به گزارش گروه سایر رسانههای دفاع پرس، یک کارشناس آمریکایی که نزدیک به ۳۰ سال در سازمان سیا تحلیلگر ارشد بوده، در یک یادداشت ضمن رد روایت ریاض درباره قتل «جمال خاشقچی» جایگاه، ولی عهد عربستان سعودی را «شکننده» خوانده و از احتمال توسل به زور توسط مخالفان داخلی به منظور برکناری «محمد بن سلمان» خبر داده است.
«بروس ریدل» در پایگاه «المانیتور» نوشت: «توضیح عربستان سعودی درباره قتل جمال خاشقچی که البته به دستور دولت انجام شده، شکنندگی جایگاه محمد بن سلمان، ولی عهد را نشان میدهد. در تلاش برای سرپوش گذاشتن به این موضوع، سعی شده که تقصیر اعدام وحشیانه خاشقچی به گردن سرویس اطلاعاتی سعودی و دستگاه اطلاعاتی عمومی (سرویس امنیت و اطلاعات خارجی عربستان سعودی) انداخته شود. قدیمیترین متحد آمریکا در خاورمیانه به طرزی فزاینده به خطری برای ثبات منطقه و خودش تبدیل شده است».
او ادامه داد: «سعودیها بعد از یک تاخیر ۱۷ روزه اعلام کردند که خاشقچی مُرده و ۱۸ مقام سعودی شامل ۱۵ نفری که روز دوم اکتبر در روز قتل خاشقچی به استانبول رفته بودند، بازداشت شدهاند و ۵ نفر دیگر هم از قبیل: ژنرال احمد العسیری از مقامشان خلع شدند، کسی که متهم شده مغز متفکر عملیات در استانبول بوده است. بدن خاشقچی هنوز پیدا نشده است. ترکیهایها گفتند نوارهای ضبط شدهای دارند که حاوی یک جنایت وحشتناک است و ادعاهای سعودی مبنی بر اینکه از کنترل خارج شدن مشتزنی سبب مرگ خاشقچی شده را رد میکند».
تحلیلگر ارشد اندیشکده «بروکینگز» نوشت: «بررسی دقیق سعودیهایی که دوم اکتبر به استانبول سفر کردند نشان میدهد، همه آنها نیروهای امنیتی هستند. آنها عضو گارد سلطنتی، نیروهای ویژه، اطلاعاتی و نیروی هوایی سلطنتی سعودی و اکثرار در رده سرهنگ هستند. اعضای گارد سلطنتی مستقیما به، ولی عهد گزارش میدهند و قابل تصور نیست که محمد (بن سلمان) نمیدانسته آنها چه کار میکردند».
این کارشناس با سابقه آمریکایی افزود: «واشنگتن پست با استفاده از تصاویر منتشر شده رسانههای ترکیه درباره گذرنامههای این ۱۵ نفر آنها را با آرشیو گذرنامههای آمریکایی مورد بررسی قرار داد. حدود نیمی از آنها همزمان با حضور محمد بن سلمان یا پدرش در آمریکا به کشور وارد و از آن خارج شده بودند. ارتباط آنها با دیوان سلطنتی و شخص، ولی عهد کاملا واضح است».
وی ادامه داد: «العسیری که از همان ابتدای جنگ یمن سخنگوی این جنگ بوده، از مقام خود به عنوان جانشین ریاست دستگاه اطلاعاتی عمومی (سرویس امنیت و اطلاعات خارجی عربستان سعودی) خلع شد. سخنگویی ائتلاف جنگ یمن او را به شدت به محمد بن سلمان نزدیک کرده بود و آنها مرتب در ارتباط بودند. محمد بن سلمان در ابتدای جنگ دوست داشت که به او به عنوان فرمانده جنگی که "عملیات طوفان قاطع" نامیده شد، نگریسته شود، اما وقتی مشخص شد که این عملیات آنچنان هم قاطع نیست، العسیری به چهره علنی این جنگ تبدیل شد، جنگی که ۱۳ میلیون یمنی را در معرض گرسنگی قرار داده و سازمان ملل آن را فاجعهبارترین قحطی قرن خوانده است».
از نظر بروس ریدل، «العسیری در اقناع دیگران درباره این جنگ و محاصره یمن خیلی خوب عمل نکرد. او به ندرت مدارک متقنی ارائه میداد و همیشه درباره موفقیتهای سعودی اغراق میکرد. او همچنین هرگونه مسئولیت داشتن عربستان سعودی درباره بمباران مدارس، بیمارستانها و دیگر اهداف غیر نظامی را رد میکرد و همچنین این موضوع را که محاصره یمن توسط عربستان سعودی مانع از ورود مواد غذایی و داروی مورد نیاز این کشور میشد را تکذیب میکرد. او اعتبارش را از دست داده بود. او به این دلیل در سازمان اطلاعات ترفیع یافته بود که فردی وفادار بود».
تحلیلگر آمریکایی معتقد است: «انداختن همه تقصیرها به گردن او (العسیری) حاوی این پیام بسیار خطرناک به نزدیکان، ولی عهد است: شما در امان نیستید و هیچ کس در امان نیست. چنین پیامی مخاطرات برای اقدام احتمالی علیه، ولی عهد را بالا میبرد. محمد بن سلمان همین حالا هم فردی بیش از پیش دمدمی مزاج است».
به گفته او، «محمد بن سلمان همچنین در عربستان سعودی دشمنان زیادی برای خود درست کرده است. همین یک سال قبل او دستور بازداشت ۳۲۶ بازرگان برجسته و شاهزاده سلطنتی را در هتل ریتز کارلتون صادر کرد. برخی از آنها شکنجه شدند و اغلب آنها برای آزادیشان دارایی یا پولشان را واگذار کردند. حداقل ۵۶ نفر از آنها این کار را نکردند و هنوز در زندان هستند. در بین افرادی که بدون هرگونه اتهامی بازداشت شده بودند برخی از ارشدترین اعضای خاندان سلطنتی که تعداد بالایی طرفدار دارند هم بودند».
آقای ریدل میافزاید: «ملک سلمان بن عبدالعزیز آل سعود در سه سال اخیر دو، ولی عهد را از تخت پادشاهی کنار زده است. بسیاری از اعضای خاندان سلطنتی در خفا به او میگویند که همین کار را درباره محمد بن سلمان هم انجام دهد. البته این سلمان بود که تمرکز بی سابقه قدرت در دست پسرش را ممکن کرد و انتشار روایت متناقض ریاض به منظور لاپوشانی ماجرای قتل خاشقچی نشان میدهد که پادشاه پای پسرش ایستاده است. بدون نقش آفرینی پادشاه فرایند خلع، ولی عهد صورت نمیگیرد. محمد بن سلمان شاید برای کل عمرش منفور و طرد شود و البته سزاوار آن هم هست، اما در قدرت باقی میماند. این موضوع سبب میشود که مخالفانش در عربستان سعودی تنها یک جایگزین خواهند داشت. مقامهای ارشد به من گفتند که آنها درباره توطئه برای برچیدن شاهزاده با توسل به زور بسیار نگران هستند. ملک فیصل در سال ۱۹۷۵ توسط یک شاهزاده ناراضی ترور شده بود».
در ادامه گزارش او آمده است: «ولیعهد در حال حاضر در حال تغییر دادن دستگاه اطلاعاتی عمومی است. تغییر این نهاد بیشتر به منظور استفاده از آن برای جاسوسی از مخالفان سعودی در داخل و خارج از کشور است و نه اینکه هدف، پیدا کردن قاتلان خاشقچی باشد. این یک نشانه دیگری از اضطرابهای عمیق کاخ سلطنتی درباره توطئهها است».
از نظر او، «دولت ترامپ مایل است که از ماجرای استانبول عبور کند چرا که عربستان سعودی در سیاستش برای مقابله با ایران نقشی حیاتی دارد. پادشاهی سعودی در مخالفت کشورهای سنی در برابر دولت شیعه (ایران) پیشرو است. نفت سعودی به منظور جایگزین کردن کاهش صادرات نفت ایران در نتیجه تحریمها و جلوگیری از افزایش جهانی بهای آن نقشی حساس ایفا میکند، اما دولت (ترامپ) با یک افکار عمومی شکاک و همچنین افشای جزئیات بیشتر در رد لاپوشانی روایت ریاض مواجه خواهد شد».
بروس ریدل معتقد است: «ماجرای خاشقچی همچنین به توضیح وزارت خارجه آمریکا نیاز خواهد داشت که بگوید چرا پادشاهی عربستان سعودی نباید در لیست سالیانه حامیان تروریسم این وزارتخانه جای بگیرد؟ البته که دولت (آمریکا) سعودیها را وارد این لیست نخواهد کرد، اما رسانهها باید سوال کنند، چرا عربستان سعودی نباید در این لیست باشد؟ استفاده از نیروهای امنیتی برای قتل یک روزنامهنگار در یک نهاد دیپلماتیک، آشکارا نشان میدهد که عربستان سعودی مرتکب سوءرفتار شده است».
این کارشناس ارشد آمریکایی در پایان یادداشت خود مینویسد: «منافع خود سعودیها میطلبد که آنها از هرگونه اشتباه بزرگ دیگری مانند جنگ در یمن، بازداشتها در هتل ریتز کارلتون و ماجرای استانبول اجتناب کنند، اما تا زمانی که محمد بن سلمان، ولی عهد است، انجام اشتباههای بزرگ محتمل است و تنها مساله آن است که چه زمانی این اشتباهها انجام خواهد شد».
منبع: فارس