به گزارش گروه سایر رسانههای دفاع پرس، شرایط کشور بعد از اعلام عدم مذاکره با آمریکا و نیز برنامه های ایالات متحده برای دوران بعد از تحریم های ثانویه سبب شده تا وضیت تهران– واشنگتن به سمت جدی تر شدن جبهه بندی ها پیش برود. به دنبال این مساله تشکیل گروه اقدام ایران در وزارت امور خارجه می تواند ابعاد جدیدی را در این تقابل ایجاد کند؛ تقابلی که جامعه جهانی هم هر روز بیشتر با آن درگیر خواهد شد.
برای تحلیل این شرایط گفتوگویی با حسن بهشتی پور، کارشناس مسائل بین الملل انجام شده است که در ادامه می خوانید:
با تشکیل گروه اقدام ایران در وزارت امور خارجه شرایط ایران پس از اعلام عدم مذاکره با واشنگتن از سوی تهران چگونه خواهد بود؟
ابتدا به ساکن باید گفت که ایران چه اعلام آمادگی برای انجام مذاکره داشت و چه اکنون که از عدم مذاکره سخن می گوید، آمریکا همین راه را در پیش می گرفت. پس این دو موضوع ارتباطی با هم نداشته و ندارند. اکنون وزارت امور خارجه، وزارت خزانه داری و مشاورین امنیتی ایالات متحده از هیچ گونه مانع تراشی برای ایران دریغ نمی کنند تا مانع از دورن زدن تحریم ها توسط تهران شوند. از آن طرف هم سعی دارند در یک برنامه ریزی دقیق و هدفمند تمامی کشورهای جهان را از همکاری با ایران منصرف کنند. این خلاصه کاری است که گروه اقدام ایران در صدد انجام آن است. کاری که دقیقا باید ایران انجام دهد را دشمن ما انجام می دهد. به جای آن که هماهنگی میان شورای عالی امنیت ملی، وزارت امور خارجه، مجلس شورای اسلامی به خصوص کمیسیون امنیت ملی، نهادها و ارگان های نظامی و وزات خانه های اقتصادی کشور صورت گیرد که در تقابل با تحریم های آمریکا به یک راهکار درست و در عین حال قابل اجراء دست یابند، به نوعی از تشتت و جزیره ای عمل کردن پرداخته اند که شرایط را در آینده برای کشور سخت تر هم خواهد کرد.
تنش های اخیر واشنگتن با برخی از کشورها از خاورمیانه تا خود آمریکا آیا می تواند بستر را برای همراهی کشورها علیه ایران در همکاری با کاخ سفید فراهم کند؛ در این راستا گروه اقدام ایران با چه چالش هایی روبه رو است؟
به نظر که آمریکا در صحنه بین الملل با نوعی کم فروغی روبه رو است. امروز از ترکیه تا کانادا، روسیه، آسیای جنوب شرقی و کشورهای اروپایی با ترامپ درگیر هستند. لذا همراه کردن این کشورها با مواضع واشنگتن برای ترامپ و گروه اقدام ایران کار چندان آسانی نخواهد بود. به خصوص که دیگر خبری از قطعنامه های سازمان ملل، شورای امنیت، مصبات شورای حکام، پی.ام .دی و غیره نیست تا سوژه های ایران هراسی را به آمریکا بدهد. لذا برایان هوک به عنوان رئیس این گروه کار سختی را پیش رو دارد. هر چند که نمی توان منکر قدرت آمریکا در جهان شد.
در این صورت راهکار آمریکا برای موفقیت در اجماع جهانی علیه ایران چیست؟
به نظر می آید که اگر چه سوژه های گذشته که در دوره اوباما وجود داشت و باعث شد تا نوعی اجماع علیه تهران شکل بگیرد امروز دیگر وجود ندارد، اما این بار کاخ سفید سعی دارد که با سوژه یابی از داخل ایران این اجماع را شکل دهد. البته این پروسه متقاعد سازی کشورها در پیوستن به آمریکا توسط گروه اقدام ایران، هم می تواند جنبه صلبی و اعمال فشار و تهدید داشته باشد، هم جنبه ایجابی که سعی دارد از طریق جوسازی های رسانه ای، ایران هراسی و تهدید ایران را در جهان جا بیندازد.
برخی مواضع و اقدامات تهران را در اثربخشی این پروسه ایران هراسی تا چه اندازه مهم می دانید؟
ببینید من معتقدم که ایران هر کاری بکند باز آمریکا همین برنامه را برای ایران پیاده خواهد کرد. شما به 12 پیش شرط پمپئو نگاه کنید. این که مذاکره نشد. اتفاقا این 12 پیش شرط یعنی این که ایران با دست خالی و از قبل شکست خورده وارد میدان مذاکره شود. مساله مهم تر هم این که ما اکنون در داخل شرایط ورود به مذاکره با آمریکا را نداریم. ایران باید برای خود روشن کند که آیا به دنبال مذاکره است یا خیر. بعد هم باید دقیقا روشن کند که از دل این مذاکرات به دنبال چه اهدافی است. اما قبل از آن باید تمامی امکانات و ابزارهای داخلی را بسیج کنیم تا بتوانیم فشار کاخ سفید از روی ایران را برداریم. بعدا که وضعیت مساعد شد و در یک ثبات داخلی قرار گرفتیم تصمیم خود را برای مذاکره خواهیم گرفت. اما اکنون و با این اقتضائات اساسا مذاکره با آمریکا نه موضوعیت دارد و نه می تواند برای کشور راهگشا باشد. لذا امروز ما باید به سمت اتحاد و انسجام درونی و ملی پیش برویم. همه نیروهای داخلی در کنار هم باید به فکر تعدیل شرایط کشور باشند. اگر با این شرایط بتوانیم ابزار تحریم را از آمریکا بگیریم، آن گاه ایران در یک وضعیت مناسب تر وارد میدان مذاکره، آن هم بدون پیش شرط می شود. اما در حال حاضر که کشور بدون هماهنگی عمل می کند، مضافا وضعیت نابه سامان اقتصادی و اجتماعی کشور و عدم نظارت شرایطی را به وجود آورده که حتی وزارت خانه های دولت هم با هم هماهنگ نیستند. در این شرایط چگونه می توان با آمریکا مذاکره کرد. بر فرض هم که مذاکره شد، چه دستاوردی برای ما خواهد داشت. هر چند که در دنیای دیپلماسی امروز مساله عدم مذاکره امری ناپسند است، اما زمانی که پمپئو هم این 12 پیش شرط را برای ایران قرار داده به دنبال عدم مذاکره با ژشت مذاکره است.
اما شرایط داخلی هم چندان اجاز مانور عمل برای ادامه وضعیت را به تهران نمی دهد، چه رسد به گرفتن ابزار تحریم از آمریکا. امروز وضعیت ایران به مراتب بدتر از سال های ابتدایی دهه 90 شمسی است که تحریم های آمریکا، اتحادیه اروپا، شورای امنیت و دیگران به کشور تحمیل شد؟
این گونه مسائل ناشی از همان تحلیل های مسمومی است که برخی رسانه ها ایجاد کرده اند. اتفاقا اگر آمریکا در دی ماه سال 91 قبول نمی کرد که ایران اجازه غنی سازی دارد، هیچ گاه مذاکره ای شکل نمی گرفت. در صورتی که 6 قطعنامه شورای حکام و 12 قطعنامه شورای امنیت از ایران خواسته بود که فورا پروسه غنی سازی را متوقف کنند. اما چه شد که واشنگتن پذیرفت ایران وارد چرخه محدود غنی سازی شود؟ پس رسانه ها با نوعی بی انصافی این مساله را مطرح می کنند، اما از آن سو مدام اعلام می کنند که ایران به دلیل مشکلات ناشی از تحریم ها به سمت مذاکره با آمریکا پیش رفت. هر چند که آن شرایط هم در آن سال ها بر حضور ایران در پای میز مذاکره موثر بود، اما آن مساله ای که عامل مهم در تصمیم گیری ها بود این موضع آمریکا بود که سبب شد تا تهران در عین انجام فعالیت های صلح آمیز هسته ایش، پالس های مثبتی از طرف مقابل ببیند که وارد مذاکره شود. اما امروز آن پالس ها وجود ندارد. همه تحریم ها، مواضع مقامات آمریکا و دیگر رفتارها و اقدامات کاخ سفید نشان از این دارد که اگرچه واشنگتن مدام در حال اعلام آمادگی برای مذاکره با ایران است، اما در عمل آن چه رخ می دهد، ایجاد شرایط برای فشار بیشتر به تهران برای انجام آن مذاکره ای است که مورد نظر ترامپ است. امروز ایالات متحده صراحتا اعلام می کند که پروسه غنی سازی باید به صورت کامل متوقف شود. حتی صنعت آب سنگین و تولید آن هم در ایران باید از کار بیفتد. در صورتی که آب سنگین تنها و تنها برای خنک کردن راکتورهای هسته ای کاربرد دارد. پس با این مواضع و اقدامات چگونه می توان با آمریکا وارد مذاکره شد.
در این شرایط راهکار عملیاتی در حوزه دیپلماسی برای برون رفت از این شرایط را در چه پارامتر و یا پارامترهایی می دانید؟
پیش تر هم عنوان کرده ام که ایران نباید در این شرایط اروپا را از دست بدهد. ما باید به سمتی پیش برویم که تضمین های لازم و عملی را از اروپا در مقابله با تحریم های ثانویه بگیریم.
به اتحادیه اروپا اشاره داشتید. در راستای همین تضمین های عملی، بانک های مرکزی برخی از کشورهای اروپایی و حتی بانک مرکزی خود اتحادیه اروپا پیشنهاد افتتاح حسابی را برای بانک مرکزی ایران داشته است مشروط بر این که تهران مواد چهارگانه FATF را بپذیرد. آیا این رفتارهای گاه سلیقه ای تهران هم می تواند در راستای اقدامات کاخ سفید شرایط را برای کشور وخیم تر کند؟
این اخبار را کسانی مانند شما در فضای رسانه ای منتشر می کنند. من تا کنون از این پیش شرط اروپایی ها خبری ندیده ام و نخوانده ام. اما در هر صورت مساله FATF جدای از برجام و شرایط کنونی آمریکا برای تهران است. ما چه تحریم ها را پیش رو داشته باشیم چه نداشته باشیم، باید FATF را قبول کنیم. متاسفانه برخی در داخل بر این باورند که گویا FATF فقط برای ایران است ولا غیر. ما باید این لوایح چهارگانه را مد نظر داشته باشیم تا بتوانیم مراودات پولی و بانکی خود را در جهان انجام دهیم. ما حتی اگر با تحریم هم روبه رو نباشیم، مادامی که مقررات FATF را قبول نکنیم، شرایط پولی و بانکی کشور در جهان همین است و حتی بدتر از این هم خواهد شد.
منبع: دیپلماسی ایرانی