بخش دوم/ همسر شهید «حبیب روحی» در گفت‌وگو با دفاع‌پرس:

حبیب بدون تمدید پاسپورت به دفاع از حرم پرداخت و برگه عبور بهشت را دریافت کرد

همسر شهید مدافع حرم «حبیب روحی» گفت: خانه های دنیایی برای زندگی کردن ما نیستند، خدا ما را برای خانه دیگری خلق کرده است، امیدوارم خداوند خانه‌ای در آخرت در کنار همسر شهیدم در بهشت به ما اعطا کند.
کد خبر: ۳۰۵۱۱۰
تاریخ انتشار: ۰۵ شهريور ۱۳۹۷ - ۰۰:۳۰ - 27August 2018

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، شهدا هر کدام ویژگی‌هایی خاص دارند. هریک نکات برجسته و قابل توجهی دارند که لیاقت شهادت پیدا می‌کنند. زندگی  پرفراز و نشیب و سختی‌ها از آن‌ها انسان‌هایی صبور آرام و مهربان می‌سازد تادر آزمایش‌های روزگار و میدان عمل، بهتر شناخته شوند و همه استعدادهای بالقوه خود را به فعلیت برسانند و در زمره کسانی قرار بگیرند که هدف هستی و خلقت بوده‌اند و خدا در مورد آنان در قرآن می‌فرماید «فتبارک الله احسن خالقین» و براستی این تحسین خدا شایسته شهداست. گفت‌و‌گو در مورد خصوصیات اخلاقی، مراسم ازدواج، زندگی در بوموسی، عاشق واقعی بودن، و... در احوالات شهید روحی را با همسر این شهید والامقام  در بخش اول خواندید، در ادامه به بخش دوم این گفت‌و‌گو می‌پردازیم:

هدیه دادن

همسرم هر وقت به ماموریت می‌رفت، هدیه‌‎ای برای من و فرزندان خود می‌خرید، بسیار هم خوش سلیقه بود. من به همسرم خیلی وابسته بودم، زیرا خیلی از بار مسوولیت زندگی را به دوش می‌کشید. همیشه به فکر راحتی و آسایش من و فرزندانش بود.

دوست داشت فرزندان بیشتری داشته باشد

همسرم علاقه زیادی به بچه‌ها داشت و می‌گفت: دوست دارم فرزندان بیشتری داشته باشم ولی به فکر تامین مخارج زندگی و آینده آنها نیز هستم، اگر تعداد فرزندانمان از سه تا بیشتر شد شما سرکار نروید تا به امور بچه‌ها بیشتر رسیدگی کنید، من 2 شیفت کار می‌کنم تا مخارج زندگی را تامین کنم و در طول زندگی این موضوع را برایم ثابت کرده بود.

حرف های او درباره‌ی شهادت را جدی نمی‌گرفتم

حبیب از ابتدای زندگی همیشه در مورد شهادت می‌گفت، چون بسیار شوخ طبع بود این حرف‌هایش را نیز به حساب  شوخی گذاشتم و مطلب را جدی نگرفتم، تا این‌که دیدم وصیت نامه می‌نویسد، فهمیدم باید وی را از این به بعد شهید به‌حساب بیاورم و قضیه جدی است. من هشت سال با حبیب زندگی کرده بودم، حالات و رفتار وی خبر از شهادتش  می‌داد، حتی به دوستانم نیز گفتم.

بدون تمدید پاسبورت به دفاع از حرم پرداخت و برگه عبور بهشت دریافت کرد///درحال ویرایش

همانند یاران امام حسین (ع) همسرم را در امر جهاد همراهی کردم

همسرم از من خواست همانند یاران امام حسین (ع) وی را همراهی کنم و در این امر خطیر جهاد وی را یاری دهم و همانند مردم بدعهد و پیمان شکن نباشم، زیرا من و حبیب در سراسر زندگی باهم همراه بودیم و من نیز چنین کردم و در این مسیر با او همراه شدم.

اعزام به سوریه

حبیب در تابستان برای اعزام به سوریه ثبت نام کرد، آبان ماه اسم وی درآمد، باورم نمی‌شد در حالی که تازه فرزند سوم ما به دنیا آمده و با آن شرایط به سوریه برود.

روزهای خوش با هم بودن در جزیره بوموسی به پایان رسید

آنچه زندگی ما را در بوموسی با همه سختی‌ها دلپذیر و خوشایند کرده بود، این بود که با هم به سرکار می‌رفتیم و به منزل برمی‌گشتیم. حبیب در طی این چهار سال هر لحظه در کنار ما بود. تا این‌که نام او برای رفتن به سوریه درآمد. حبیب به من گفت یا به گیلان برو و یا در همین جا بمان، 2 روز بیشتر فرصت نداشتیم، من فکر کردم من سه فرزند دارم و در اینجا بدن حبیب غریبم، بهتر است به شهر خودم برگردم. زمانی که سوار هواپیما شدیم در تمام مسیر گریه می‌کردم. همسرم گفت، در میانه راه برای گرفتن پاسپورت و تمدید آن از ما جدا می‌شود. به او خبر دادند که برای تمدید و گرفتن پاسپورت باید به بندر انزلی برود، خیالم راحت شد و با ما تا خود شمال آمد. گویا گریه‌های من جواب داد. زمانی که به گیلان رسیدیم، خیلی زود در طبقه  پایین خانه خودمان که ساخته بودیم ساکن شدیم همسرم در کوتاهترین زمان ممکن برای ثبت نام طهورا به مدرسه مراجعه کرد.

با پاسپورتی که تمدید نشد رفت

همسرم به دلیل زمان و فرصت کمی که داشت حتی نتوانست پاسپورت خود را تمدید کند و با همان پاسپورت که چند روز دیگر زمانش تمام می‌شد به سوریه رفت و برگه ورود به بهشت را از خوان نعمت الهی دریافت کرد.

بدون تمدید پاسبورت به دفاع از حرم پرداخت و برگه عبور بهشت دریافت کرد///درحال ویرایش

خانه های دنیایی برای مانیستند 

گاهی فکر می‌کنم خانه های دنیایی و جدیدی که ساخته می‌شوند برای زندگی کردن ما نیستند، خدا ما را برای خانه دیگری خلق کرده است، امیدوارم خداوند خانه‌ای در آخرت در کنار همسر شهیدم در بهشت به ما اعطا کند.

حلالیت تلفنی که بوی خداحافظی می‌داد

حبیب برای آخرین باز از سوریه تلفن کرد و از من حلالیت طلبید و با دختر بزرگم طهورا خیلی کوتاه صحبت کرد، به دوستان خود گفته بود، این سفر بازگشتی ندارد. 

الگویی همانند حضرت زینب (س)  را انتخاب کردم 

در زندگی با حبیب آموختم، زمانی‌که برای خدا و در راه حق جهاد می‌کنی نباید در برابر افراد نا آگاه موضع بگیری بلکه باید برای خدا تحمل کنی، بنابراین با تمام سختی‌ها  صبر را پیشه خود ساختم.  ذره ای تردید و خلل به خود راه ندهم. به خوبی توانستم ناملایمات و سختی‌ها را تحمل کنم، برای این‌که به ائمه تاسی کرده و سعی‌ام در زندگی این بوده که برای رضای خدا زندگی کنم و با خدا معامله کرده و در مسیر ولایت ادامه مسیر دهم. زمانی که الگویی همانند حضرت زینب (س) را انتخاب کردم با استعانت از حضرت توانستم صبر زینبی را سر لوحه همه زندگی قرار داده و  ایشان مرا در برابر مشکلات کمک و کفایت می‌کند، در این راه همچنان ثابت قدم و استوارم.

دختران بهانه پدر نگیرند که نمی‌‌شود هر کدام براساس سن و درک خود ابراز دلتنگی می‌کنند

خوشبختانه حبیب به دختر بزرگ ما طهورا قرآن را آموزش داده است، هر زمان خیلی دلتنگ پدر خود می‌شود با خواندن قرآن احساس آرامش می‌کند و آرام می‌شود.

بعد از شهادت همسرم 2 کتاب براساس زندگی او به نام کتاب «گذری در زندگی  شهید حبیب » و کتاب «حبیب حرم » منتشر شده است و نیز تندیسی از وی در «چوکام خمام» در مقابل مسجد جامع دهستان ساخته و نصب شده است تا برای تاریخ این مرزو‌بوم افتخار و سند مردانگی و غیرت مردگیلانی برای همیشه تاریخ ثبت شود.

بدون تمدید پاسبورت به دفاع از حرم پرداخت و برگه عبور بهشت دریافت کرد///درحال ویرایش

شهادت

همسرم  شهید حبیب روحی چوکامی اهل خطه خمام با حضور داوطلبانه در کشور سوریه و در حین انجام عملیات مستشاری برای  مبارزه با تروریست های سلفی و تکفیری و دفاع از حریم اهل بیت (ع) در 16 آذر 1396  با اصابت نوعی موشک هدایت شونده  به خودروی حامل وی به درجه ی رفیع شهادت نائل آمد.

انتهای پیام/ 191

نظر شما
پربیننده ها