده امروز بازار ما «صدق» و «انصاف» است. نبود صدق و انصاف به عنوان یک رذیله، نوعی همصدایی و همگرایی با نقشه دشمنان ایران پدید آورده و عنوان مجرمانه «اخلال در نظام اقتصادی» کشور را وارد ادبیات حقوقی و قضائی و جزائی کشور کرده است.
به چه دلیل عقلی، کاسبی که جنسی را با دلار 4200 تومان خریده، با دلار 10 هزار تومان میفروشد؟ آیا این نان، خوردن دارد؟! چرا برخی این چنین سفره خود را به قیمت فقر و فلاکت دو دهک زیرین درآمدی، زینت میکنند؟ این خونخواری چه توجیهی دارد؟ این خوردن مار و عقرب، آن هم به صورت زنده زنده است.
وقتی صدق از وجود آدمی رخت بر میبندد، نفاق جای آن مینشیند، و وقتی انصاف از وجود آدمی خالی میشود، ستم و اجحاف مینشیند. در چنین وضعی آرامش از جامعه اسلامی هم رخت برمیبندد. دشمن هم همین را میخواهد. هدف از تحریمهای ا. قتصادی بر هم ز. دن آرامش درون و بیرون ماست. بیرون را میشود با بگیر و ببند و مجازات اخلالگران به جایی رساند. اما درون را چه باید کرد؟
نامه رئیس دستگاه قضا به رهبری معظم انقلاب و تشکیل شعب ویژه برای برخورد با اخلالگران نظام اقتصادی کشور نشان میدهد نظام در برخورد با این پدیده زشت و شیوه جدید خونخواری، جدی است. امیدواریم همان طور که رهبر انقلاب دستور فرمودند، مجازات مفسدان اقتصادی سریع و عادلانه انجام و در مورد اتقان احکام دادگاهها دقت شود.
دست عموم بازاریان و کسانی که در فضای کسب و کار فعال هستند، پاک است و از صدق و انصاف برخوردارند. رسیدگی قضائی به پروندههای مربوط نشان میدهد جماعت اخلالگر، اقلیت هستند و اکثریت جامعه ما از نفاق و ستم تجاوز به حقوق عمومی پرهیز دارند. با نامه رئیس دستگاه قضا به رهبری و پاسخ ایشان، تکلیف قوه قضائیه روشن است. اما دولت و مجلس در این میان وظایف مهم و کلیدی دارند. دولت با سازمان حسابرسی و نیز اختیارات وسیع تعزیرات حکومتی مستقل از دستگاه قضا امکان برخورد با اخلالگران را دارد. مجلس شورای اسلامی با نهاد عظیم دیوان محاسبات که ریشه در اصول 54 و 55 قانون اساسی دارد، اختیارات مشخص قانونی و امکان برخورد با متخلفین را دارد. مردم منتظرند کارنامه دولت و مجلس در معرکه نبرد با اخلالگران در نظام اقتصادی را هم ببینند.
راستی، اگر منطق حاج آقا الطافی نشاطها و حاج آقا رجبعلی خیاطها در بازار و مناسبات اقتصادی ما حاکم بود، از تحریمهای آمریکا و خودتحریمی در داخل، به سرعت عبور میکردیم و نیازی به این همه قاضی و داروغه و بگیر و ببند و... نبود.
پی نوشت ها:
1- اصول کافی، ج. 2، ص. 128، حدیث 17،
2- کتاب راه بندگی، مرتضی پاینده و مهدی معماریان، انتشارات وثوق، 1385
منبع: فارس