به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس از مشهد، اولین نشست از مجموعه جلسات بازخوانی خاطرات سردار سرلشکر شهید ولیالله چراغچی با حضور خانواده معظم شهید و جمعی از همرزمان شهید در منزل این شهید والامقام برگزار شد.
اولین سخنران این مراسم سردار سید هاشم درچهای بود که در عملیات رمضان شهید چراغچی معاون وی بوده است. سردار درچهای در ابتدا با گرامیداشت یاد و خاطره شهدا گفت: قبل از دیدن شهید چراغچی از نزدیک، آوازه وی را از نیروهایی که به منطقه میآمدند شنیده بودم. چون ایشان در واحد آموزش مشغول به انجاموظیفه بودند نیروها از صلابت و عظمت روح و نشاط آقا ولیالله صحبت میکردند. اولین باری که حضوری شهید را زیارت کردم در روستای اللهاکبر بود که دیدم که با صدای صاف و رسا در حال آموزش گردان است خودش در وسط نیروها هر چه را میگفت خود اجرا میکرد و در حین آموزش شجاعت و تهور را به نیرو القاء میکرد.
در ادامه رسول منفرد که از نیروهای اولیه سپاه بود با مثبت خواندن این نشست که هدفش بازخوانی خاطرات شهید چراغچی است، گفت: درود بر شهید چراغچی، که اگر میخواهیم در آن دنیا جایگاهی داشته باشیم باید وقتی وارد منزل وی و یا شهدای دیگر میشویم باید با وضو باشیم. و اگر میبینیم که در این روزگار دچار لغزش نشدیم و در مسیری که آنها برایمان مشخص کردند قرار داریم به حرمت خون این عزیزان بوده است.
وی در ادامه نحوه آشنایی خود را با شهید چراغچی اینگونه بیان کرد: سال 1360 که از جبهه برگشتم. بسیج بهتازگی به سپاه پاسداران محول شده بود و در آنجا با این شهید بزرگوار آشنا شدم. وی از روزهای اولیه بسیج مشخص بود که با شناخت وارد سپاه شده است. روحیه شهادتطلبی داشت و انسانی گشادهرو و مهربانی بود و عارف بهتماممعنا بود. در ابتدای هرروز قبل از شروع کار در محل سپاه ورزش صبحگاهی با حضور نیروها در جهت بدنسازی و آمادگی برای دفاع برگزار میشد و شهید چراغچی محور شعارهای دینی بود و با صدای رسا آنها را میخواند و نیروها هم باعلاقه آن را تکرار میکردند. سردار ابراهیمزاده که در آن مقطع مسئول بسیج بودند علاقه عجیبی به آقا ولیالله داشت و میگفت تا وقتی شعارهای آقا ولی است انسان شوق دارد تا ورزش را ادامه دهد.
سردار محمود باقرزاده سخنران بعدی مراسم بود وی نیز نحوه آشنایش با شهید چراغچی را در واحد آموزش بیان کرد و گفت: بعضی مواقع اتفاقاتی میافتد که خداوند محبت کسی را به دل شما میاندازد من هم از سال 1359 که وارد مجموعه آموزش شدم با شهید آشنا شدم و محبت آقا ولی در دلم افتاد.
وی خاطرنشان کرد: در طرحریزیهای اولیه عملیات والفجر مقدماتی که در منطقه فکه انجامشده بود و مهمترین ورودی ما بود هیچکس مأموریت در فکه را قبول نکرد چون محور اصلی بود و در محل انجام عملیات یازده کانال وجود داشت که کار را دشوار میکرد لذا در جلسهای که به همین منظور برگزارشده بود همه نگاهها به سمت شهید چراغچی دوخته شد آقا ولیالله این مأموریت را قبول کرد چون نگاهش به نتیجه نبود و از امامش آموخته بود که مأمور به تکلیف باشد.
انتهای پیام/
