خواهر شهید حسین نوروزی درگفت وگو با دفاع پرس:

شهید متولد عاشورا حسین وار به شهادت رسید

خواهر شهید سرافراز دوران دفاع مقدس «ملک حسین نوروزی» گفت: برادرم در عاشورا به دنیا آمد، نامش را حسین گذاشتند و همانند مولایش بی‌سر به دیدار محبوبش شتافت.
کد خبر: ۳۱۲۳۵۲
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۰۵ آبان ۱۳۹۷ - ۱۳:۰۵ - 27October 2018

به گزارش خبرنگار حماسه وجهاد دفاع پرس، دردوران هشت ساله  دفاع مقدس، رزمندگان اسلام از سراسر کشور و ازاقشار مختلف برای دفاع از خاک پاک میهن اسلامیان به جبهه های حق علیه باطل اعزام می‌شدند. در این میان نقش پررنگ شهدای روستایی که تعدادشان هم بسیار است انکارناپذیراست. غیور مردانی که باهمه سختی وکار و فعالیت شبانه روزی در روستا،به پشتیبانی بانوان غیرتمند پا در رکاب صحنه مبارزه گذاشتند و مردانه و دلیرانه  از کیان کشور دفاع کردند و حماسه ها آفریدند. خبرنگار دفاع پرس با «ایران نوروزی» خواهر شهید «حسین ملک نوروزی» دراین رابطه گفت وگویی انجام داده است که در ادامه می‌خوانید.

آشنایی بامعارف اسلامی از کودکی

برادرم در سال چهارم فروردین 1346 در روستای راسوند واقع در 9 کیلومتری شهرستان ایذه‌ به دنیا آمد. حسین از کودکی با هوش و با صداقت بود تحصیلات دوران ابتدایی و راهنمایی را در روستا گذراند در مدرسه شاگردی درسخوان و ممتاز با ادب و از نظراخلاقی نیز بی نظیر بود،دبیران حسین همیشه از وی راضی بودند.

حسین از همان کودکی با معارف و احکام اسلام آشنا شده و با انها انس گرفته بود حضوری فعال و چشمگیر در همه برنامه های فرهنگی، اجتماعی و کارها شرکت می‌کرد فرقی برای وی نمی‌کرد کار در مسجد و مدرسه باشد. خیلی زود در بسیج عضو شده و به اجرای فرامین ولی فقیه پرداخت در این دوران وی در دبیرستان درس می‌خواند.

شرکت در ورزش

حسین در تیم فوتبال روستا عضو بود، در همان زمین خاکی روستا با بچه هاتشکیل تیم دادند و بازی می‌کردند؛ هر دفعه یکی از بچه ها لباس های خاکی بقیه را براساس نوبت می‌برد و همه را می‌شست.

یک بار یادم می‌آید نوبت حسین شد که لباسهای  اعضای تیم را بشورد، شوخی می‌کرد و می‌گفت کمک می‌‎کنید تا لباسها را بشورم من به کمک حسین رفتم و با هم لباسها را می‌شستیم. حسین به خواهرم گفت: ایران بهتر ازشماست به من کمک کرد. حسین خیلی مهربان و قدرشناس بود. هرگز از دیگران انتظاری نداشت در حالی که همیشه خودش به  همه کمک می‌کرد.

شهیدی که در عاشورا به دنیا آمد و عاشورایی شهید شد/ حسین وار به شهادت رسید// درحال ویرایش

ساده زیستی

یک روز حسین به خانه آمد من و خانم برادرم منزل بودیم، گفت: شب مهمان داریم؛ غذا بیشتر درست‌کنید، من و همسر برادرم گفتیم؛ شام خیلی ساده‌ای داریم، گفت: اشکال ندارد از خودمان است هر چه باشد همه با  هم می‌خوریم، لوبیا پخته بودیم و مهمان برادرم هم آمد سفره را پهن کرده وی هم با ما غذا خورد در صورتی که ما می‌خواستیم غذای دیگری درست کنیم؛ برادرم مانع این کارشد، زیرا بسیار ساده زیست و قانع بود هرگز به این مسائل ظاهری و تشریفات اهمیت نمی‌داد.

آموزش در بسیج و اعزام به جبهه

برای گذراندن دوره آموزش بسیجی به پادگان حمزه سید شهدای خرم‌آباد اعزام شد و در آبان ماه سال 64 به جبهه‌های نبرد با دشمنان اعزام شد؛ حدود سه ماه در ماموریت پدافندی درمنطقه جزایر مجنون شرکت کرد.

پس از پایان ماموریت جزیره مجنون،گردان سلمان برای ماموریت بعدی بازسازی و سازماندهی شد و حسین در عملیات والفجر 8 به عنوان آرپی جی زن در آن عملیات شرکت کرد.

 اوج مهربانی

یک بار زمانی که زخمی شده بود و بعد از مدتی به خانه آمد،دوست داشتم نزدیک برادرم بروم وی را در آغوش بگیرم و ببوسم خانه شلوغ بود، سال دوم راهنمایی درس می‌خواندم. برادرم کمی که ازدحام جمعیت در خانه کمتر شد جلو آمد و سرمرا بوسید و احوالم را پرسید. حیا مانع  نزدیک شدنم به برادرم در ازدحام خانه شد ولی برادرم با آن وضعیت جسمی در آن شلوغی هم مرا فراموش نکرد حسین خیلی مهربان و عاطفی بود به همه مسائل دقت و توجه می‌کرد.

زخمی که از مادر پنهان کرد

حسین چندین بار زخمی شده بود؛ یک باردیگر از ناحیه کتف و بازو زخمی شده بود نمی‌خواست مادرم زخمهایش را بیند زیرا می‌دانست مادرم خیلی ناراحت می‌شود، ازمن خواست تا در پانسمان زخم هایش وی را کمک را کنم.

 کلیه خود را از دست داد

در درگیری در جبهه با دشمن از ناحیه پهلوی چپ مورد اصابت گلوله تیربار قرار گرفت و کلیه چپ خود را ازدست داد ولی باز هم از پای ننشست و به جبهه رفت، هدف بزرگی داشت و برای رسیدن به هدف خودتلاش می‌کرد،پس از بهبودی در عملیات کربلای پنج حضور یافت.

مسولیت‌پذیری و تواضع

دوستان و همرزمان برادرم بعد از شهادت حسین به ما گفتند: «حسین  هیچ وقت منتظر نمی‌ماند تا مسئولیت و کار خاصی به وی بدهند هر کار به زمین مانده و نیرویی برای آن وجود نداشت را به عهده می‌گرفت و به بهترین نحو ممکن انجام می‌داد.»

تیز هوشی، زکاوت، تلاش و ممارست، اخلاص و ازخود گذشتگی از جمله ویژگی های وی بود. نه تنها  هیچ زمانی  از دشمن هراسی به دل راه نداد؛ بلکه در هرزمان و مکان که احساس نیاز به وی بود در اوج اخلاص و اشتیاق در صحنه حاضر شده  و به همین دلیل  هیچ وقت مسئولیت ثابتی نداشته و برحسب شرایط گاهی پیک گردان بود و برخی مواقع  آرپی جی زن و در بعضی زمانها  تیر بار  و هر سلاح دیگری را برداشته و می‌جنگید می‌خواست خدمت کند و برایش فرقی نمی‌کرد.

شهادت

من درمدرسه ای  درس می خواندم که روبه روی منزلمان بود، آن روز سرکلاس بودم که صدای گریه و شیون بلند شد؛ بی‌اختیار از مدرسه بیرون زدم، تا بیرون آمدم فهمیدم برادرم شهید شده است. مادرم خیلی بی‌تابی می‌کرد، برادرم دیپلم نگرفته در دانشگاه الهی پذیرفته شد.

برادرم 25 دی ماه 1365 با اصابت گلوله مستقیم تانک دشمن به سرش در جبهه به درجه رفیع شهادت رسید. حسین در روز عاشورا به دنیا آمد و همانند امام حسین(ع) بی سر به دیدار محبوب خود شتافت وی در عملیات کربلای پنج به شهادت رسید.

انتهای پیام/ 191

غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۲
انتشار یافته: ۱
ی همشهری
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۱:۳۱ - ۱۳۹۷/۰۸/۰۶
0
0
هر سعادتی چنین نصیب هر کس نمیشه خوشا به سعادتش و انشاالله با اربابش امام حسین محشور میشه
نظر شما
پربیننده ها