یادداشت/ حسن صادقیان

خیالاتی که یاغیانه می‌تازند

در جهان امروزین ما، «خیالات قبیله‌گرایی و نژادپرستی و زبانی» به تاختن یاغیانه‏‌اش شدت بخشیده است و می‌خواهد هر آنچه را که «غیر» خود می‌انگارد، نابود کند.
کد خبر: ۳۱۰۵۴۱
تاریخ انتشار: ۰۳ مهر ۱۳۹۷ - ۱۱:۳۸ - 25September 2018

خیالاتی که یاغیانه می‌تازندگروه اجتماعی دفاع پرس- حسن صادقیان؛ باید اعتراف کنیم در جهان امروزین ما، «خیالات قبیله‌گرایی و نژادپرستی و زبانی» به تاختن یاغیانه‌‏اش شدت بخشیده است و می‌خواهد هر آنچه را که «غیر» خود می‌انگارد، نابود کند؛ گویا همه در برابر «اطمینان خاطر» ناشی از این باور که تصورات خیالی اختراعی ذهن (نشأت گرفته از هویت برساخته قبلیه‌گرایی- نژادپرستی) ما بایستی در عالم واقع صادق باشند، سر تسلیم فرو آورده‌‏اند!

در جهان شرق تقریباً بعد از فروپاشی امپراتوری عثمانی و صفوی، جولان‏گری‌ خیالات قبیله‌گرایی، نژادپرستی و زبانی را شدت بخشیدند و این موضوع به یک «معضل امنیت» تبدیل شد. در این جهان بی‌نظم، همه علیه هم هستند با این ادعای واهی که قطعاً و حتماً «یکی»، نژاد، قبلیه و هویت زبانی برتر می‌باشد! غافل از این‌که همه این‌ها ناشی از سؤاستعمال زبان است؛ ما در گفتار و تفکر به خطا همه چیز را اسم‏‌گذاری می‏‌کنیم، بر اساس این فرض که اسم شاهدی بر وجود شی‏ یا هویت مذکور است. ترک، عرب، فارس، کرد، بلوچ و ده‌ها الفاظ و اسامی ساخته دیگر که بر پیشانی عده‌ای حک شده است و به مثابه ابزار نزاع مورد استفاده قرار می‌گیرد! همچنین مفاهیم ایدئولوژیکی نظیر شیعه، اهل سنت، علوی و نُصیری و سلفی و ده‌ها مورد دیگر که نشأت یافته از یک مفهوم «دین اسلام» است، حکایت تأسف بار دیگر جهان اسلام است.

همین خیالات واهی، جهان اسلام به ویژه منطقه خاورمیانه را نزدیک 1 قرن اخیر غرق خون کرده است. کشور‌هایی نظیر سوریه، عراق، ترکیه، ایران، یمن، فلسطین، لبنان، کویت، بحرین، عربستان، آذربایجان، افغانستان و عراق کشور‌هایی هستند که (به طور عمده) در طول این سال‏‌ها از این معضل متأثر بوده و خسران‌های جبران‏ ناپذیری دیده‌اند. متاسفانه بحران‌های چند سال اخیر خاورمیانه بر شدت این خسران‌ها افزوده است؛ طوری که همواره حس می‌کنیم این خیالات رذیله قبیله‌گرایی، نژادی و زبانی در همین حوالی‏‌ها حضور دارد و باید هر آن منتظر ضربات خونین آن بر جان و مال و ناموس خود باشیم. دیروز نوبت اهواز بود، شاید فردا نوبت ما باشد.

جهان غرب هم تقریباً یک قرن پیش حکایت‌شان شبیه جهان شرق بود، فراموش نکرده‌ایم که خیالات قبیله ‏محور و نژادگرایانه واهی نازی‏‌های آلمان جان بیش از 25 میلیون انسان بی‌گناه را گرفت! همچنین تفکرات امپریالیستی فرانسویان، انگلیسی‌ها و ... میلیون‌ها انسان مظلوم را در الجزایر و هند و چندین کشور دیگر مورد استعمار و استثمار قرار داد؛ ظلمی که همچنان به شکلی غیر مستقیم ادامه دارد.

اما اروپاییان تقریباً بعد از جنگ جهانی دوم یک «رنسانس دوم» در حیطه سرزمینی خود انجام دادند که رخدادی بس مبارک و خوشایند بود؛ چرا که به صلحی انجامید که تاکنون ادامه دارد. فلسفه این رخداد مبارک این بود که نخبگان و ملت اروپایی به این نتیجه رسیدند که باید از تفکرات و خیالات واهی نژادی و قبیله‌‏ای و زبانی خلاص شوند و زیر یک بیرق بر طبق نظریه «صلح دموکراتیک» (کشور‌های دموکراتیک علیه هم نمی‏جنگند) به حیات خود ادامه دهند.

اما گویا زمان این روز‌های خوش و توأم با صلح رو به پایان است؛ در کشور‌های اخیر شاهد رشد روزافزون احزاب و گروه‌های حامی فاشیسم و نازیسم و راست افراطی هستیم. گویا در این کشور‌ها هم دموکراسی در حال مرگ است و شمع نظریه «صلح دموکراتیک» در حال خاموش شدن است. البته در این خصوص باید به 2 مسأله مهم توجه داشت:

1. [برخلاف دوره قبل] خطر اصلی ظهور گروه‌ها و جریان‌های افراط‌گرا، نه برای کشور‌های اروپایی بلکه برای کشور‌های غیر اروپایی است؛ شایان ذکر است که علت اصلی قدرت گیری و محبوبیت این گروه‌‏های افراطی، حمایت آن‌ها از سیاست‌های مقابله‏‌جویانه و دشمن‏ ستیزعلیه پناهجویان و مهاجرین است.

2. با رشد تفکرات افراطی و رادیکال، دولت‌های اقتدارگرا هم به تبعیت از آن‌ها ظهور خواهند یافت؛ لذا بعید نیست سونامی افراط‌گرایی بار دیگر اروپاییان را هم گرفتار کند.

ختم کلام این‌که بنی آدم گرفتار خیالات یاغیانه خود شده است و صد البته که نمی‌داند همه آن‌ها ساخته و پرداخته اذهان افراطی و سوءاستعمال از زبان‏‌های است که از خلق کلمات و مفاهیم واهی خسته نمی‌شود! لذا چاره‌ای باید اندیشید و انسان‌های بی‌گناه را از خطرات این خیالات واهی رهایی بخشید. رنسانی دیگر لازم است تا تمامی اضافات و الحاقات را از ذهن و زبان ما حذف کند؛ تا بلکه روح جدیدی بر جهان پر از کینه و نفرت دمیده شود و انسان‌ها به آرامش برسند.

انتهای پیام/ 441

نظر شما
پربیننده ها