بخش اول/ باز‌خوانی مصاحبه با «آیت‌الله خامنه‌ای» در سال 64 به بهانه روز سینما؛

ترجيح مى‌‏دهیم سينما تعطيل شود تا اينكه فیلمی بيايد كه دلش با انقلاب نيست/ كارگردانى كه احساسات مردم و ارزش‌ها را نديده می‌گيرد، بهتر است که اثری نسازد

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای فرمودند: برخی خیال کرده‏‌اند که جاذبه داشتن یک فیلم و پیام داشتن آن منافات دارد؛ یعنى یک فیلم اگر اسلامى و انقلابى نبود، حتما با جاذبه است! این یک معادله‏ درستى نیست و چنین فرمولى را ما قبول نداریم.
کد خبر: ۳۰۷۸۷۵
تاریخ انتشار: ۱۹ شهريور ۱۳۹۷ - ۰۲:۲۰ - 10September 2018

جاذبه داشتن يك فيلم و پيام داشتن آن منافاتی ندارد/ نباید سینمایی حفظ کرد که در تقابل اندیشه‌های اسلامی استبه گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 سینمای ایران با نوزایی و تولدی دوباره همراه شد؛ هرچند که این تولد در سال‌های ابتدایی انقلاب فرم مشخصی نداشت، اما رفته‌رفته به سمت شکلی از سینما رفت که با دوران قبل از انقلاب تفاوت قابل توجهی داشت.

عمر این سینما با عمر انقلاب اسلامی برابری می‌کند. تقریبا در روزهای ابتدایی انقلاب «رسول صدر عاملی»، با همان پروازی که حضرت امام خمینی (ره) در 12 بهمن 57 آمدند، به ایران بازگشت و فیلم «خونبارش» را جلوی دوربین برد. این فیلم داستانی، در صحنه واقعی و با شخصیت‌های واقعی جلوی دوربین رفت. فیلم درباره چهار سربازی است که فرار می‌کنند و در حالی که توسط عمال شاه تحت تعقیب هستند مردم به کمک آنها می‌آیند. هرچند این فیلم اشکالات فراوانی در فرم و محتوا دارد اما به عنوان اولین تلاش‌های یک کارگردان در بحبوحه اولین روزهای بعد از انقلاب قابل تقدیر است.

هرچقدر که سینمای ایران از آن سال‌ها فاصله می‌گیرد نه تنها از آثار قابل تامل خالی می‌شود که در پاره‌ای موارد فیلم‌های روی پرده می‌روند که در تقابل آشکار با مفاهیم اسلامی و انقلابی قرار دارند. این آثار به واسطه چهره‌ها، داستان‌های بی‌پروا و تبلیغات گسترده به فروش بالایی هم می‌رسند.

در این سال‌ها درباره سینمای انقلابی و اسلامی بارها و بارها نوشته و گفته شده است، اما حق‌مطلب چنان‌که باید ادا نشده است. در آستانه چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی و 21 شهریور روز سینما لازم است تا بار دیگر سینمای انقلابی مورد واکاوی قرار گیرد، به همین منظور مصاحبه حضرت «آیت‌الله خامنه‌ای» در سال 1364 باز‌خوانی شده تا بدانیم بعد از گذشت بیش از سه دهه از انجام این مصاحبه سینمای ایران چقدر به رسالت خود عمل کرده است.

اين مصاحبه توسط معاونت‏ سينمايى وزارت ارشاد اسلامى انجام شده و در همان سال در مجله‏ ‏«صحيفه‏» (1 ارديبهشت 1364) منتشر شده است. قسمت اول این مصاحبه را در ادامه می‌خوانید:

براى سينما در جمهورى اسلامى چه جايگاهى قائل هستيد، به نظر شما بود يا نبود سينما در جامعه تا چه حد مى‏‌تواند اهميت داشته باشد؟  

بسم الله الرحمن الرحيم. مساله سينما يك مساله مستقل از كل مسائل هنر نيست. ما همان‌طور كه براى همه‏ شعبه‏‌هاى فرهنگ ارزش فراوان قائليم براى شاخه‏‌هاى [مختلف] هنر ارزش قائليم. اما راجع به سينما (البته شما راجع به هر يك از شاخه‏‌هاى هنر كه از من سئوال كنيد، قاعدتا پاسخ همين خواهد بود) من نگاه مى‏‌كنم ببينم كه ‏«بودن‏» سينما، قرار است ‏به چه قيمتى تمام شود تا بتوانم پاسخ بدهم كه بود و نبودش، چقدر اهميت دارد.

آن سينمائى كه مورد قبول ماست و مقصود مورد تصديق و تاييد اسلام و انقلاب را حاصل مى‏‌كند، براى آن خيلى احترام قائليم و آن سينمائى كه در جهت ضد اين مقصود حركت مى‏‌كند، بودنش را به مصلحت نمى‏‌دانيم و هيچ برايش ارزش قائل نيستيم. هر فيلمى يك پيام مستقيم يا غير مستقيم با خودش دارد و كمتر مى‏‌شود فرض كرد كه هيچ پيامى نداشته باشد ولو به صورت غير مستقيم. بنابر اين سينما اگر سينماى مطلوب باشد، خيلى برايش ارزش قائليم. از بسيارى از شاخه‏‌هاى ديگر هنر بيشتر ارزش دارد، به خاطر اينكه چگونگى ابلاغ پيامش از بسيارى از شاخه‏‌هاى ديگر هنر بهتر و برجسته‏‌تر و ارزنده‏‌تر است.

با توجه به اينكه بسيارى عقيده دارند وجه سرگرمى در فيلم‌هاى سينمائى بايد مورد نظر باشد، به گمان شما جاذبه‏‌هاى فيلم و مساله‏ پيام مطرح در آن چه رابطه‏‌اى بايد با هم داشته باشد؟

البته مساله جاذبه در فيلم يك چيز اصلى است و نمى‏‌توان جاذبه را در فيلم نديده گرفت. واژه‏ سرگرمى را خيلى واژه‏ خوبى نمى‏‌دانيم و بكار هم نمى‏‌بريم و دلمان مى‏‌خواهد هيچ چيزى به آن معنى سرگرم كننده نباشد بلكه آگاه كننده و هشيار كننده باشد، اگر چه مجذوب كننده هم باشد. هيچ منافاتى ندارد كه هم آگاهى بخش باشد هم مجذوب كننده. بنابر اين كلمه‏ سرگرمى را بكار نمى‏‌بريم. اما جاذبه در فيلم يك عنصر اصلى است، يعنى اگر فرض كنيم كه يك فيلمى برترين پيام‏ها را داشته باشد اما جاذبه لازم را نداشته باشد، گوئى كه هيچ كار انجام نشده است.

مثل اينكه انسان در يك اطاق دربسته بنشيند و بهترين مطلب را بيان كند. منتها يك اشتباه در ذهن عده‏‌اى وجود دارد كه خوب است اين اشتباه را برطرف كنيم و آن اين است كه بعضى‏‌ها خيال مى‏‌كنند كه اگر قرار شد پيامى در يك فيلمى باشد، اين فيلم بايد به همان اندازه پيه بى‏‌جاذبگى را به تنش بمالد، گوئى خيال كرده‏‌اند كه جاذبه داشتن يك فيلم و پيام داشتن آن منافات دارد. يعنى يك فيلم اگر اسلامى و انقلابى نبود، حتما با جاذبه است! اين يك معادله‏ درستى نيست. يك چنين فرمولى را ما قبول نداريم. گاهى مى‏‌شود كه خود پيام جاذبه مى‏‌بخشد يعنى حتى محتوى گاهى تكنيك را تحت تاثير قرار مى‏‌دهد، يعنى يك محتواى خيلى خوب، ضعف تكنيك فيلم را هم گاهى اوقات مى‏‌پوشاند.

كسى كه با انقلاب همساز و همدل است، سينما را براى محتوایى مى‏‌خواهد كه از اين انقلاب الهام گرفته است. در اين كه شكى نيست، در درجه اول اين براى ما مطرح است. محتوا براى ما يك هدف و مقصد است.

به نظر شما چه نوع فيلمى غير قابل نمايش است، به عبارت ديگر چه عواملى در يك فيلم باعث مى‏‌شود كه قابل نمايش نباشد؟

من فكر مى‏‌كنم كه اگر ما «بايد»ها را بدانيم، «نبايد»ها بخودى خود براى ما روشن مى‏‌شود. ما بايد به مرور در پاسخ به اين سئوالات، «بايد»هاى فيلم را پيدا كنيم. در مورد«نبايد»ها من مى‏‌توانم همين اندازه بگويم، هر چيزى كه ضد ارزش‌‏هاى سينماى فارسى گذشته را احيا كند يا تشديد كند، يكى از نبايدهاست، معارضه با ارزش‌هاى اسلامى و معارضه با فطرت سالم انسانى و معارضه با ارزش‌هایى كه براى مردم و تكامل آنها مفيد و لازم است، جزو منفی‌ترين خصوصيات يك سينماست و چنين سينمايى را ما قبول نداريم.

دست اندركاران قديمى سينما در رده‏‌هاى مختلف به دو گروه تقسيم مى‏‌شوند: گروهى كه عهده‏ دار وجه فرهنگى سينما هستند و گروهى كه عهده‏ دار وجه فنى و تكنيكى آن مى‏‌باشند. در مورد گروه اول تيپ‏‌هاى مختلف وجود دارد. برخى شهرت به فساد دارند و برخى نه. برخى مخالف جمهورى اسلامى هستند و برخى از انقلاب تمكين مى‏‌كنند، برخى نيز سينما را رها كرده‏‌اند. در مورد طرز برخورد با اين افراد، گروهى معتقدند به هيچكدام نبايد اجازه‏ كار داد، بعضى معتقدند بين آنها بايد فرق قائل شد و گروهى معتقدند بايد با كنترل و نظارت به همه كار داد. به نظر شما با چنين افرادى چگونه بايد برخورد كرد؟

اين يكى از مسائل حساس و مورد پرسش از اوائل انقلاب بوده است. ملاحظه كنيد اولا در مورد دسته‏ دوم كه به تعبير شما عهده‏ دار وجه فنى و تكنيكى امور مى‏‌باشند، شما هيچ سئوالى در مورد آنها نكرديد. بد نيست كه چون در يكى دو سه جمله‏ كوتاه مى‏‌شود در مورد آنها صحبت كرد. حقيقت اين است كه كسانى كه جنبه‏‌هاى فنى و تكنيكى سينما را عهده‏ دار مى‌شوند، مثل فيلمبردارها و متصديان نور و ... در شرايط كنونى در صورتى كه بخواهند براى مردم خدمت كنند و در خدمت مردم قرار بگيرند، از آنچه كه امروز مى‏‌كنند، بهتر هم مى‏‌توانند كار كنند. بنابراين با اين تقسيم بندى كه شما مى‏‌كنيد، همه را روى جنبه‏‌هاى محتوایى و به قول شما متصديان وجه فرهنگى نبريم، بلكه متصديان وجه فنى و تكنيكى هم مى‏‌توانند مفيدتر باشند.

اما در مورد كسانى كه وجه فرهنگى سينما را به عهده دارند، سينماگران كنونى ما دو دسته‏‌اند: يك عده بازيگرها هستند كه اينها كارشان در درجه‏ ى دوم قرار دارد. در حقيقت اگر چه كه چشم را جذب مى‏‌كنند اما بيشتر از آنها، كارگردان و سناريونويس و اينها مهم است و روى آن دسته بايد بيشتر مطالعه كرد.

بعضى‏ی ها هستند كه از هنر خيلى بالایى هم برخوردار نيستند و شهرت آنها بيشتر جنبه‏ ى عوامى دارد و در عين حال در سابقه‏ خودشان غرقه در نمودهاى زشتند. اينها بى‏‌گمان وقتى حضور پيدا كردند در فيلم، پيامى را كه بخواهد از زبانشان خارج شود هر چند بهترين پيام باشد، ضعيف مى‏‌كنند، به اين توجه كنيم.

اين را بايد بدانيم كه در ميان بازيگرها هستند كسانى كه سوابق دسته‏ اول را هم خيلى ندارند، از لحاظ كار هنرى و بازى در فيلم هم اگر بهتر از آنها نباشد، حداقل كمتر نيستند. از اينها بايد بيشتر استفاده شود و ميدان براى حضور و ظهور جلوه‏‌هاى هنرمندى براى آنها باز شود و نيز بيشتر از چهره‏‌هاى جديد استفاده شود. يعنى شما جوان هایى را كه استعداد دارند و مى‏ توانند يك هنر پيشه خوب باشند، تشويق كنيد و بياوريد. زيرا كه اگر ما صرفا رو آورديم به قديمى‏‌ها و صحنه‏‌ها را با آنها پر كرديم، اين جوان انقلابى امروز اصلا يك چنين فرصتى را براى خودش مشاهده نمى‏‌كند. اين عوامل و معيارها را درنظر بگيريم: معيار عدم تضعيف پيام‏ هاى خوب با دهان ها و زبان هایى كه از نظر مردم آلوده است. دوم ميدان دادن به كسانى كه اين آلودگى را ندارند و از لحاظ هنر هم سطح بالاترى دارند، هر چند كه خيلى عوام پسند نباشند. سوم و مهمتر از همه، ميدان دادن به عناصر جوان و جديد و انقلابى و كسانى كه فكر مى‏‌كنند تحول انقلاب قدرت اين را پيدا كرده است كه حتى سينما را هم متحول كند و در صحنه‌‏هاى فيلم هم يك نوع تحول بوجود آورد و شخصيت‏‌ها را عوض كند، اينها ميدان پيدا كنند و بيايند تا ما آينده‏ى بهترى داشته باشيم.

در مورد كارگردان ها و سناريست ها، به اعتقاد من بخش اعظم اين هنر دست اينهاست اعتقاد من اين است كه ما در بين اين عناصر آن كسانى را كه آماده هستند كه براى انقلاب به معناى واقعى كلمه خدمت كنند از وجودشان استفاده بكنيم. دولت جمهورى اسلامى و مسؤولين فرهنگى كشور نمى‏‌توانند از سينما غافل بمانند.

بعضى افراد را فكر مى‏‌كرديم كه به انقلاب تعلق دارند و از اين رو به آنها اجازه ‏ى كار داديم ولى ديگر توجه نكرديم كه اينها ديگر مال انقلاب نبوده ‏اند و لذا هر كارى دلشان خواسته، كرده‏‌اند. با نظر من اين عده تا كنون بد عمل كرده‌‏اند و حتى در همين سريال هایى هم كه در تلويزيون نمايش داده مى‌‏شود، برخوردشان بد بوده است.

من نسبت‏ به همين سريال سربداران اعتراض دارم. من مى‏ گويم اينها مى‏ توانستند جاى اشخاص را عوض كنند. اصلا هيچ لزومى نداشت كه يك بازيگر قوى نقش قاضى شارح را داشته باشد و يك نفر جوان كم جاذبه در نقش حسن جورى بازى كند، من نمى‌‏توانم باور كنم كه در اين سريال ها دقت لازم شده باشد و در عين حال اين طور در بيايد. يا بى‏‌دقتى شده و يا حتى مثلا ذره‏اى عناد هم بخرج داده شده است. من حالا در مورد سريال سربداران نمى‏‌گويم بلكه در مورد كل جرياناتى كه در عالم سينما و فيلم سازى ما وجود دارد صحبت مى‏‌كنيم.

ما نمى‏‌توانيم انقلاب، مردم، احساسات مردم و خيل عظيم حزب الله را كه مصمم و جدى است تا از انقلاب خود دفاع كند، نديده بگيريم. اين كارگردانى كه مردم را و احساساتشان را و ارزش هايشان را نديده مى‏ گيرد و حاضر نيست مايه بگذارد، اگر هم اثرى مى‏‌سازد چيز دو پهلویى نه چندان خوب و نه چندان بد است كه مثلا اگر يك روزى هم بختيار برگشت‏ بتواند جوابى داشته باشد! اين شخص اصلا نسازد بهتر است، ‏يعنى ما اصلا سينماهايمان را ببنديم، من ترجيح مى‌‏دهم كه سينما تعطيل شود و از لحاظ رونق، رونق كمترى و از لحاظ فروش و عرضه و توليد فيلم، فروش و عرضه كمترى داشته باشد تا اينكه فيلم‌هائى بيايد كه دلش با انقلاب نيست و از روى يك نيت‏ خالص نسبت ‏به انقلاب ساخته نشده باشد.

ادامه دارد...

انتهای پیام/ 161

نظر شما
پربیننده ها