به گزارش گروه سایر رسانههای دفاع پرس، «سعدالله زارعی» در مقالهای نوشت: سوریه در آستانه یک «تحول اساسی» است، این تحول جنبه درونی داشته و معمار آن اولاً خود ملت و دولت سوریه هستند و ثانیاً به جبهه مقاومت و نیروهای منطقهای که طی بحران شش ساله در جهت حفظ یکپارچگی سوریه، شکست مداخلات خارجی علیه حاکمیت سوریه و به شکست کشاندن گروههای تروریستی تحتالحمایه دولتهای خارجی عمل کردهاند، ارتباط پیدا میکند. اما درست در زمانی که جبهه مقابل باید پاسخگوی هدررفت نزدیک به 10 سال سرمایهگذاری برای تغییر در سوریه - از دولتی مستقل به دولتی وابسته - باشد با کمک گرفتن از بعضی واژگان و استناد به پارهای بندهای قطعنامههای شورای امنیت و با برجستهنمایی بعضی از تحرکات بیاثر سیاسی در صدد برآمده این تحول سیاسی را از یک سو به ضرر حاکمیت سوریه و جبهه مقاومت و از سوی دیگر در چارچوب گفتمانی خود معرفی کند!
سوریه در آستانه یک تحول سیاسی است. تحول سیاسی آن این است که ارتش سوریه و جبهه مقاومت در حال آمادهسازی عملیات بزرگ «ادلب» - تنها استان باقی مانده در اشغال تروریستهای تحتالحمایه خارجی - هستند ارتش سوریه طی روزهای اخیر، یگانهایی را به سمت مناطق شمال شرقی استان لاذقیه گسیل داشته و در جنوب این استان نیز طرحهای عملیاتی خود را آماده کرده است. این عملیات آشفتگی زیادی را در جبهه خارجی حامی تروریستها و در میان گروههای اصلی تروریستی - شامل جبهه النصره و داعش - به وجود آورده است.
بیانات مقامات سیاسی خارجی حامی تروریستهای ادلب و تأکید بر اینکه عملیات نظامی سبب پیچیدهتر شدن شرایط شده و باید تا رسیدن به توافق سیاسی به تأخیر افتد، از اهمیت این عملیات حکایت میکند کما اینکه جابجاییهای مکرر تیمهای عملیاتی النصره و داعش در جنوب و شمال استان ادلب نیز بیانگر نگرانی شدید آنان است. در خصوص این عملیات و مسائل مرتبط با آن نکات زیر حائز اهمیت میباشند:
1- استان ادلب در شمال غربی سوریه واقع شده و گفته میشود در حال حاضر 2/5 میلیون نفر جمعیت دارد. این استان به مرزهای ترکیه اتصال دارد. تروریستهای مستقر در این استان حدود 100 هزار نفر است که گفته میشود نیمی از آن را اعضای النصره تشکیل میدهند مابقی آنان نیز شامل گروههایی نظیر «فیلقالشام» و «احرارالشام» میشوند که شاخههایی از النصره یا القاعده هستند کما اینکه خود النصره شاخه سوری القاعده است.
ترکیب گروههای تروریستی در ادلب 2 نکته را یادآور میشود، اولین نکته این است که براساس همه مصوبات شورای امنیت سازمان ملل، مذاکرات ژنو، مذاکرات آستانه، مذاکرات سوچی و هر فرآیند دیگر، این گروهها «تروریستی» به حساب آمده و مبارزه تا محو کامل آنان مورد تأکید قرار گرفته است. بنابراین دست دولت سوریه و حامیان منطقهای آن در پیگیری عملیات سنگین برای پاکسازی این منطقه کاملاً باز است و به روایتی مانع حقوقی بر سر راه این عملیات وجود ندارد. نکته دوم این است که گروههای تروریستی، «ادلب» را آخرین سنگر حفظ خود در منطقه عربی به حساب میآورند و با ریشهکن شدن آنان در ادلب در واقع در کل منطقه عربی ریشهکن شدهاند و این یعنی پایان کامل توطئهای که از حدود ده سال پیش و با کمک پارهای از سرویسهای اطلاعاتی منطقهای و خارجی علیه کشورهای عرب محور مقاومت دنبال و به اجرا گذاشته شد.
2- عملیات در ادلب البته دشواریهایی دارد در عین اینکه ارتش سوریه و حامیان منطقهای آن هم اینک دارای توانمندی بالا و تجربه ذیقیمت شدهاند. دشواری عملیات از یک سو به منطقه عملیاتی ادلب بازمیگردد. ادلب منطقهای جنگلی و کوهستانی است که عملیات ارتش در آن به سهولت عملیات در ایران و یا قنیطره و ریف دمشق و... نیست. اضافه بر این هم اکنون نزدیک به 2/5 میلیون نفر جمعیت در این استان سکونت دارند که البته بیش از سایر شهروندان سوری در معرض آزار گروههای تروریستی قرار داشتهاند با این وجود، چنین جمعیتی، عملیات ارتش را با دشواری زیاد مواجه میکند چرا که دولت قانونی سوریه نسبت به حفظ جان تکتک این شهروندان مسئول است با این حال دولت سوریه طی دو سال گذشته در این خصوص تجربیات بسیار خوبی دارد.
3- بطور مشخص آمریکا و ترکیه با عملیات آزادسازی ادلب مخالف هستند چرا که از یک سو عملیات ادلب مقدمه اخراج نیروهای نظامی این دو کشور از سوریه است که طی حدود دو سال گذشته بدون رضایت دولت قانونی سوریه به بخشهای شمالی این کشور لشکرکشی کردهاند از سوی دیگر با آزادسازی استان ادلب، دولت سوریه بطور کامل بر سرزمین خود مسلط میشود و این تسلط راه هرگونه تحمیلی علیه دولت را میبندد. در واقع پایان عملیات ادلب، پایان توطئههای رنگارنگی است که دولتهای غربی و وابستگان منطقهای آن علیه سوریه دنبال کردهاند.
در این بین دولت ترکیه با ادعای اینکه عملیات ادلب با سیاست مصوب در اجلاسهای آستانه و سوچی- مبتنی بر تسهیل بازگشت آوارگان- مغایرت داشته و موج جدیدی از مهاجرت را پدید میآورد، با این عملیات مخالفت میکند و حال آنکه هیچ کشوری نمیتواند روی اشغال بخشی از خاک خود توسط گروهی مسلح و مهاجر چشم بپوشد و در هیچ مصوبهای در آستانه و سوچی و... هم نیامده است که حاکمیت سوریه حق مبارزه با گروههای تروریستی در داخل کشور خود را ندارد. قطعنامه 2254 که حدود دو سال پیش به تصویب شورای امنیت سازمان ملل رسید هم با نام بردن از النصره و داعش و القاعده و گروههای دیگری که شعبهای از این سه هستند ولی تحت نام دیگری شناخته میشوند، از همه دولتها خواست، تا محو آنان از پا ننشینند.
در واقع دولت سوریه بطور ذاتی و حتی بنابه آنچه در مذاکرات مورد اشاره آمده است، حق دارد برای نجات 2/5 میلیون شهروند خود که در چنگال تروریستها گرفتار آمدهاند و نیز برای آزادسازی بخشی از کشور خود که در تصرف تروریستهای خطرناک قرار دارد، اقدام کند و این اقدام هم اینک با شدت در حال دنبال شدن است.
4- بعضی خبرها بیانگر آن است که دولت ترکیه به گروههای تروریستی مثل النصره و داعش توصیه کرده است که نام پیشین خود را رها کرده و با نام جدیدی فعالیت نمایند، از سوی دیگر یک خبر بیانگر آن است که دولت ترکیه در حال رایزنی با گروههای تروریستی مستقر در ادلب است تا همه آنان را ذیل یک نام جدید گردآورد و ادامه حضور آنان در ادلب را تثبیت نماید. این درحالی است که تغییر اسم، رسم گروههای تروریستی را تغییر نمیدهد و ماده خطر برای مردم مظلوم سوریه و حتی برای منطقه باقی میماند. بعضی از خبرهای منتشره که از جمله خبرگزاری روسی «اسپوتنیک» در دو روز اخیر منتشر کرد بیانگر آن است که براساس مذاکرات میان دولت ترکیه و سران تروریستها در ادلب، امکانات خطرناکی در اختیار تروریستها قرار داده شده است. این خبرگزاری به اتفاق جولای گذشته در ادلب اشاره کرده است که بر اثر انفجار یک بشکه پلاستیکی حاوی ماده کلر در یکی از کارگاههای «اطمه» تعدادی کشته شدهاند.
آنچه ترکیه در این روزها دنبال میکند از یک سو استدلالتراشی برای ممانعت از عملیات نظامی ارتش و از سوی دیگر تثبیت حضور تروریستها در سوریه است این در حالی است که این دولت براساس تعهداتی که در مذاکرات آستانه بهعنوان یکی از سه کشور «ضامن» امضا کرده است، باید با دولت سوریه برای محو گروههای تروریستی در ادلب همراه شود. پیش از این نیز ترکیه با لشکرکشی به عفرین و تصرف این منطقه، مصوبات اجلاسهای آستانه را نقض کرد چرا که اقدام ترکیه از نظرگاه آستانه، تشدید بحران امنیتی سوریه قلمداد میشد. دلیل اقدامات روزهای اخیر و از جمله آنچه 2 روز پیش «مولود چاووش اوغلو» وزیر خارجه ترکیه در ژنو بیان کرد و با عملیات نظامی علیه تروریستها به مخالفت برخاست، مشخص است ترکیه باید بلافاصله پس از آزادسازی ادلب توسط ارتش سوریه، خاک این کشور را ترک کند.
5- آمریکاییها در ماجرای سوریه، شکست بسیار بزرگی متحمل شدهاند که دارای ابعاد مختلف میباشد. آنان طی دو سال اخیر تلاش کردند تا با استفاده ابزاری از کردها، موقعیتی برای خود در سوریه دست و پا کرده و بر تحولات این کشور اثر بگذارند آنان به زودی در ادامه این سیاست و سیاست موافقت با ترکیه بهعنوان عضو ناتو گرفتار تناقض شده و در نهایت جانب ترکیه را گرفته و کردها را رها کردند، اما این سیاست هیچ کمکی به آمریکا نکرد چرا که تقویت ترکیه را در پی نداشت و آمریکا و ترکیه را به کانون تحولات سوریه نزدیک نکرد.
خیانت آمریکا به کردها سبب نزدیکی آنان به دولت دمشق شد. هم اینک کردها و دولت سوریه در موضعی واحد خواهان اخراج ترکیه و آمریکا از خاک سوریه هستند و مسایل کردها با دولت مرکزی در حال حل و فصل میباشد. آمریکا در روزهای گذشته زمزمه خروج از سوریه را مطرح کرد و حتی دونالد ترامپ که همین اردیبهشت ماه به سه نقطه در سوریه حمله کرد، دو روز پیش گفت؛ اساساً سیاست حضور نظامی آمریکا در غرب آسیا از اول اشتباه بوده است!
6- در این روزها آمریکاییها، مقامات سازمان ملل و روسیه از کمیته تدوین قانون اساسی جدید سوریه و تشکیل دولت جدید سخن گفتهاند. واقعیت چیست؟ این موضوع شرح و بسطی دارد که خود به یادداشتی جداگانه نیازمند میباشد و ما انشاءالله در آینده به آن خواهیم پرداخت. اجمال این مطلب این است که در اجلاسهای سوچی و آستانه بحث روشنی در این خصوص صورت نگرفته و ابعاد آن در انواعی از ابهام قرار دارد. در این بین دولت سوریه رسماً اعلام کرد به فرض آنکه سوریه به قانون اساسی جدید نیاز داشته باشد، هیچ دولت خارجی از جمله سه کشور ضامن در مذاکرات آستانه حق اظهارنظر و دخالت در آن را ندارند. این موضعی است که جمهوری اسلامی نیز از آن حمایت میکند و در نهایت معتقدیم این دولت سوریه است که تصمیم خود را در این خصوص عملی خواهد کرد.
7- آنچه این روزها در سوریه شاهد آن هستیم، شکست فاحش ارادههای خارجی و منطقهای برای از میان برداشتن عضوی از جبهه مقاومت است. این شکست برای آمریکا، رژیم صهیونیستی، عربستان، قطر، انگلیس، امارات و ترکیه تبعات سنگینی دارد. سوریه با ثبات و برخوردار از نیرویی دفاعی در حدی که بر یک جبهه بزرگ پیروز شود، برای دشمنان مقاومت وحشتناک خواهد بود. پیروزی جبهه مقاومت و محور این پیروزی - ارتش سوریه - از نیروی متشکل قدرتمندی در منطقه خبر میدهد که میتواند محور هر تحول عمده دیگر باشد.
منبع: روزنامه کیهان