به گزارش گروه سایر رسانههای دفاع پرس، دارای مدرک دکترای مطالعات زنان با گرایش حقوق زن و خانواده است. به مدت 14 سال در سطح خارج در محضر مقام معظم رهبری تلمذ کرده و به درجه اجتهاد رسیده است.
وی اعتقاد دارد با توجه به سابقه حضورش در حوزه علمیه، به محتوای دروس و فعالیتهای موجود در حوزه علمیه خواهران اشراف کامل دارد. مریم محمودزاده در دانشگاه هم تدریس میکند، اولویت اولش را خانوادهاش میداند. البته عمده فعالیت اجراییاش را بعد از بزرگ شدن سه فرزندش انجام داده است. وی اکنون یکی از مشاوران فعال در عرصه زنان و خانواده است و دارای تألیفاتی نظیر ازدواج موفق، زیباترین تجلی محبوب و آیینه حقنما است.
با خانم مریم محمودزاده درباره وضعیت حوزههای علمیه خواهران به گفتوگو نشستیم که مشروح آن در ادامه میآید:
نمیتوانیم حوزه را از جامعه جدا کنیم
فعالیت حوزه علمیه را در بیش از سی سال چگونه ارزیابی میکنید؟ با توجه به اینکه مدرکگرایی هم در آن لحاظ میشود؟ آیا توانسته است خواسته جامعه اسلامی به خصوص حوزه زنان را پاسخ دهد؟
از چند منظر باید این را بررسی کنیم، یکی زمانی شما میخواهید ببینید در بحث جذب یا در بعد تربیت چقدر موفق بوده است؟ هر کدام از اینها لازم است جزء به جزء بررسی شود یا در بحث اینکه چقدر توانسته است طلاب خواهر را توانمند کند تا در جنبههای تبلیغی و ارشادی کودکان و دخترخانمها وارد شوند، هر کدام از اینها باید جدا بحث شود. البته بحث مدرکگرایی خودش هم تبعاتی دارد. اینکه ترکیبِ کلمه مدرکگرایی، گرایش به مدرک ایجاد شده یا نشده است و به چه صورتی است؟ هم مقوله جدایی است.
باید توجه داشت نمیتوانیم حوزه را از جامعه جدا کنیم؛ یعنی شما باید بستر کل جامعه را نگاه کنید. الان وقتی میخواهید در جایی مشغول کار شوید، به شما میگویند مدرکتان چیست؟ رزومه کاریتان چیست؟ بنابراین بستر حوزههای علمیه هم از جاهای دیگر جامعه جدا نیست. در جامعه هر جایی که بخواهید مشغول شوید به چه واسطهای صدق گفتار شما اثبات شود و آنها بفهمند! قاعدتاً شما از محل تحصیل خودتان برای آنها یک گواهی میبرید یا مثلاً از دانشگاه خودتان یک گواهی میبرید یا از جایی که دورهای را گذراندید باید یک گواهی ببرید که این دوره را گذراندید و ادعای شما ثابت شود؛ بنابراین حوزههای علمیه قاعدتاً به همین سمتوسو کشیده میشوند. مگر اینکه بخواهیم آسیبشناسی کنیم که مدرک خوب است یا بد؟! بحث این است که آیا مدرک تمامکننده کار است؟ میگوییم نه! مدرک کافی نیست. بلکه آدمها باید مهارتهای دیگری مانند مهارتهای تدریسی، تبلیغی، ارتباط مؤثر و موفق با مخاطب داشته باشد. ممکن است گاهی مدرک داشته باشیم، ولی این مهارتها را نداشته باشم. کما اینکه در همه شغلها همین طوری است. منتها تفاوتش این است که معمولاً افرادی که وارد حوزه میشوند، افرادی هستند که در این حوزهها موفقتر هستند. چون خودم هم حوزه را تجربه کردم و هم دانشگاه را، از بیرون صحبت نمیکنم که بگویم من یک چیزی شنیدم یا مطالعه کردم. گاهی ممکن است مدرک گرفته شود، ولی مهارتهای لازم وجود نداشته باشد.
طلاب سطح 2 حوزه در علوم انسانی توانمندتر از دانشجویان هستند
بگذارید این گونه بپرسم که دانشگاه این مهارتها را بیشتر آموزش میدهد یا حوزه؟
بعضی مهارتها در پارهای از رشتهها، مثلاً دانشگاه، رشتههای فنی حرفهای هم دارد، ولی حوزه ندارد؛ بنابراین وقتی میخواهیم مقایسه کنیم باید جنبههای مختلف را بررسی کنیم؛ یعنی حوزه رشتههای علوم انسانی دارد. دانشگاه در حوزه صنعت موفق بوده، حوزه داعیه صنعت را نداشته است که ما بگوییم چقدر وارد بحث صنعت شده یا نشده؟ چقدر با کارخانهها همکاری داشته؟ اصلاً چنین چیزی نیست ما باید در رشته علوم انسانی بررسی کنیم و مقایسه کنیم.
البته در سالهای قبل اصلاً بحث مدرک مطرح نبود. بعد از یک سالی بیشتر بحث مدرک مطرح شد که سه مقطع؛ سطح 2، سطح 3 و سطح 4 تدوین شد. تفاوت سطح 2 با دوره کارشناسی دانشگاه این است که آنجا دو سال دروس عمومی میخوانند، دو سال دروس تخصصی گرایشها را میخوانند، اما در حوزه اینگونه نیست، پنج سال دروس عمومی و طولانیتر است و بعد وارد سطح بعدی میشوند، از لحاظ مهارتها در همان رشته علوم انسانی، معارف اسلامی و الهیات؛ افرادی که وارد حوزههای علمیه میشوند نسبت به دانشجویان کارشناسی از نظر مهارتهایی مانند تدریس، آموزشی، تبلیغی و سخنرانی توانمندتر هستند.
این جو را در بین دانشجویان کارشناسی نمیبینیم یا نداریم. مثلاً کسی که سال سوم کارشناسی الهیات، فقه یا عرفان است. اینکه ورود به بحثهای تبلیغی در جامعه داشته دارد، خیلی نادر هست. معمولاً این موارد را نداریم. ولی در میان طلاب این توانایی دیده میشود. الان مدارسی که داریم که طلاب سال سوم یا چهارم در سطح 2 به عنوان امام جماعت در مدارس دخترانه فعالیت میکنند. فعالیتهای تبلیغی دارند یا بعضاً در بعضی مؤسسات فعالیتهای پژوهشی دارند. حال این سطح را با سطح کارشناسی دانشگاه مقایسه کنیم، در دانشگاه چنین فعالیت و بروندادی را در سال سوم یا دوم کارشناسی نداریم. چنین چیزی ندیدم اینکه کسی بگوید من دانشجوی سال سوم هستم و الان دارم اینجا کار تبلیغی یا پژوهشی میکنم یا در فلان مدرسه مشغول هستم. البته شاید چنین فضایی برای آنها باز نبوده است. نمیخواهم بگویم لزوماً آنها توانمند نیستند.
منظور شما این است که حوزه در بخش آموزش کاربردیتر عمل کرده است؟
بله! یعنی از مدارس و آموزش و پرورش تقاضا داریم، نامه میدهند و درخواست میکنند. در طرح «مدارس امین» کلاً حوزهها همکاری میکنند.
لزوم یادگیری شیوههای نوین تبلیغی برای مواجهه با نوگلان دختر
حضور طلاب خواهر در مدارس چقدر تأثیرگذار بوده است؟
این فعالیتها مثمرثمر بوده، ولی باید قویتر باشد. به نظرم ما همیشه باید حُسنها را بگوییم، معایب را هم بگوییم مثلاً این تلاشها بوده، ولی صددرصد باید بهتر باشد و به روز باشند. طلاب خواهر باید دانشها و مهارتهای بهتری را فرا بگیرند. توجه داشته باشیم که در برخورد با نسل جدید دیگر شیوههای قدیم جواب نمیدهد، باید شیوههای نوین را یاد بگیریم. به همین خاطر در حوزههای علمیه دائماً بحث به روز شدن را داریم، مثلاً دوره مهارتهای نوین آموزشی و مهارتهای نوین تدریس ارائه میشود. حالا ممکن است بعضیها شرکت نکنند، ولی دورهها وجود دارد.
آموزش، پژوهش و تبلیغ؛ سه هدف عمده مهارتی در سطح 2 است
چه نیازی است که طلاب خواهر پنج سال دروس عمومی بخوانند؟ چرا از همان ابتدا مباحث را تخصصی نمیکنند؟
در سطح 2 سعی میشود که با نظرسنجیای که از پژوهشگران و اساتید و افراد مختلف میشود تغییراتی در متن دروس داده شود. این تغییرات کم و بیش اعمال میشود، نمیتوانیم قضاوت ناعادلانه کنیم، بگوییم اصلاً اعمال نمیشود. ولی باز جای حرف دارد. در متون دروس حوزه کتابهایی داریم که مهارتهای زندگی زناشویی، همسرداری و فرزندداری تدریس میشود، کتابهای خوبی است و من آنها را تدریس میکنم. همچنین بحثهای روانشناسی با توجه به سیره ائمه معصومین (ع) بحث دوران رشد، روانشناسی رشد، دوران نوجوانی، دوران کودکی، دوران تولد نوزاد همه اینها در سطح 2 تعلیم داده میشود.
پنج سال اول در سطح عمومی بیشتر برای فقه است، منتها این فقه جدا از بحث خانواده نیست، در دانشگاه این بحث به عنوان فقه خانواده، فقه مقارن، طلاق و نکاح جدا میشود. ولی در این حوزه این گونه نیست، بلکه در قالب فقه یک تا چهار این موارد تدریس میشود. در سطح عمومی حوزه علمیه خواهران، هدف این است که در سه عرصه طلاب تربیت شوند، یکی عرصه آموزشی است؛ یعنی وقتی طلاب پنج سال را خواندند، خوب مهارتهای تدریس را یاد بگیرند. یک بُعد آموزشی است که مهارتهای تدریس و آموزشی به اندازهای که یک معلم و یک استاد توانمندی شود، تقریباً در سطح 2 فرا میگیرد. البته بستگی به علاقه فرد هم دارد. یک بُعد دیگر عرصه پژوهشی است، مثلاً طلاب درس روش تحقیق، مراحل برنامهنویسی و پایاننامهنویسی دارند، به گونهای که وقتی این پنج سال تمام شد، این طلبه بتواند مطلبی را تألیف یا تدوین کند. یکی هم بحث تبلیغی است؛ یعنی پنج سال عمومی را که گذراند، بتواند سخنرانی کند، بتواند تبلیغ کند.
بانوان طلبه پشتیبانی مالی برای اعزام ندارند
آیا طلاب خواهر بعد از این پنج سال توسط نهاد یا سازمانی مانند آموزش و پرورش و مهدکودکها جذب میشوند؟
اینکه فعالیت تبلیغی آنها از سوی نهادی تأمین شود، این گونه نیست. هر جا که دعوت کنند، حوزه به آنها نیرو معرفی میکند. اما دیگر مخارج و هزینهها با همان مرکز است، مثلاً اگر یک مهدکودک نیرو یا مربی میگیرد، هزینه مربی به عهده مهدکودک است یا مثلاً مدرسهای از طرف آموزش و پرورش برای سخنرانی، تدریس یا فوقبرنامه دعوت میکند. هزینه را مدیر مدرسه میدهد. البته شاید هزینههای خوبی ندهند. اما اینکه حوزه خودش یک نهاد خاصی داشته باشد و بیاید طلاب را هدایت و اعزام کند. به این صورت ندارد. بلکه نیروهای مستعد و علاقهمند خودش را جاهای مختلف که متقاضی باشند، معرفی میکند.
در بخش اعزام برادران حمایت حداقلی مالی وجود دارد، ولی در اعزام خواهران چنین چیزی نیست و این باعث دلزدگی طلبههای خواهران میشود؟
بله! متاسفانه اینگونه نیستند، فقط تربیت میکنند، شناسایی میکنند و در نهایت برای اعزام معرفی میکنند. ولی پشتیبانی مالی برای اعزام ندارند.
این در حالی است که آقایان شهریه دارند، ولی خانمها شهریه ندارند؟
بله! خانمها شهریه ندارند. معمولاً، چون دید این است که خانم تأمینکننده هزینه خانواده نیست. در فقه اسلامی هم اینطور است که خانمها مسئولیت تأمین کردن هزینههای خودشان یا فرزندشان یا خانواده را ندارند، زیرا تحت کفالت پدرشان یا همسرشان هستند، حتی اگر زنان بدسرپرست یا بیسرپرست هم باشند یک سازوکار دیگری در فقه اسلامی دارد؛ بنابراین این دیدگاه در حوزه وجود ندارد. مگر افراد خاصی باشند و موردهایی باشد که حوزه به طور خاص مثلاً در تهیه کتابهای طلاب کمک هزینههایی کرده باشد، ولی اینکه به صورت دائمی و یک روند عمومی داشته باشد، وجود ندارد.
حوزه خواهران در رشته روانشناسی به سمت خودکفایی میرود
حوزه علمیه خواهران را جدا از سه عرصه آموزشی، پژوهشی و تبلیغی بخواهیم نگاه کنیم، بازخورد آن در جامعه چگونه بوده است؟
باید بررسی کنیم این نهاد برای چه شکل گرفته و هدفش چه بوده است؟ اگر ما نگاه کنیم در راستای آن سیاستگذاریها و اهدافش دارد پیش میرود، میتوان گفت: آن نهاد موفقی است، البته ناگفته نماند که بایستی کارهایی هم صورت بگیرد که بهتر بشود، اصولاً کارکرد حوزههای علمیه اینکه برای کسی شغل پیدا کند یا مثلاً متکلف کارهای دیگر شود، نبوده است. بلکه متکلف بوده که بانوان را در حوزههای آموزشی، تربیتی ـ. تبلیغی و پژوهشی تربیت کند که الان مثلاً حوزههای مشاورهای هم به آن اضافه شده و در حوزههای مشاوره خانم از خودشان استفاده میکنند؛ یعنی ما در حوزههای علمیه، خانم مشاور روانشناسی از بیرون و دانشگاه نداریم. بلکه حوزه از میان کسانی که علاقه و استعداد دارند، انتخاب میکند و کلاسهای ارتقابخشی هم برای آنها برگزار میکند و دارد به سمت خودکفایی در این رابطه پیش میرود.
امکان تحصیل دروس حوزه برای مادران در خانه
مگر اینکه شخص علاقه نداشته باشد، یا توانمندیاش کم باشد یا ترجیح دهد در منزل باشد و آن فعالیتها را نداشته باشد. طلابی که میخواهند، معمولاً موفق هستند. حتی ممکن است در مسجد محل خودشان 4 تا کلاس یا کارگاه تشکیل بدهند یا حتی در نهاد رهبری به عنوان مبلغ به خوابگاهها اعزام شود؛ بنابراین اگر بخواهیم بررسی کنیم چقدر دانشجوی کارشناسی در حال حاضر چنین فعالیتهایی را انجام میدهند، آماری وجود ندارد. در مقابل درصد زیادی از طلاب سطح دو به طرق مختلف در حال فعالیت هستند. پس موفقیت حوزه در راستای آن اهداف و سیاستگزاریاش بد نبوده است، منتها همیشه انسان توقع دارد از امکانات بیشتر استفاده شود.
در سطح دو حوزه سیستمهای مختلف آموزشی مانند تماموقت، پارهوقت، حضوری، غیرحضوری و مجازی داریم. مثلاً جامعةالزهرا سالها است سیستمی دارد که نیاز نیست طلبه سر کلاس بنشیند. بانوانی هستند که در سراسر کشور خانهداری و بچهداریشان را انجام میدهند. اما درس میخوانند. از آن طرف در بحث خانواده قاعدتاً یک مادری که در عرصههای مختلف مثلاً احکام، تعلیم و تربیت، الهیات، تفسیر قرآن توانمندی پیدا کند و اطلاعاتش بالا برود مسلماً اثر مستقیم در زندگی خودش دارد یا مثلاً در اجتماع یک خانمی که نسبت به معارف اسلامی اطلاعاتی پیدا میکند قاعدتاً رفتارش متفاوت میشود؛ بنابراین در جامعه، خانواده و جنبه فردی خودش تأثیر دارد. ولی ما همیشه توقع داریم که بیشتر و بهتر باشد.
چرا با وجود این همه سازمان در حوزه زنان، حوزه خواهران باید پای کار باشد؟
آیا حوزه علمیه میتواند به بحث بانوانی که مثلاً در بهزیستی یا زندان هستند ورود پیدا کند و مبلغ باشد؟
استادم در سال ۷۷ چنین مسألهای را مطرح کرد و گفت: در زندانها خیلی نیاز به مبلغان خانم است. آنجا زنانی هستند که مشکلات روحی و روانی دارند. من خودم نرفتم، به خاطر اینکه فضای آنجا را نمیپسندیدم و احساس میکردم نباید بروم. با اینکه خیلی جاها تبلیغ میکردم، قبول نکردم اینجا بروم. شما وقتی در یک فضایی کار میکنید باید از آن فضا خوشتان بیاید.
در این وضعیت، مبلغ نباید ورود کند؟
خب! افراد دیگری بروند. من اینطوری کار نمیکنم، اگر میخواستم اینطوری کار کنم میرفتم جایی که بیشتر حقوق میگرفتم؛ بنابراین علاقه در کار مهم است. مثلاً کار من تبلیغ است و برای خودم این حق را قائل هستم که انتخاب کنم. به هر حال در جامعه ما این مسأله وجود دارد و نیاز هم است و افرادی باید باشند که در اینجا تبلیغ کنند. ولی حتماً بایستی جلسات مقدماتی تشکیل و سازوکاری طراحی شود و افرادی باشند که روحیه این کار را داشته باشند. البته توجه داشته باشیم که نهادهای متولی مسائل زنان داریم که بسیار هم هزینه میکنند و از دولت بودجه میگیرند؟ چرا با وجود این همه سازمان در حوزه زنان، حوزه باید پای کار باشد؟ ما میگوییم سیاستگذاریهای حوزه چیست؟ درست است که در عرصه تبلیغ، پیشرفت جامعه، کمک به جامعه زنان همه اینها وجود دارد. اما نهادهایی در اجتماع وجود دارند که بودجههای کلان برای مباحث زنان میگیرند، چرا وارد این مسائل نمیشوند! الان خیلی معضلات در حوزه زنان داریم، مثلاً خانمهای مطلقه یا خانمهایی که در جامعه رها هستند، خانمهای شاغلی که شغلشان با شأن زنان و جامعه مناسب نیست. ما بگوییم حوزه علمیه برای اینها چه کرده است؟ مگر حوزه علمیه متکلف همه اینها است؟ این اصلاً نمیشود این یک درخواست و مطالبه غیرمنطقی است.
چرا؟! عرضه تبلیغ که زمان و مکان نمیشناسد؟
«تبلیغ» یعنی شما مبلغ تربیت کنید، محتوا تهیه کنید و زمینههای عرصههای تبلیغی فراهم کنید.
عمده فعالیت حوزه علمیه نسبت به امکاناتش بسیار خوب بوده است
در پایان چه نمرهای به عملکرد حوزه علمیه خواهران در اجتماع میدهید؟
نسبت به عملکردش خوب بوده، ولی نمره عالی نمیدهم، همیشه هر نهادی باید سعی کند رو به رشد باشد. وقتی بگوییم عالی است دیگر تلاش نمیکند و متوقف میشود. ما باید تلاش کنیم و خودمان را بهروز کنیم و از این امکاناتی که داریم بیشتر استفاده کنیم، حوزه علمیه نسبت به امکاناتش، نه آن بودجهای که بسته شده و داده نشده و در فضای مجازی بوق کردند، عمده فعالیتش بسیار خوب بوده است. بیشتر درآمد حوزه یا سهم خمس است یا خیرین کمک کردند و یا کمکهای مردمی بوده و این ربطی به به بودجه دولتی ندارد. پایینترین عیدی امسال نزدیک 2 میلیون تومان بود. در حالی که عیدی اساتید ما که اکثراً یا سطح ۳ یا ۴ یا دکتری دارند، 100 هزار تومان بوده است! این اصلاً قابل قبول است؟ ما این موارد را کجا داریم؟! بعضیها فکر میکنند ما دروغ میگوییم، حق تدریس یک ساعت در سطح 2، 3 و 4 با همه سختگیریهایی که میشود و مجوزهای خاصی که استادها باید داشته باشند، خیلی کم است و این کار جنبه فرهنگی و عقیدتی و ارزشی دارد. ساعتی 10 تا نهایت 15 تومان است. بعضی حوزهها که هیأت امنای آنها ضعیفتر هستند. حق تدریس یک ساعتشان از این رقم هم پایینتر است. در برخی حوزهها فقط هزینه ایاب و ذهاب استاد را میدهند. این شرایط را هم لحاظ کنید.
منبع: مهر