به گزارش گروه سایر رسانههای دفاع پرس، پس از کشمکشهای سیاسی بسیار، عاقبت کنگره آمریکا با فروش فانتوم به ایران موافقت کرد تا اولین دسته چهار فروندی از این جنگندهها به تاریخ 27 شهریور ماه 1347 خورشیدی وارد ایران شوند.
حال ناوگانی بزرگ متشکل از 32 فروند F-4D و 177 فروند F-4E در نمونه رزمی و 16 فروند RF-4E از نمونه شناسایی (مجموعا 225 فروند هواپیمای شکاری جنگنده چندمنظوره فانتوم) به نیروی هوایی کشوری وارد شده است که در یکی از حساسترین نقاط جغرافیایی عالم واقع شده و به سبب افزایش درآمدهای نفتی روز به روز بر توان رزمی خود میافزاید، لذا باید این جنگندهها در ساختار رزمی قدرتمندی به اجرای وظایف محوله خود بپردازند تا ارزش خریدشان بر همگان آشکار شود، اما این فقط یک بعد از قضیه است.
علاوه بر دشمنان ایران، دوستان نیز از خریدهای بزرگ و گسترده کشورمان شگفت زده و تا حد زیادی بیمناک شدند که علت چنین اصراری بر افزایش توان رزمی آنهم در کوتاهترین زمان ممکن چیست؟
اندکی بعد در سالهای دهه 50، با کشیده شدن تفکرات جهان دو قطبی (امپریالیسم و کمونیسم) به خاورمیانه، هر لحظه احتمال آغاز یک جنگ ویرانگر انتظار میرفت و دقیقا در همین زمان فانتومها نخستین نمایش مقتدرانه را با شایستگی تمام و به دست خلبانان غیور و افتخارآفرین ایرانی نشان دادند که در ادامه به آن اشاره خواهیم کرد.
مانورهای داخلی و بین المللی، هدف: بازدارندگی و افزایش توان رزمی
به موازات تحویل گرفتن نسل جدید هواپیماهای شکاری یعنی F-4 فانتوم توسط نیروی هوایی کشورمان، برنامه مدونی جهت آموزش تهیه و تنظیم شد که به موجب آن خلبانان تازه وارد، تحت نظارت اساتید ایرانی و آمریکایی دورههای رزم هوایی را در بخشهای گوناگون فرا میگرفتند که این چارت آموزشی شامل پروازهای گوناگون جهت اجرای تمرینات درگیریهای هوا به هوا در قالب گشت رزمی هوایی (Combat Air Patrol، به اختصار CAP)، نبرد میان جنگندهها به صورت «داگ فایت» یا فراتر از میدان دید، انهدام سازههای پروازی با مسلسل یا موشک و نهایتا پروازیهای واکنش سریع موسوم به اسکرامبل میشد ضمن آنکه بمباران اهداف مختلف زمینی و دریایی با بهرهگیری از تسلیحات هدایت شونده یا سقوط آزاد، تیراندازیهای هوا به زمین در تمریناتی با نام «گانری»، گشتهای دریایی و پروازهای پشتیبانی نزدیک هوایی، بمباران ارتفاع بالا، عملیاتهای پروازی بردبلند با بهرهگیری از سوختگیری هوایی جهت انهدام اهداف دوردست، پروازهای ناوبری و شبانه، بمباران تاکتیکی واحدهای ثابت و متحرک، تمرینات جنگ الکترونیک، اجرای عملیاتهای شناسایی و عکسبرداری با بهرهگیری از هواپیماهای RF-4، عبور از مناطق تحت نظارت سایتهای پدافندی و هواپیماهای رهگیر جهت تمرین نفوذ به سرسختترین اهداف نظامی و نهایتا هرآنچه را که باید یک خلبان فانتوم برای پرواز در تمامی شرایط آب و هوایی (اعم از هوای ابری و بارانی، برف و بوران، شن و خاک، مه و طوفان و رعد و برق) مناطق سردسیر و گرمسیر در قالب روز و شب فرامیگرفت، را در بر داشت.
نخستین فانتوم تحویلی به ایران و سرتیپ محمود قیدیان
از قهرمانان و طراحان عملیاتهای بزرگ ابتدای جنگ که در کابین جنگنده حضور دارد
در این بین، رزمایشها نقش به سزایی در افزایش توان رزمی ایفا میکردند چرا که خلبانان ایرانی با ساعات پروازی بالا نیازمند میادینی بودند که بتوانند قابلیتهای عملیاتی خود را به رخ کشیده و به نمایش بگذارند، لذا تمرینات پروازی مختلف از جمله رزمایشهای داخلی در بازههای زمانی گوناگون یا شرکت در مانورهای مشترک با کشورهای عضو سازمان پیمان مرکزی (یا سنتو شامل پاکستان، ترکیه، ایران و بریتانیا) و ناتو، توانمندی خلبانان ایرانی را بیش از پیش افزایش داد.
به عنوان نمونه، خلبانان فانتوم آمریکایی مستقر در پایگاههای هوایی «رامشتاین» آلمان، «آویانو» ایتالیا و «اینجرلیک» ترکیه با پروازهای برد بلند و بهرهگیری از سوختگیری هوایی مشترک از ناوگان سوخترسان بوئینگ 707 و 747 کشورمان، به صورت مشترک با فانتومهای ایرانی در تمرینات بمباران یا جنگ الکترونیک در میدان تیر «انارک» شهرستان نائین اصفهان شرکت میکردند.
این میدان تیر که تا آن زمان تنها مرکز جنگال (جنگ الکترونیک) مستقر در خاورمیانه و با قابلیتهای بالایی در راستای تمرینات هوا به هوا و هوا به زمین، همچنین تست غلافهای جنگ الکترونیک و انواع سامانههای پروازی به شمار میرفت به عنوان مرکزی جهت اجرای انواع رزمایشها در نظر گرفته میشد.
در برنامهای دیگر طی رزمایشی موسوم به میدلینک در سال 1977 هواپیماهای آمریکایی مستقر در پایگاههای خود در اروپا جهت اجرای مانوری تمرینی وارد پایگاه هفتم شکاری شیراز شدند، طبق برنامهریزیها قرار بود در این رزمایش، کشورمان به صورت مشترک با ایالات متحده «طرح زاگرس» را تمرین کند.
مطابق این طرح که بعدها با تغییراتی، بخش هوایی آن با نام عملیات «سایه البرز» در روز نخست جنگ تحمیلی عملی شد، در صورت حمله احتمالی شوروی به ایران و درگیرشدن با متحد کمونیستی آن یعنی عراق در مرزهای غربی (از منطقه قصر شیرین تا بندر فاو)، باید ارتش ایران میتوانست طرحهای عملیاتی مشخصی را در مناطق میانی کشور به اجرا درآورد که به موجب آن، ارتش شوروی و عراق متوقف شده تا نیروهای کمکی ناتو سر برسند.
F-4D بازگشته از پرواز چک پس از تعمیرات سنگین
خلبان جنگنده، شهید سرتیپ جواد فکوری میباشد که بعدها به فرماندهی نیروی هوایی نیز رسید
در این طرح، نیروی هوایی وظیفه اجرای عملیاتهای مختلفی را برعهده داشت که از جمله آن میتوان به سد کردن ورود هواپیماهای شکاری و بمب افکن متجاوز، بمباران نقطه به نقطه خاک عراق و نوار مرزی شوروی، پشتیبانی نزدیک هوایی از یگانهای درگیر در جبهههای زمینی، تصویربرداری از اماکن حساس و حفظ امنیت خلیج فارس تا لحظه ورود نیروهای کمکی آمریکا و اروپا اشاره کرد.
حتی در یک مورد، تیم نمایش پروازی «بلو انجل» متعلق به نیروی دریایی ایالات متحده که از جنگندههای فانتوم بهره میگرفت، نمایشهایی را برای عموم مردم و به صورت مشترک با تیم نمایش پروازی نیروی هوایی کشورمان موسوم به «تاج طلایی» (که دارنده جنگندههای F-5E تایگر بود) در تهران اجرا کرد.
رمپ پایگاه یکم شکاری مهرآباد تهران و هواپیماهای سرمهای رنگ فانتوم تیم آکروجت بلو انجل
نیروی دریایی آمریکا که جهت نمایش هوایی مشترک با تیم تاج طلایی کشورمان وارد ایران شدهاند
اگرچه رویکرد ارتش ایران در عملیاتهای دفاعی و رزمی عمدتا متکی به خود بود، اما بلوک غرب سعی داشت تا با طرحهایی، حضور و پشتیبانی خود از ایران را توجیه کند که نیاز به گفتن نیست که به طور مشخص در شرایط رزمی، بحث عملیات نیز متفاوت بود و کشورمان باید رو پای خود میایستاد، اما این تمامی اقدامات نبود خصوصا آنکه خلبانان ایرانی نشان دادند که توانایی غافلگیر کردن متحدان خود را نیز دارند.
تصویری خاص از رمپ پایگاه یکم شکاری مهرآباد تهران و هواپیمای F-4, RF-4 و RF-5 که در آن پارک شدهاند.
فانتوم ایرانی بر فراز ناوگان آمریکا
یکی از جذابترین عملیاتهای تعریف شده در رزمایش میدلینک 1977، طرح مقابله و درگیری بین نیروهای ایرانی و آمریکا در منطقه جنوب کشور بود.
مطابق برنامهریزی، هواپیماهای آمریکایی باید خود را به پایگاه هفتم شکاری شیراز رسانده و آن را اصطلاحا بمباران میکردند. از سوی دیگر، خلبانان ایرانی نیز باید شناورهای ایالات متحده را در خلیج فارس تهدید میکردند.
با برنامهریزی در فرماندهی نیروی هوایی و ابلاغ به ستاد تاکتیکی شیراز، یک فروند RF-4E مامور شد تا ضمن پروازی دقیق از ناو هواپیمابر یو اس اس اینترپرایز در خلیج فارس عکسبرداری کند.
تصاویری از رزمایش مشترک ایران و آمریکا با نام میدلینک
هواپیمای سوخترسان بوئینگ ۷۰۷ در حال سوخت دهی به فانتومهای دو کشور
جنگنده دورتر از تصویر ایرانی و سه فروند دیگر آمریکایی هستند
این طرح محرمانه، بدون اعلام به طرف آمریکایی تدوین شد و در ساعت مقرر، هواپیمای شناسایی به خلبانی «حسن شالچیان» و «ناصر رضوانی» پس از برخاست از فرودگاه، مسیر پیشرفتهترین ناوهواپیمابر ساخت دست بشر تا آن زمان را در پیش گرفتند.
در شرایط مه آلود خلیج فارس و وضعیت نامساعد جوی، خلبانان ایرانی توانستند با کمترین میزان شناسایی، خود را به شناور رسانده و با تهیه چند عکس واضح به پایگاه بازگردند. میزان موفقیت در این طرح آنچنان زیاد بود که تمامی فرماندهان آمریکایی حاضر در مانور را متعجب و عصبانی کرد.
علاوه بر این، طبق رزمایشی موسوم به «تجن»، هواپیماهای F-4 فانتوم و F-5 تایگر با پروازهای بردبلند، خود را به پایگاه درحال ساخت دهم شکاری چابهار رساندند که تا آن زمان برخی از پروازهای آموزشی با F-5B فریدوم فایتر در آن انجام میشد و قرار بود پس از تکمیل، به عنوان یک مرکز سه منظوره مورد استفاده نیروهای زمینی، هوایی و دریایی بوده و در قالب بزرگترین پایگاه هوایی منطقه ایفای نقش کند. در این رزمایش نیز هواپیماها اهداف مختلفی را در مناطق جنوب کشور منهدم ساختند.
علاوه بر این موارد، انواع تمرینات تیراندازی هوا به زمین در قالب برنامهریزیهای داخلی پایگاههای شکاری، رزمایشهای مشترک با نیروهای زمینی و دریایی ارتش، مانورهای تجمیع شده یگانهای پروازی نیروی هوایی در اقصی نقاط کشور نیز با دقت دنبال میشد.
حضور در رژههای هوایی نیز بخش اصلی از فعالیتها به شمار میرفت که طی آن هواپیماهای F-4 در قالب دستههای پروازی مختلف و یا در همراهی هواپیماهای تانکر سوخترسان از مقابل دیده همگان عبور میکردند که نقطه اوج آن، رژه تاریخی سال 1355 (به مناسب پنجاهمین سالگرد تاسیس نیروی هوایی ایران) بود.
فانتومهای آمریکایی پس از فرود در پایگاه هفتم شکاری شیراز که جهت تمرین مشترک وارد ایران شدهاند
شبح وارد کارزار میشود
اما تمرینات و رزمایشهای گوناگون، تنها فعالیتهای فانتومهای ایرانی پیش از وقوع انقلاب اسلامی نیستند، چراکه تنها کمی بعد از تحویل F-4 به کشورمان، آنها در ماموریتی حقیقی شرکت کردند که طی آن، نخستین نمایش قدرت در قضایای اروندرود به وقوع پیوست.
اردیبهشت ماه 1348 کشور عراق به یکباره اعلام کرد که تمامی کشتیهای ایرانی به هنگام عبور رودخانه اروند باید پرچم عراق را بر عرشه خود به اهتزاز در آوردند؛ رسمی که به هنگام ورود شناورها به آبهای سرزمینی کشوری انجام میشود، اما این اقدام، خلاف قوانین بین المللی بود و عملا عراق با این کار خود اعلام کرد که اروندرود متعلق به این کشور است و ایران حقی از آن ندارد.
این قضایا زمانی موجب بالا گرفتن شرایط بحرانی شد که تلاشهای سیاسی به نتیجه خاصی نرسید و به یکباره عراق اعلام کرد که هر کشتی که از این اقدام خودداری کند را هدف قرار خواهد داد.
عراق در آن زمان به عنوان دشمن نخست ایران در منطقه -به واسطه تفکرات پان عربسیم و تحویل حجم وحشتناک تسلیحات از شوروی– تلقی میشد.
این گونه سخنان سخیف مقامات عراقی و در راس آن صدام حسین برای ایران خوشایند نبود و بلافاصله طرحی تهیه شد که مطابق آن، کشتی باری ابن سینا درحالیکه بر روی آن تکاوران دریایی حاضر بودند و تحت اسکورت ناوگان نیروی دریایی قرار داشت، با پرچم ایران وارد این آبراهه شود و سپس ادامه مسیر دهد، در بخشی از این طرح جنگندههای شکاری F-86، F-5 و F-4 در تمامی پایگاههای مرزی به صورت مسلح و بر روی باند آماده پرواز بوده و یگانهای زمینی هم آمادگی لازم را برای ورود به خاک عراق داشتند.
خلبانان در پایگاه یکم شکاری مهرآباد پس از پرواز آموزشی
در این میان، جنگندههای F-4D که چند ماه ابتدایی حضور خود را در کشورمان میگذارندند، بیش از پیش تشنه عبور از مرزهای دو کشور با وظیفه بمباران تاسیسات حیاتی بصره بودند؛ لذا در روز 30 اردیبهشت ماه 1348 همه چشمها به اروند رود دوخته شد تا نظارهگر شدیدترین درگیری میان دو همسایه یعنی ایران و عراق باشد، اما در اقدامی تعجبآور، طرف عراقی هیچ واکنشی از خود نشان نداد و شناور ابن سینا به فرماندهی یکی از افسران نیروی دریایی در حالی که توسط شناورها در اروند رود و همچنین جنگندهها و بالگردها در آسمان پشتیبانی میشد، با موفقیت به ماموریت خود پایان داد و فردای آن روز نیز شناوری دیگر این بار از سمت شمال به خلیج فارس اقدام به دریانوردی در رودخانه کرد که بازهم تحرکی مشاهده شد.
البته در بازه زمانی سال 1349 تا 1354 درگیریهای شدیدی در نقاط مرزی ایران و عراق به وقوع پیوست که عمدتا در منطقه مرزی خوزستان و کردستان بود. در یکی از این موارد و در بهمن ماه 1352 در ناحیه غرب کشور، طرف عراقی اقدام به گلوله باران پاسگاههای مرزی کرد که مطابق آن، ارتش ایران به شدت پاسخ داد و هواپیماهای شکاری نیز علیرغم برف سنگین در منطقه غرب کشور، از عملیات بر فراز منطقه غافل نشده و نیروهای سطحی کشورمان را مورد پشتیبانی قرار دادند. در نتیجه این تجاوز طرف عراقی، 40 تن از نیروهای ایرانی شهید و نزدیک به 80 نفر مجروح شدند و عراقیها نیز بیش از 400 کشته دادند.
پایگاه هوایی همدان در زمستان سالهای ابتدایی دهه ۵۰ خورشیدی
در تصویر جنگندههای فانتوم و T-33 مشخص هستند
در اتفاقی دیگر، در محدوده جنوب و منطقه شلمچه، طرف عراقی اقدام به نفوذ کرد که بلافاصله ارتش ایران با بهرهگیری از یگانهای زرهی لشکر 92 اهواز و هواپیماهای شکاری به آن پاسخ گفت و تا نزدیکی بصره پیشروی کرد.
این گونه اقدامات نهایتا با محکومیت سازمان ملل و حضور نیروهای حافظ صلح در مرزهای مشترک پایان یافت و منجر به امضای قرارداد 1975 الجزایر شد که عراق به سبب ناتوانی در ایستادگی و دستیابی به اهداف خود مقابل ایران مجبور به پذیرش نظرات کشورمان شد. از جمله مواد این توافق، تعیین حدود مرزی در رودخانه اروند بر اساس عمیقترین نقطه موسوم به خط تالوگ بود. اما عراق تحقیر ناشی از قرارداد الجزایر را هرگز از خاطر نبرد و همین موضوع نیز عاقبت موجب تجاوز رژیم بعثی عراق به کشورمان در سال 1359 گردید.
اولین جنگنده شناسایی RF-4E تحویلی به ایران که اندکی بعد از تحویل دچار سانحه شد
و بعدها در سال ۸۰ شمسی تعمیر و به ناوگان نهاجا پیوست
از دیگر اقدامات صورت گرفته در مقابل عراق، عکسبرداری دائمی از اماکن مختلف سیاسی، نظامی، نفتی، اقتصادی، مواصلاتی و بنادر آنها توسط خلبانان گردان 11 شناسایی/ تاکتیکی RF-4E بود که گاها به تعداد بالایی سورتی میرسید، ضمن آنکه علاوه بر پروازهای عمقی، تصویربرداری دائمی از خطوط مرزی و مشخص شدن تحرکات ارتش عراق و عدم نفوذ یا تخطی از مرزهای بین المللی همواره در دستور کار قرار داشت.
درحقیقت ماموریتهای عکسبرداری از زیرساختها و امکانات مختلف موجود در خاک عراق به عنوان یکی از دشمنان بالقوه کشورمان، همواره انجام میگرفت که این مجموعه از تصاویر بعدها در طی جنگ هشت ساله مبنای طرحریزی نخستین عملیاتهای هوایی ایران علیه رژیم بعثی عراق شد و این نکته لازم به ذکر است که فعالیتهای گردان شناسایی و عکسبرداری در زمان صلح در اصل سنگ بنای موفقیت بسیاری از طرحها در زمان جنگ خواهد بود به همین دلیل برای خلبانان RF-4 دوران صلح و جنگ تفاوتی ندارد.
بعدها اقدامات عملیاتی و آموزشی فتوفانتومها در کنار تحویل حجم وسیعی از تجهیزات شناسایی، پشتیبانی، بهره گیری از امکانات نگهداری و آشیانههای مجهز در کنار شعب تحلیل تصاویر با بهترین امکانات و آموزش خلبانان با بالاترین متدها توسط اساتید ایرانی و خارجی، موجب شد که نگاه ویژهای به گردان 11 شناسایی شکل بگیرد؛ گردانی که با شعار Unarmed , Alone , Unafraid (تنها، نترس و غیر مسلح) معروف بود و بیانگر شرایط خلبانانی که همیشه باید آماده گذشتن از مرزها برای شناسایی شوند و همواره چشم امید فرماندهان نیروهای مسلح باشند، خلبانانی که جز دوران آموزشی که دو فروندی پرواز میکنند، همواره خود بودند و هواپیمای خود و تنها، بدون هیچ سلاحی و با تکیه بر قابلیتهای بینظیر فتوفانتوم به قلب اهداف نفوذ کرده و دست پر باز میگشتند و این آغازگر دورانی شد که بعدها نتیجه خود را به خوبی نشان داد که در ادامه و بخشهای بعدی نوشتار به آن اشاره خواهیم داشت.
کمی بعد از قضایای اروند رود، طرح آزادسازی جزایر سه گانه ایرانی (بوموسی، تنب بزرگ و کوچک) در نهم آذر ماه 1350 رقم خورد که به موجب آن یک روز پیش از تخلیه جزایر توسط انگلیس و پیش از استقلال کشور امارات، نیروهایی زبده از تکاوران نیروی دریایی ایران و با پشتیبانی ناوگان دریایی حاضر در خلیج فارس و همچنین یگانهای پروازی هوادریا و نیروی هوایی که در میان آن جنگندههای فانتوم نیز حضور داشتند، توانستند نقاط حساس بوموسی را تصرف کرده و با اهتزاز پرچم کشورمان به سلطه انگلیسیها پایان دهند، با توجه به وضعیت منطقه و احتمال دخالت بریتانیا، فانتومها وظیفه ایجاد پوشش هوایی را داشتند.
مرکز تعمیرات شرکت صنایع هوایی ایران (صها) در سالهای نخستین فعالیت خود
و فانتومی که به تازگی تحویل نیروی هوایی شده است
مرزهای ایران و فراتر از آن زیر بال فانتوم
اصلیترین میدان نبرد برای F-4های ایرانی در پیش از انقلاب را باید در منطقه ظفار در کشور عمان دانست. این ناحیه که توسط شورشیان جداییطلب تحت حمایت کمونیسم دچار اغتشاش شده بود، به محلی برای آزمایش توان رزمی و عملیاتی ارتش ایران در قالب یک درگیری تمام عیار و واقعی بدل شد.
پس از آنکه سلطان قابوس، پادشاه عمان از مقامات کشورمان برای درهم شکستن ساختار شورشیان کمک طلبید، طرحهای عملیاتی تدوین شد که به موجب آن، نیروهای سهگانه ارتش موظف به اجرای وظایف محوله خود بودند.
مطابق آنچه در کتاب «چشمان عقاب» نوشته محسن شیرمحمد در این خصوص آمده است، طبق طرحهای مختلف، نیروی هوایی وظیفه داشت عملیات شناسایی هوایی از مواضع نیروهای جدایی طلب را با بهرهگیری از هواپیماهای شناسایی/ عکسبرداری RF-4E انجام داده و نسخههای رزمی فانتوم شامل F-4D و F-4E نیز به برقراری پوشش و گشتهای منظم هوایی، پشتیبانی نزدیک و بمباران نیروهای دشمن بپردازند.
مطابق این طرح، فانتومها از پایگاههای هوایی تهران، شیراز و بندرعباس به صورت دستههای چهار فروندی برخاسته و پس از سوختگیری در منطقه جنوب کشور و حوالی پایگاه دهم شکاری چابهار، از فراز آبهای دریای عمان عبور کرده و مواضع شورشیان را بمباران میکردند. هواپیماهای شناسایی نیز پیش و پس از هر حمله، اقدام به عکسبرداری میکردند که در یک مورد هواپیمای فتوفانتوم به خلبانی «جلالی» و «آصفی» هدف قرار گرفت که کابین عقب طی آن شهید شد و کابین جلو نیز پس از تحمل آسیبهای فراوان و شکنجه با فشار ایران و تهدید به بمباران سنگین آزاد شد.
در این عملیاتهای پشتیبانی که تا وقوع انقلاب ادامه یافت، هواپیماهای ایرانی گاها از آسمان عربستان و امارات نیز استفاده میکردند. اما حضور در ظفار تنها ماموریت فانتومها در آسمان جنوب کشور نبود، چرا که این جنگندهها در گسترده وسیعی از آبهای جنوبی شامل خلیج فارس و جزایر آن به وظیفه حفظ تاسیسات راهبردی همچون سکوهای نفتی مشغول بودند و گاها پروازهایی در مقیاس بردبلند را نیز در جنوبیترین نقاط دریای عمان و شمال اقیانوس هند با بهره گیری از سوختگیری هوایی به انجام میرساندند.
دیگر منطقه تحت نظارت و عملیات F-4های کشورمان، افغانستان بود که پس از کودتا و روی کار آمدن دولت متمایل به شوروی، به محلی برای حضور نیروهای این کشور بدل شده و از این لحاظ استراتژیک خطرناک تلقی میشد.
در یک مورد، هواپیماهای شناسایی RF-4 با وظیفه تشخیص موشکهای بالستیک زمین به زمین مستقر شده در منتهی الیه مرزهای افغانستان بر فراز این کشور و از مبدا پایگاه چهاردهم شکاری مشهد به پرواز در آمدند.
شناسایی پایگاههای هوایی بگرام و شیندند که دست روسها بود نیز از دیگر اقداماتی است که توسط RF-4ها صورت گرفت.
نیروی هوایی طرحهایی را برای واکنش سریع در کشور همسایه شرقی نیز تهیه کرده بود که البته هیچگاه عملیاتی نشد.
محدوده دیگر فعالیت فانتومهای ایرانی، مرزهای شمالی کشورمان با شوروی بود که نسبت به دیگر همسایگان از قدرت بسیار بالایی برخوردار بود و مقابله به مثل با آن باید در اقداماتی هوشمندانه متبلور میشد.
از جمله موارد صورت پذیرفته در مرزهای شمالی -همانطور که در بخش پیشین نوشتار نیز بیان شد- مقابله به مثل و تصویربرداری از مناطق مختلف شوروی با بهرهگیری از هواپیماهای شناسایی RF-5A و سپس RF-4E بود.
فتوفانتومها توانستند ماموریتهای بسیاری را در نقاط مرزی با شوروی به انجام برسانند که همواره موجب تقابلهای پی در پی بین کشورمان و این همسایه شمالی میگشت و عمده این پروازها زیر نظر مستقیم مقامات ارشد کشور قرار میگرفت چرا که به دلیل شرایط سیاسی و مسائل ناشی از تقابل قدرتهای غربی و شرقی، لازم بود عملیات پروازی توسط خبرهترین خلبانان گردان شناسایی صورت پذیرد که البته خطرات بسیاری را نیز به دنبال داشت که از جمله آن میتوان به هدف قرار گرفتن یک فروند از این جنگندهها اشاره کرد.
در یکی از این پروازها که به نظر میرسد با هواپیمای شناسایی RF-4C نیروی هوایی آمریکا صورت پذیرفت و هدایت آن را خلبان «شکوه نیا» و همچنین افسر ناوبر آمریکا با نام «جان ساندرز» بر عهده داشتند، پس از شناسایی هواپیمای شناسایی ایرانی و به دنبال اخطار توسط رادارهای شوروی، یک فروند جنگنده MiG-21 فیشبد مامور به رهگیری و جلوگیری از فرار جنگنده کشورمان میشود و وقتی از دستیابی به آن و هدف قرار دادن به وسیله موشکهای هوا به هوا باز میماند، بنا بر دستور فرماندهی پدافند هوایی روسها، خود را به فتوفانتوم کوبیده و هر دو جنگنده را در آسمان متلاشی میکند که در این اتفاق خلبان شوروی کشته شده و خلبانان ایرانی و آمریکایی به سلامت از جنگنده خارج میشوند هرچند مدتی را تا زمان آزادی در اسارت به سر میبرند.
اما این سانحه در برابر تعداد بالایی از پروازها در نقاط مرزی یا حتی انجام گشتهای هوایی در مناطق مرزی سایر کشورها (به طور مثال بهرهگیری از هواپیماهای F-4E پایگاه مهرآباد مستقر در پایگاه دوم شکاری تبریز با هدف برقراری امنیت در مرز ترکیه و شوروی) چیزی به حساب نمیآمد.
البته گاها درگیریهایی با شوروی نیز وجود داشت که عمدتا در مقابل جنگنده بلندپرواز MiG-25 فاکس بت صورت میپذیرفت که به دلیل برخی از ضعفهای فانتوم جهت مقابله با آن (همچون سقف پرواز و موشکهای هوا به هوای برد بلند)، برنامهریزیها به خرید هواپیمای رهگیر پیشرفته F-14 تامکت ختم شد.
ذکر این نکته هم خالی از لطف نیست که در یکی از درگیریهای هوایی بین هواپیمای میگ 25 و آلرت فانتوم پایگاه سوم شکاری همدان، خلبان جنگنده ایرانی موفق به رهگیری فاکسبت بلند پرواز شده و یک تیر موشک راداری به سمت آن شلیک میکند که موجب آسیب جنگنده فاکسبت شد که به نظر میرسد در خاک شوروی پیش از فرود سقوط میکند، اما در اکثر موارد به دلیل ارتفاع بالا، موشکهای هوا به هوا ناتوان از دست یابی به فاکسبت بودند که همین موضوع آغازگر تلاش ایران برای خرید جنگنده تامکت به همراه موشکهای پیشرفته AIM-54A فینیکس شد.
فانتومها علاوه بر عملیات در خاک کشورهای همسایه، وظیفه اجرای گشتهای رزمی هوایی و محافظت از اماکن مختلف به هنگام سفر مقامات عالی رتبه را نیز برعهده داشتند، ضمن آنکه اسکورت هواپیماهای شخصیتهای مهم، تصویربرداری از هواپیماهای عبوری نظامی از فراز آسمان ایران خصوصا شوروی و مقابله با نفوذ هواگردهای متخاصم با هماهنگی رادارهای پدافندی بخشی جداییناپذیر از فعالیت آنها بود.
رهگیری UFO
شاید آخرین اتفاق جالب و البته عجیب برای فانتومهای ایرانی در پیش از انقلاب، قضیه رهگیری اشیاء نورانی بر فراز تهران باشد.
این رویداد که در تاریخ درگیریهای هوایی جهان نیز ثبت شده، در یکی از شبهای شهریورماه سال 1355 به وقوع پیوست.
طبق مشاهده مردمی، یک شی نورانی بر فراز تهران در حال حرکت بوده و به همین منظور پدافند هوایی درخواست پرواز هواپیمای آلرت (جنگندههای آماده و مسلح که درکمترین زمان به پرواز درآمده و زیر نظر رادار، جهت رهگیری هدف متجاوز به سوی آن روانه میشوند) را میدهد.
در نتیجه دو فروند F-4E از پایگاه یکم شکاری مهرآباد به سرعت برخاسته و سمت هدف را میگیرند، ولی در نزدیکی آن، تمامی سامانههای ناوبری و راداری دچار مشکل شده و علی رغم شلیک یک تیر موشک حرارتی سایدوایندر، خلبانان مجبور به بازگشت میشوند.
طبق گفته خلبانان، به محض مشاهده شی عجیب در آسمان نیمه شب، تمامی سیستمهای هواپیماها از کار افتاده تا جایی که توان برقراری ارتباط با پایگاه مبدا را نیز نداشتند و همچنین این سازه عجیب و رنگارنگ با سرعتی ورای تصور به تغییر موقعیت در آسمان اقدام میکرد.
این اتفاقات موجب شد تا خلبان هواپیما، «جعفری» و «دمیریان» (که بعدها در جنگ شهید شد) نشان بینالمللی UFO (مخفف Unidentified Flying Object به معنای اشیای پرنده ناشناس) را که به خلبانان رهگیر اشیاء نورانی اهدا میشود، را نیز دریافت کنند.
F-4E بر فراز تنگه راهبردی هرمز حین تمرین حفظ امنیت این آبراه حیاتی
فانتومها پیش از انقلاب اسلامی حداقل چندین سانحه را برخود دیدند که از جمله آن میتوان به نخستین سقوط فانتوم اشاره کرد که تنها یک سال پس از تحویل، یک فروند F-4D به خلبانی «نیک فرجام» و «چینی ساز» حوالی زنجان دچار مشکل هیدرولیکی شده و خلبانان به سلامت از هواپیما خارج میشوند، هرچند در مواردی نیز سوانح منجر به شهادت خلبانان میشد؛ که از جمله انها میتوان به تیمسار میرمنصور مطهری فرمانده پایگاه سوم شکاری همدان (که اولین تیمساری که با هواپیمای جت سانحه داد)، درویش، قهرمانی، عیسی بادکی، حقجو و فاضل اشاره کرد.
طبق برنامه ریزیها، بنا بود فانتوم -که ستون فقرات نیروی هوایی ایران تا به امروز محسوب میشود- در یک ترکیب بخصوص عملیاتی به ایفای نقش بپردازد.
مطابق طرحها F-4 فانتوم در نقش بمب افکن سنگین و برد بلند، F-14 تامکت در نقش تامین کننده امنیت آسمان و F-16 فایتینگ فالکن -که هرگز به کشورمان نرسید- در وظیفه پوشش و بمباران نقطهای عمل کنند و همه این موارد در چتر حفاظتی هواپیماهای هشدار زود هنگام هوابرد (آواکسهای E-3 که باز هم به کشورمان نرسید)، هواپیماهای جنگ الکترونیک/شنود سیگنالی و نهایتا سایتهای پدافندی به اجرای ماموریت بپردازند.
در حکومت پهلوی، حجم وسیعی از قطعات و تجهیزات برای ناوگان پرمصرف فانتوم خریداری شد هرچند در سال پایانی به واسطه شرایط پیش از انقلاب، اوضاع نیروی هوایی نظم سابق را نداشت و کم کم از توان رزمی آن کاسته میشد چراکه پایگاهها در ماههای منتهی به انقلاب در وضعیت نابسامانی به سر میبردند.
ایران نسخه دیگری از فانتوم را هم در لیست سفارش خود قرارداد که وظیفه آنها سرکوب پدافند هوایی و با نام F-4G WildWeasel (به معنای راسوی وحشی) شناخته میشد.
این هواپیما اساسا برای نابود کردن سایتهای راداری و سکوهای پرتاب موشکهای پدافندی زمین به هوای ساخت شرق با بهرهگیری از موشکهای AGM-45 شرایک ساخته شد، اما ایالات متحده از فروش آن به بهانه استراتژیک بودن سرباز زد، دقیقا همان پاسخی که به هنگام درخواست ایران برای تحویل بمب افکن ضربتی F-111 آردوارک و موشکهای بالستیک تاکتیکی لنس داده شد و آمریکا فروش این اقلام را غیر ممکن دانست.
کشورمان که از نتایج به کارگیری موفق شرایک مقابل تجهیزات پدافندی ساخت شوروی در جنگ اعراب و اسرائیل آگاه بود و برای حفظ ایمنی هواپیماهای خود در درگیری احتمالی با عراق آن را واجب میدید باز هم بر خواسته خود اصرار کرد تا نهایت بنا شد 32 فروند F-4E دیگر با قابلیت شلیک موشک ضدرادار AGM-45 شرایک به جای F-4G به ایران فروخته شود که به دلیل رخدادهای پیش از انقلاب به مرحله قرار داد نرسید.
ضمن آنکه قرارداد قطعی 16 فروند هواپیمای شناسایی RF-4E دیگر توسط آخرین دولت حکومت پهلوی، یعنی بختیار در تاریخ 15 بهمن ماه 1357 به همراه 160 فروند F-16 فایتینگ فالکن و 7 فروند هواپیمای آواکس E-3A لغو شد و ارقام درخواستی برخی از تجهیزات و تسلیحات همانند موشکها و بمبهای هواپرتاب کاهش محسوسی پیدا کرد.
تصویری کم کیفیت، اما خاص از سوختدهی یک فروند هواپیمای غولپیکر بوئینگ ۷۴۷ به همنوع خود که متعاقبا این هواپیما نیز به یک فروند F-4D در حین رژه هوایی سوخت میدهد.
آخرین پرواز فانتومها پیش از انقلاب اسلامی مربوط به حضور چند فروند از آنها بر فراز تهران و در بهمن ماه 1357 میباشد. اما کم کم نیروی هوایی خود را آماده گذر از یک برهه تاریخی میکرد؛ تاریخی که شاید هیچ کس تصوری از عمق و زوایای پنهان آن نداشت.
منبع: فارس