به گزارش گروه بینالملل دفاع پرس، جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق علیه جمهوری اسلامی ایران یکی از بزرگترین وقایع قرن بیستم بوده و آسیب جدی به منابع انسانی و اقتصادی 2 کشور وارده کرد؛ اما هشت سال پایداری و مقاومت مردمی ایران اسلامی در این جنگ، برگ زرین دیگری به کتاب افتخارات بشریت افزود. دفاع جوانمردانهای که بار دیگر پیروزی کرامت و انسانیت در مقابل شقاوت و ددمنشی را همچون عاشورای حسینی (ع) به گوش جهانیان رساند.
در این جنگ، صدام و حامیان جهانیاش با انگیزههای شیطانی کشتار و سلطه در یک طرف کارزار بودند و در طرف دیگر ملتی که تازه رژیم استبدادی و دستنشانده حاکم بر خود را با انقلابی اسلامی واژگون کرده بود، قرار داشت. حامیان رژیم بعثی با دادن تسلیحات، پول، اطلاعات کاربردی و حتی اعزام نیروی انسانی در طول هشت سال، از آن حمایت و جانبداری میکردند؛ اما ملت غیور ما بدون اتکا به احدی در این هشت سال توانستند از تمامیت ارضی کشور خود دفاع کنند.
در این میان، جنگ روانی دشمن یک طرف دیگر ماجرا بود؛ چرا که نحوه پوشش و انعکاس این جنگ در رسانههای جهان قابل تامل بود. سلطهگران جهانی با به کارگیری طیف وسیع رسانهها از طریق جعل اخبار، وارونه جلوه دادن حقایق و نشر اکاذیب در تمامی ابعاد از ابتدای جنگ به تشویق و حمایت از متجاوز میپرداختند.
روزنامه «واشینگتن پست» (The Washington Post بزرگترین و درگردشترین روزنامه شهر واشینگتن، دی.سی. است. این روزنامه که از قدیمیترین روزنامههای این شهر به شمار میآید، یکی از ابزارهای رسانه دشمن بود که در 28 مهرماه 1359 گزارشی را با این عنوان «پایانی برای جنگ متصور نیست»، منتشر کرد که در ادامه میخوانید:
پایانی برای جنگ متصور نیست
2 واقعیت اساسی در جنگ چهار هفتهای ایران و عراق مشخص است:
1- بدترین موضوع یعنی سرایت جنگ به دیگر نقاط این منطقه نفت خیز و حیاتی جهان، اتفاق نیافتاده و 2 ابرقدرت نیز رویارویی نظامی پیدا نکردهاند.
2- با اینکه هیچ راه حلی برای این جنگ پیدا نشده و حتی توسط سیاستگذاران واشینگتن مطرح نشده است، تاثیر جنگ بر ادامه تامین نفت جهان جزئی بوده است. این جنگ فرسایشی، تحلیل برنده و با محاسبات غلط به راه افتاده است. این کشمکش مرزی، آمیخته با ضدیتهای قومی، بر سر آبراه اروند رود و خرمشهر که در زمانهای سابق «محمره» نام داشت به جنگ 1837 بین ترکهای عثمانی و امپراطوری ایران بر میگردد. تلاشهای پیشین برای حل و فصل این خصومت شامل قرارداد 1847، علامت گذاری مجدد در سال 1914 براساس موافقتنامههای سالهای 1911 و 1913، پیمان سال 1937 و بالاخره قرارداد الجزیره در سال 1975 است که زیر پا گذاردن آن در 17 سپتامبر گذشته منجر به جنگی تمام عیار در پنج روز بعد شد.
درگیریهای مرزی و قومی حل نشدهای مثلا بین سومالی و اتیوپی، اعراب و اسرائیل، آرژانتین و شیلی، ویتنام و کامبوج وجود دارد، اما مقامات آمریکا دلایل این جنگ را در تغییر اساسی توازن قوا که ناشی از سقوط شاه و ظهور یک عراق نیرومندتر بود، میبینند و همچنین در هراس عراق از شور سیاسی ایران انقلابی که میتوانست به این کشور نیز وارد شود. درگیریهای شدید ایران و عراق از شش ماه قبل از سپتامبر آغاز شد و «سیا» (سازمان اطلاعاتی آمریکا) در مورد احتمال حمله عراق سه روز قبل از آغاز جنگ هشدار داده بود.
بنی صدر ادعا کرد از حمله عراق اطلاع داشته و طرحهای محرمانهای برای مقاومت تهیه کرده بود. نگرانی آمریکا از فراهم شدن فرصتی برای توسعه طلبی شوروی در نتیجه شکست سریع ایران افزایش یافته است. حمله طرفین به تاسیسات نفتی یکدیگر، که ایران آغازگر آن بود، موجب حیرت واشنگتن، مسکو و دیگر قدرتها شد. عراق با داشتن مواضع کلیدی در استان نفتی خوزستان ظاهرا قدرت تنبیه ایران را دارد؛ ولی قدرت سرنگون کردن رژیم امام خمینی یا مجبور ساختن ایران به صلح را ندارد. مقامات آمریکا عقیده دارند که هیچیک از طرفین قادر به کسب پیروزی نیستند و هر 2 طرف با سلاحهای فعلی توانایی ادامه جنگ برای ماهها را دارند و در صورت تدارک مجدد از خارج، بیشتر از اینها نیز میتوانند ادامه دهند.
سفر رجایی به سازمان ملل اولین نشانه احتیاج ایران به دنیای خارج است. به اعتقاد مقامات آمریکایی ایران خواستار خاتمه مسئله گروگانهاست. عربستان سعودی تولید نفت خود را افزایش داده و برای کمک نظامی به آمریکا روی آورده است. آمریکا و شوروی به یکدیگر در مورد عدم دخالت در جنگ هشدار دادهاند و کشورهای مصرف کننده نفت از این جنگ نگران هستند.
انتهای پیام/ 441