خیابانی در 1256 ش. در خامنه ـاز توابع تبریزـ متولد شد. او پس از چند سال کار و تحصیل مقدماتی در روسیه که محل اقامت پدرش بود به تبریز بازگشت و به تحصیل علوم دینی پرداخت. وی علاوه بر فقه و اصول، ادبیات ـ عرب را فرا گرفت و به کسوت روحانیت درآمد. مدتی امام جماعت مسجد جامع تبریز شد و سپس به دوره دوم مجلس شورای ملی که در آبان 1288 آغاز به کار کرد، راه یافت. او در فقه و اصول از درسهای مرحوم آیتالله حاج میرزا ابوالحسن انگجی استفاده و در سایه فکر مواج و نبوغ سرشار و استعداد خدادادی، نظر استادش را به خود جلب کرد و مورد علاقه وی قرار گرفت و از شاگردان مبرز او به حساب آمد. در این ایام با مرحوم آیتالله شیخ محمدحسین سبحانی – پدر آیتالله شیخ جعفر سبحانی از مراجع عظام کنونی قم - که در تبریز به «زهد»، «تقوا» و «دقت نظر» شهرت داشت، هممباحثه شد و همزمان، علوم هیئت، نجوم و ریاضیات را از منجم معروف زمان خود، مرحوم میرزا عبدالعلی منجم فرا گرفت و در آن رشتهها نیز گوی سبقت را از همگنان ربود، بهطوری که توانست مسائل غامض هیئت را استخراج کند و تقویمهای رقومی را بنویسد و خود به تدریس همت گمارد.
مهمترین دوران مبارزاتی شیخ محمدخیابانی
دوره مهم فعالیت و مبارزات خیابانی در مجلس شورای ملی صورت گرفت که مهمترین فراز آن مخالفت با اولتیماتوم روسیه بود. بعد از تعطیلی مجلس در پی قبول اولتیماتوم روسها توسط ناصرالملک نایبالسلطنه، مبارزات خیابانی ادامه یافت و اوج آن، مخالفت با قرارداد ۱۹۱۹بود که طبق آن، ایران عملاً تحتالحمایه روسها شده بود.
شیخ محمد خیابانی حرکت خود را «نهضت آزادیستان» نامید. حاج اسماعیل امیرخیزی عنوان میکند که شیخ محمد خیابانی در جهت مقابله با تغییر نام «آران»، ولایت جداشده از ایران توسط روسها بر اساس قرارداد تحمیلی ترکمانچای که توسط مساواتیهای «آذربایجان» نام نهاده شده بود، آزادیستان را مورد توجه و استفاده قرار داد.
چگونگی مخالفت شیخ محمد خیابانی با اولتیماتوم روسیه
وقتی روسیه تزاری، اولتیماتوم و اخطار معروف خود را به دولت ایران ابلاغ میکند و ۴۸ساعت مهلت تعیین مینماید که یا دولت ایران شرایط روسیه را بپذیرد وگرنه قشون روس! عازم تهران خواهد شد! بعضیها نوشتهاند که مرحوم شهید مدرس با آن مخالفت ورزید، در حالی که شهید مدرس در دوره دوم، نماینده مجلس شورای ملی نبود، بلکه وقتی وثوقالدوله در روز ۷ذیحجه ۱۳۲۹هـ .ق آن اخطاریه را دید و ضربالاجل روس را به مجلس آورد و از نمایندگان خواست آن را تصویب کنند و در واقع، دولت ایران در برابر روسیه تسلیم شود، سکوت مرگباری بر مجلس حکمفرما شد، ولی ناگهان فریاد یکی از نمایندگان بلند شد و سکوت را شکستو گفت:
«اگر از ملتی سؤال شود آیا حاضر هستی آزادی و استقلال خود را از دست بدهی؟ مسلماً در جواب خواهد گفت: هیچ قدرتی حق ندارد آزادی و استقلال مرا سلب کند. امیدوارم دولت روس، اولتیماتوم ظالمانه خود را پس بگیرد و ملت ایران را از خود نرنجاند...»
به دنبال این اعتراض شدید، اکثر نمایندگان مجلس جرئت پیدا کردند و به مخالفت برخاستند و شرایط ظالمانه و زورگویانه دولت تزار را رد کردند...
ماهیت قیام شیخ محمدخیابانی
اندیشه و مشی سیاسی و اجتماعی خیابانی نیز، ناشی از اندیشۀ اسلامی و نحوه برداشت او از تعالیم اسلام بود. ایشان را باید یک عالم اسلامشناس و یک مجاهد مصلح دانست که به شیوه کاملاً اسلامی و بدون دنبالهروی از غرب و شرق، طالب اصلاح جامعه بود.
درباره ماهیت دینی قیام مرحوم خیابانی، شواهد تاریخی و نیز منقولات و شهادتهای فراوانی وجود دارند که در این مقام به یکی از آنها اشاره میکنیم. یکی از معمرین علمای تبریز به نام آقامیرزا عبدالله خواجهای بیشکی که معاصر شیخ بود و در ۱۰۸سالگی درگذشت و میتوان او را یک قرن تاریخ زنده تبریز خواند و گویی تمام حوادث یکصد ساله اخیر مناطق آذربایجان همه در گنجینه خاطر او بایگانی است، درباره شیخ محمد خیابانی چنین میگوید:«من با خیابانی دوست بودم و از نزدیک او را میشناختم. بارها به خانهاش رفته بودم و گاهی در پای نطقهای او در عمارت تجدد و عالیقاپو مینشستم. از آخرین نطق آن بزرگوار در عالیقاپو جملاتی چند در ذهنم مانده است، از جمله میگفت: ای مردم! خدا و فرشتگان و اولیای او گواهند که من هیچ داعیه ریاست نداشته و ندارم. چه من حاکم باشم و چه دیگری، حرفی ندارم. فقط حرف من این است که اینجا شهر اسلام است، سرزمین قرآن است، باید احکام اسلام و قرآن در این مملکت اجرا شود. اصلاح اوضاع نابسامان این دیار در گرو عمل به دستورات قرآن است...»
خواجه در ادامه سخنانش میگوید:«خیابانی در پایان آن نطق خود گفت: حرف من، حرف امامحسین(ع) است، امام حسین(ع) میفرمود: در جامعه ظلم نباشد و ظالم حکومت نکند، بلکه حکم خدا اجرا شود و احکام قرآن حاکم شود. ای مردم تبریز! حرف من نیز حرف امام حسین(ع) است. فریاد میزنم که باید ظلم از بین برود، باید در مملکت ما عدالت حاکم باشد و حکم خدا به مورد اجرا گذاشته شود. من میدانم که مرا بر سر این حرف خواهند کشت، اما مرگ شرافتمندانه بهتر از زندگی ننگین و ذلتبار است.»
نامبرده در اینجا با آه و تأثر گفت:«دو سه روز بعد از این سخنرانی، اوضاع تبریز به هم خورد و ناگهان شنیدیم که خیابانی را کشتهاند و دیگر تبریز روی آرامش ندید.»
شیوه مبارزاتی شیخ خیابانی
شیخ در ماه رمضان ۱۲۹۹به مناسبت شبهای ۱۹و ۲۱ – شبهای احیا – با نقل کلمات قصار امام علی(ع)، مردم را به مبارزه دعوت مینمود و از آنها میخواست که با پیروی از روش امام خود، در مبارزه با ظلم و ظالم، ترسی و هراسی به خود راه ندهند. البته سخنرانیهای سیاسی شیخ با خطابههای مذهبی وی تفاوتهایی دارد که مربوط به شرایط و چگونگی اجتماعات و مجالسی بود که شیخ در آنها به سخنرانی یا خطابه میپرداخت. یعنی او در سخنرانی برای روشنفکران و جوانان، الفاظ و عناوینی را مطرح میساخت که برای آنها قابل فهم بود، ولی مفاهیم واقعی آن عناوین، همان خواستهای اصول اسلامی بود. شیخ مثلاً درباره نوع حکومت مورد نظر خود میگوید:
نوع حکومت مورد نظر شیخ محمد خیابانی
«ما میخواهیم در ایران یک نوع حکومت دموکراتیک تأسیس نماییم که عملاً حاکمیت ملت را حایز باشد و استقلال تام و آزادی کامل را شامل گردد. تمام اختیارات و اقتدارات از ناحیه ملت به وجود آید... باید در عمومیت دادن به این نظریات ارباب فکر و اجتهاد حالا به کار افتاده طبقات پایین را با فکر مجهز و مسلح سازند.»
شیخ در سخنرانیهای سیاسی خود، بهطور مکرر خواستار تغییر رژیم و تشکیل یک دولت دموکراتیک با شرکت همه اقشار و مردم جامعه بود. شیخ نخست تحت عنوان حزب دموکرات فعالیت داشت ولی وقتی گروههای چپگرا از کلمه «دموکراتیک» استفاده کردند، او برای مشخص شدن راهها، نام حرکت خود را «نهضت آزادیستان» گذاشت.
البته بعضیها تصور کردهاند که شیخ فقط خواهان آزادی در آذربایجان بود، درحالی که چنین نیست، بلکه او با صراحت تمام اعلام میدارد که نهضت را از آذربایجان ـ و تبریزـ آغاز کرده و شامل سراسر ایران خواهد ساخت. او در یک سخنرانی با شفافیت تمام میگوید:«تبریز نباید بخوابد و غفلت داشته باشد. تبریز مرکز آزادیستان است. حوادث ناگوار او را متأثر میسازد... مردم تهران متأسفانه «مرده» هستند و نمیگویند از خزانه مفلس این ملت مستأصل چرا مبلغی هنگفت برای مسافرتهای شاه به فرنگ خرج میشود؟ امیدواریم صدای رسای آزادیستان آنان را بیدار سازد... ما مصمم هستیم از تبریز شروع نموده و سپس تمام ایران را قابل یک حکومت کرده و آزاد سازیم: آزادیستان»
و سرانجام در سخنرانی رمضان ۱۲۹۹، فریاد میزند:«ما عقیده داریم به هر قیمتی که تمام شود، باید ایران را آزاد کنیم. این دوره شوم و این دوره ادبار و فلاکت را که یادگار اتابکهاست، پایان دهیم... باید اتحاد کنیم و هرگاه به یک وجب از خاک ایران تعرض و تجاوز شود، همه متحداً باید به فریاد آییم و همه باید قیام کنیم و از حقوق همه دفاع کنیم..ـ»
«ما آذربایجانیان فقط آسایش و آزادی خودمان را طالب نیستیم ما در حدود این ایالت «آزادیستان» محصور نباید باشیم... برای اجرای مقاصد خود نقشه طرح کرده و برنامه اندیشیدهایم»