ماموستا «فایق رستمی» نماینده مردم کردستان در مجلس خبرگان رهبری در گفتوگو با خبرنگار اعزامی دفاعپرس به راهیان نور غرب و شمالغرب با طرح سه سوال مهم درباره رسالت انسان، اظهار داشت: ما انسانها باید به اینکه از کجا آمدهایم، برای چه آمدهایم و در نهایت به کجا میرویم پاسخ دهیم. خیلی مهم است؛ ما باید درک کنیم که خداوند متعال ما را برای بندگی و شناخت آفریده است.
وی گفت: خداوند متعال در حدیث قدسی میفرمایند «من بشریت را در یک گنجینه مخفی خلق کردم تا شناخته شوم» پس حقیقتاً خداوند ما را برای شناخت آفریده است. اما سوال بعدی خیلی عجیب است. برای چه آمدهایم و چه معاملهای خواهیم کرد که مورد پذیرش حضرت حق واقع شود.
نماینده مردم کردستان در مجلس خبرگان رهبری تصریح کرد: ما برای این آمدهایم که یک معامله سخت انجام دهیم. معامله ایثار، فداکاری، حفظ امنیت، آسایش، آرامش، وحدت، اتحاد، انسجام و رحمت. اگر ما چنین معاملهای انجام دهیم –که کردند انسانهای فرهیخته و انسانهای اهل ایثار و فداکاری_ رستگار میشویم.
این عالم اهل تسنن بیان کرد: عدهای خود را فروشنده قرار دادند و خدای متعال نیز مشتری آنها شد. و حقیقتاً در کربلای معلی ایثار ایجاد شد. معاملهای شد که تا روز قیامت از همه معاملات پیشی میگیرد.
ماموستا رستمی عنوان کرد: شهدای ما؛ شهدای ایران اسلامی که در برابر همه توطئههای دشمن که نه تنها متعلق به یک کشور بلکه متعلق به 2 بلوک شرق و غرب بود آمده بودند تنها در یک روز ایران را نابود کنند، ایستادند. معامله سخت این جوانان و فداکاری و ایثار شهیدان این معادله را برهم زد.
نماینده مردم کردستان در مجلس خبرگان رهبری تاکید کرد: آیه شریفه قرآن که اشاره به مهاجرانی که به خاطر دین خدا هجرت کردند تا یاری دهنده باشند، درباره این عزیزان تصدیق دارد. مهاجرین هجرت کردند تا دین اسلام و کلمه الله بر عالم برافراشته شود. انصار آمدند و مهاجرین را با اموالشان یاری دادند تا آنها بتوانند دفاع کنند. این ایثار و فداکاری است.
وی خاطرنشان کرد: رزمندگان ما با دست خالی در حالی که قدرت نظامی امروز را نداشتیم و انقلاب نوپا بود و دشمن جنگ تحمیلی را رقم زده بود در برابر بلوک غرب و شرق با تمام تسلیحات و سلاحهایشان ایستادند؛ اما رمز پیروزی چه بود؟ ساده نیست که بگویم دیگر دفاع کردند، نه! اینها با ایمان و اعتقاد راسخ و با وحدت و انسجام دفاع کردند. اگر چنین نبود به قول دشمن، ایران در یک روز نابود میشد. اما دفاع کردند تا شامل آیه «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ» شوند. آنها چنین معاملهای کردند و الله خریدار آنها شد تا به درجه رفاقت با رسول اکرم (ص) و همه شهدای بدر و حنین نائل شوند. رزمندگان جانانه دفاع کردند بهطوری که وجب به وجب خاک ایران اسلامی معرکه شد.
ماموستا رستمی در پاسخ به سوال سوم که به کجا میرویم، گفت: شهدا به خاطر چه معامله کردند؟ بخاطر سرای دیگر. آن روز دیگری که قرآن اشاره میکند از همه مسائل سوال خواهد شد؛ آنها بخاطر این موضوع رفتند.
این عالم اهل سنت بیان کرد: بنده از سال 1356 تا سال 59 در نقطه صفر مرزی سکونت داشتم. جوانان کُرد ما نیز در میدان بودند و مسئله شیعه و سنی در کار نبود بلکه مسئله دفاع از شرف، دین و خاکی بود که خداوند درباره آن میفرماید «حقیقت بشریت زمین است».
نماینده مردم کردستان در مجلس خبرگان رهبری ادامه داد: وقتی حمله رژیم بعث عراق به مرزهای ایران اسلامی آغاز شد، تعداد زیادی از ماشینهای سنگین عراقی به سمت ما آمدند. آنها گفتند حزب بعث عراق آغوش را برای پناهندگی شما باز کرده است! علیرغم چنین پیشنهادی حتی یک ایرانی کُرد این پیشنهاد را قبول نکرد و گفتیم ما خاک خودمان را اصلاً به دشمن نمیفروشیم؛ این حرکت در آن زمان یک فداکاری بود.
ماموستا رستمی بیان کرد: با آغاز رسمی جنگ علیه ایران اسلامی و پیش از آن با وجود همه دشمنان داخلی، مردم کردستان زیر سایه شوم جنگ هیچگاه به سمت دشمن حرکت نکردند؛ بلکه با ایمان و اعتقادشان در خط وفاق ملی حرکت کردند. این در حالی است که ما تا پایان دفاع مقدس 10 هزار نفر شهید، جانباز و مفقودالاثر تقدیم کردیم.
وی گفت: اگر دشمن روزی 2 بار شهرهای ایران را بمباران میکرد؛ روزی 20 بار کردستان را زیر بمباران قرار میداد. با این وضعیت آیا مسئله قومیت در میان بود؟ عرب، بلوچ، فارس و ترک مطرح نبود. آنها آمده بودند زیربنای اقتصادی و جوانان این مملکت را نابود کنند و دین و مذهب و قومیت برای آنها مطرح نبود.
این عالم اهل سنت خاطرنشان کرد: کسی از جوانانی که برای دفاع از این مرزها به میدان آمدند نپرسید که شما ترک، فارس، لر یا عرب هستید. چرا که هر کسی آمده بود به قصد دفاع از مملکت به میدان آمده بود.
نماینده مردم کردستان در مجلس خبرگان رهبری اظهار داشت: من خودم یک نفر از خانواده شهدا هستم. پدر من در سال 1363 در باغچه کوچک منزل توسط خمپاره دشمن به درجه شهادت نائل آمد.
ماموستا رستمی تصریح کرد: پدر من که هیچ دانشگاه و مدرسهای نرفته بود اما متوجه شده بود که این مملکت باید حفظ شود و نباید دست ناپاک و نامحرم به این کشور برسد. وقتی جنگ آغاز شد پیش او رفتم و گفتم: پدر! تمام روستاهای نوار مرزی تخلیه شده است و کسی نمانده است. شما به تنهایی چه میکنید؟ کشته میشوید.
وی ادامه داد: پدرم در یک جمله گفت که پسرم! این سربازان که در سنگر ایستادهاند از اصفهان و قم و نقاط دور افتاده برای دفاع از شرف ما آمدهاند. خدا شاهد است که من باید در کنار آنها بمانم تا شهید شوم. این جمله یک انسان عارف بود که از قلب او بیرون آمد.
انتهای پیام/ 121