به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، هشت سال دفاع مقدس بخاطر ایثار و جانفشانیهای مردان غیور جبهههای حق علیه باطل که در خطوط مقدم از خود نشان دادند،ماندگار شد. همجنین نباید از نقش بیبدیل مادران ایثارگر و فداکاری که به خاطر حفظ اسلام و میهن از جان فرزندان دلبند خود گذشتند، غافل شد. سالها از دوران دفاع مقدس میگذرد؛ اما یاد و خاطره این مبارزان راه حق نه تنها از اذهان فراموش نشده بلکه همواره باعث افزایش بصیرت و بینش انقلابی مردم ایران شده است. امروز خیابان و میادین شهر خود را با نام شهدا مزین میکنیم، تا در فراز و نشیب های زندگی راه را گم نکنیم.
خبرنگار دفاع پرس با «زهرا امجد»مادر سه شهید دوران دفاع مقدس گفتو گویی انجام داده است که دومین بخش آن اختصاص به زندگی شهید«نادر محمدی»دارد که در ادامه میخوانید:
دفاع پرس: نادر در چه سالی به دنیا آمد؟ در مورد دوران کودکی وی توضیح دهید؟
نادر سال 1344 در آبادان دنیا آمد،خانوادهای مذهبی و معتقد بودیم. وی از همان کودکی پرجنب و جوش و تکاپو بود و با مسائل ابتدائی مذهبی آشنایی پیدا کرد. وی در سن شش سالگی وارد مدرسه شد و دوران ابتدایی را درمدارس شهرآبادان گذراند و بعد نیز به تهران مهاجرت کردیم.
دفاع پرس: نادر قبل از پیروزی انقلاب اسلامی چه کارهایی انجام می داد؟
نادر با شعله ورشدن آتش انقلاب اسلامی و دریافت پیام های امام خمینی (ره) با وجود اینکه نوجوانی بیش نبود همراه با دیگر دوستان هم سن و سال خود در برنامه های مختلف قبل از انقلاب شرکت و احساس مسئولیت و وظیفه میکرد . همگام با مردم انقلابی در تظاهرات شرکت می کرد و شبها مخفیانه به شعارنویسی برروی دیوارها میپرداخت و تا پیروزی انقلاب اسلامی همواره با مبارزان انقلاب اسلامی همکاری و فعالیت میکرد.
همچنین با راهنمایی های برادر شهیدش حمید، مسیر بیراهه هایی که استعمار جهانی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایجاد کرده بود تشخیص داد و گامهای استواری برای اعتلای اسلام برداشت و از اوایل انقلاب و پیروزی به مخالفت و مبارزه با منافقین و گروهکهای منحرف ازجمله (اعتیاد،بیبند و باری) اقدام کرد و این 2 قشر را مخل آسایش و امنیت اجتماعی میدانست و همواره در این عرصه تلاش میکرد.
دفاع پرس: فعالیت هایش بیشتر کجا متمرکز بود؟
نادر قبل از پیروزی انقلاب اسلامی بیشتر در مسجد «لیلة القدر» بود و فعالیت میکرد زمانی که انقلاب پیروز شد تقریبا با دیگر فرزندانم سه شیفت در مسجد بودند و کار میکردند، خانه کمتر میآمدند یا جبهه بودند، هر وقت میآمدند. شیفتی به مسجد میرفتند. زندگی فرزندانم خلاصه شده بود به فعالیت و حضور در مسجد و جبهه و به غیر از مملکت و دین اسلام به مسئلهای نمیاندیشیدند و کار دیگری نمیکردند.
دفاع پرس: در دوران دفاع مقدس در چه عملیاتهایی حضور داشت؟
نادر در عملیات فتح المبین، والفجر مقدماتی، مسلم بن عقیل (ع)، خیبر و طلایه شرکت کرده بود. در عملیات فتح المبین که همدم و برادر خود «حمید» را در دیگر در کنار خود نداشت بعد از شهادت برادر خود باعزمی جزم و مصصم تر در زمینه های مختلف فعالیت کرد، در عملیات رمضان در تابستان سال 1361 عازم جنوب و موفق به شرکت در عملیات شد. در عملیات مسلم ابن عقیل (ع) وی مجروح شد و بدن نادر در اثر اصابت ترکش خمپاره مجروح شد.
ولی وی از پای ننشست و با اراده آهنین دوباره عازم جبهه های نبرد با دشمن بعثی شد در عملیات والفجر مقدماتی بر اثر اصابت ترکش گلوله های کالیبر هواپیمای دشمن مجروح شد و بعداز بهبودی نسبی دوباره به جبهه اعزام شد.
وی پس از مدتی به عضویت کمیته انقلاب اسلامی درآمد و فعالیت خود را در این نهاد ادامه داد و تا زمان شهادت در کمیته فعالیت کرد. بارها مرخصی بدون حقوق از کمیته میگرفت و به جبهه میرفت.
دفاع پرس : گویا از سوی تروریست ها هم شناسایی شده بود؟
نادر در فکه مجروح شده بود به بیمارستان شیراز برای مداوا وی را برده بودند که شهید«دستغیب» به عیادت وی آمده بود و یک تقدیرنامه و کتاب به نادر هدیه داده بود، تمام بدن فرزندم پراز ترکش و زخم بود، فقط قلب وی سالم مانده بود. نادر فعالیتهای زیادی انجام داد به همین دلیل از سوی منافقین کوردل شناسایی و تهدید به مرگ شده بود اما نادر هم کوتاه نمیآمد و دست بردار نبود، تا زمان شهادت در تمام عملیاتها شرکت کرد و به مرخصی نیامد زمانهایی هم که میآمد یا در کمیته و پایگاه مسجد بود.
دفاع پرس: چه مسائلی برای نادر از اهمیت خاصی برخوردار بود؟
رعایت حق و حقوق دیگران و استفاده به جا و به موقع از نعمتها و مواهب الهی،پرهیز از هدر رفتن اموال بیت المال از اهمیت خاصی برای وی برخوردار بود.نادر بر اساس سخنان امام خمینی (ره) که فرمودند:«مبادا با خون اینها برای خودتان بخواهید مقامی درست کنید،خدا نکند که شماها بخواهید دیگران خون خودشان را بدهند و شما مقامتان بالاتر برود. خدا نکند،که یک همچو حیوانی در باطن شما باشد و شما خیال کنید که انسانید» همیشه توجه خود و دوستانش را به این نکته جلب میکرد،که مبادا یادمان برود، چه مسئولیتی در برابر شهادت دوستان شهید خود داریم وی با دلی شکسته در برابر خلا وجود دوستان و همرزمان خود صبر پیشه میکرد. زیرا میدانست صبر در برابر مصائب یکی از صفات مومنان است و همواره شهادت را طلب میکرد.
دفاع پرس:از نحوه مجروح شدن نادر تعریف کنید؟
پاییز سال 1362 بود که برای معالجه پای خود دوباره در بیمارستان بستری شد و تحت عمل جراحی قرار گرفت. بعداز مرخصی از بیمارستان بلافاصله به کمیته مرکزی رفت از کمیته و درخواست اعزام به جبهه کرد که با خواسته نادر مخالفت شد،به قدری ناراحت بود؛ که چند روز کار وی شده بود، رفت و آمد به قسمتها و بخش های مختلف اداره تا بالاخره بعد از ممارست زیاد موفق شد،مدت سه ماه از محل خدمت خود مرخصی بگیرد و به سپاه منطقه پنج رفته و درخواست اعزام به جبهه کرد،که چندین بار مهیای اعزام شد؛ ولی موفق نشد.
در نهایت روز ششم اسفند سال 62 موفق شد همراه با همرزمان شهید و شجاع خود«حسین نصرتی» و «علی مشاعی» به جبهه اعزام شد و در تاریخ 22 اسفند سال 62 در حین عملیات در منطقه جزیره مجنون به شهادت میرسند.
دفاع پرس: گویا قبل از شهادت نادر امام(ره) را در خواب می بینید؟
چند روز قبل از شهادت نادر امام خمینی (ره) را در خواب دیدم پنجره خانه ما کثیف بود، امام (ره) یک دستمال از من خواست و دستمال را گرفت و شیشه را پاک کرد. نادر چند روز شهید شده بود همه محل میدانستند و ما خبرنداشتیم مرتب همسایه ها میآمدند و احوال پرسی میکردند وقتی جنازه وی پیدا شد،به ما خبر دادند ولی من مادر بودم و با خوابی که دیده بودم آمادگی شنیدن چنین خبری را داشتم.
دفاع پرس: از نحوه شهادت نادر برایمان بگویید؟
نادر در عملیات پیروزمندانه «خیبر» در «جزیره مجنون» بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسیده که پیکر مطهر وی مدتی در جبهه مانده بود و بعد نیز به عنوان مفقودالاثر شناخته شده بود بدن فرزندم در باتلاق افتاده بود و تمام صورتش سوخته بود. تا این که در اول فروردین سال 63 پیکر پاکش به تهران منتقل شد، در بهشت زهرا در کنار مزار همرزمان شهید خود «علی مشاعی» و «حسین نصرتی» در منزل ابدی به خاک سپرده شد.
انتهای پیام/191