به گزارش گروه سایر رسانههای دفاع پرس، «گروه تروریستی جیشالعدل از داخل خاک پاکستان به منطقه «لولکدان» در بخش «ریگ ملک» در ۵۰ کیلومتری شهر میرجاوه در استان سیستان و بلوچستان نفوذ کرده و ۱۴ نیروی مرزبان در این منطقه را به اسارت گرفته است». این جملات متن خبری است که در تاریخ «۲۴ مهرماه ۱۳۹۷» مبنی بر ربایش تعدادی از مرزبانان جمهوری اسلامی در مناطق مرزی جنوب شرق ایران منتشر شد. خبری که حکایت از عملیات تروریستی دیگری در مناطق مرزی استان سیستان و بلوچستان و ایجاد ناامنی در این منطقه دارد. بر این اساس بر آن شدیم نگاهی گذرا به چرایی و چگونگی اقدامات تروریستی در منطقه مرزی جنوب شرق و همچنین گروهکهای مسلح و پشتیبانان خارجی آنها داشته باشیم. متن زیر گزارشی کوتاه از تهدید و تروریسم در مرزهای سیستان و بلوچستان است که از نظرتان میگذرد.
چرا سیستان و بلوچستان؟
یکی از مسائلی که همواره درباره جغرافیای ایران از سوی برخی کارشناسان داخلی و خارجی در حوزه امنیت مطرح میشود؛ موضوع تهدیدهای تروریستی و بحران است؛ مسالهای که با پیروزی انقلاب و حذف جای پای سرویس اطلاعاتی آمریکا و رژیم صهیونیستی در داخل کشور با روند رو به رشدی دنبال شد.
جامعه اطلاعاتی غرب به سرکردگی واشنگتن و همچنین رژیم صهیونیستی به همراه برخی دولتهای مرتجع عربی، گروههای مسلح در داخل ایران را به عنوان یک امکان برای سرکوب و هدایت قدرت جمهوری اسلامی مورد توجه قرار دادند. این در حالی است که شاخص قومیت و مذهب به عنوان بستر مناسب برای فعالیت و گسترش اقدامات این گروهها نهتنها به عنوان هدفی مطمئن در دستور کار آنها قرار داشته و دارد، بلکه رشد گروهکهای تروریستی در شکافهای موجود به عنوان یک راهبرد در فرآیند عملیاتی ضد ایران دنبال میشود.
از سوی دیگر با نگاهی اجمالی به شعارهای ظاهری این گروهها میتوان عدالت را به عنوان یک کلیدواژه در همه آنها مشاهده کرد؛ مسالهای که نشان از مشکلات عدم توسعه در مناطق مرزی داشته و این موضوع را یادآوری میکند که در کنار شاخص هایی، چون قومیت و مذهب باید موضوع توسعه نیافتگی این مناطق با هدف جذب نیرو در دستور کار باشد.
به زبان ساده تر، سرویسهای اطلاعاتی دشمن با رصد مناطق مرزی به این جمع بندی رسیدهاند که یکی از محرکهای توجیهکننده فعالیتهای مسلحانه و همچنین جذب جوانان بومی موضوع عدم توسعه و جلوگیری از توزیع عادلانه حقوق اقتصادی در این مناطق است. اما انتخاب سیستان و بلوچستان با ۲ رویکرد داخلی و خارجی بوده است. بستری که به دلیل وجود ویژگیهای متعدد نهتنها مستعد خلق و توزیع بحران تروریستی است، بلکه میتواند زمینهساز گسترش ویروس ناامنی به صورت لکهای در سایر مناطق و استانهای همجوار نیز باشد.
ویژگیهای داخلی که باعث شد سرمایه گذاری جدیای درباره خلق بحران در استان سیستان و بلوچستان انجام شود به ترتیب از این قرار است: موضوع مذهب که به تجمیع اهل سنت در این استان اشاره دارد. دیگر مسأله به شاخص قومیت بازمیگردد؛ سوءاستفاده و تحریک جامعه بلوچ با استفاده از مسأله قومگرایی و قوم بلوچ. از دیگر مسائل موجود درباره این اقلیم وجود کریدورهای قاچاق در خط مرزی جنوب شرق بوده که خود به عنوان یک امکان میتواند تردد عناصر مسلح و تروریست را آسان کند. در کنار مسائل مذکور مشکلات ناشی از عدم توسعهیافتگی در برخی مناطق این استان نیز میتواند بستری مناسب برای حیات و اقدامات تروریستی باشد. با اینکه افراطگرایی و رشد تشکیلاتی گروههای بنیادگرای رادیکال همواره به هیچ مختصات خاصی محدود نمیشود، اما برخی مناطق به دلیل اهمیت راهبردی به کانون توجه و تجمع تروریستها تبدیل میشوند.
از منظر خارجی همجواری سیستان و بلوچستان ایران با استان بلوچستان پاکستان از مهمترین دلایل انتخاب و رشد گروههای تروریستی در نوار مرزی جنوب شرق است؛ موضوعی که از اواسط دهه ۷۰ با بحران اشرار مورد توجه قرار گرفت و سپس با سرمایه گذاری سرویسهای غربی و همچنین سعودیها با تعدادی تشکیلات تروریستی از جمله جندالله (گروهک ریگی)، انصارالفرقان، ارتش آزادیبخش بلوچستان و جیشالعدل دنبال شده است.
از آنجایی که قدرت بحران سازی یا امنیتزایی یک منطقه ژئوپلیتیک بشدت متاثر از عوامل محیطی و جغرافیای قالب است، در نتیجه انسان به عنوان مهمترین عنصر در این روند مورد توجه قرار میگیرد. این در حالی است که برخی مناطق به دلیل وجود بخشی از این عناصر در درون خود بعد از مدتی به ژئوپلیتیک بحران تبدیل میشوند. بلوچستان پاکستان به دلیل دارا بودن این ویژگی آن هم در بالاترین میزان خود توانسته جایگاه قابل توجهی در زیست این قبیل گروهها ایفا کند؛ موضوعی که امروز در بلوچستان پاکستان به شکل جدیتری با سرمایه گذاری سرویس سعودی آن هم در فرودگاه دالبندین و تربیت به عنوان مراکز لجستیکی گروههای مسلح فعال در نوار مرزی ایران دنبال میشود. نگاهی کوتاه به نمودار اقدامات تروریستی و ناامنیهای لکهای در نوار مرزی جنوبشرق خود بیانگر صحت چنین ادعایی است.
از جندالله تا جیشالعدل
پس از دستگیری عبدالمالک ریگی به عنون سرکرده گروه تروریستی جندالله در سیستانوبلوچستان، تشکیلات این گروهک دچار ازهمگسیختگی شد؛ موضوعی که در آخر نابودی این گروهک را در پی داشت. اما با اضمحلال شبکه تشکیلاتی جندالله برخی اعضای آن با سازماندهی جدیدی پرده از فعالیت گروهک دیگری با نام جیشالعدل برداشتند؛ گروهکی در ظاهر بلوچ به رهبری صلاحالدین فاروقی از اهالی راسک که هدف از تشکیل و اقدامات خود را مبارزه مسلحانه با نظام جمهوری اسلامی عنوان کرد.
همچنین باید متذکر شویم با اوج گیری بحران تروریسم تکفیری در شام و عراق، گروه تروریستی جیشالعدل با انتشار اطلاعیه و تصاویری از رهبر خود حمایت همهجانبه خود را از القاعده و داعش در سوریه اعلام کرد؛ حمایتی که به گفته سران این گروهک به دلیل مبارزه با جمهوری اسلامی (به عنوان مهمترین اهرم واقعی ضدتروریسم در سوریه و عراق) بود. این گروهک تروریستی از سه شاخه نظامی «عبدالملک ملازاده»، «شیخ ضیایی» و «مولوی نعمتالله توحیدی» تشکیل شده است.
این در حالی است که شاخه اطلاعاتی «زبیر اسمایل زهی» هم در کنار این سه گروه نظامی در ساختار تشکیلاتی جیشالعدل فعال است. زبیر اسمایل زهی، فرمانده گروه «نعمتالله توحیدی» بود که در جریان یک عملیات نظامی کشته شد. بر اساس گزارش سالانه مرکز تحقیقات سازمان ضدتروریسم اروپا فعالیت این گروهک تروریستی در نوار مرزی ایران و پاکستان در یک سال اخیر افزایش یافته است. از سوی دیگر برخی منابع آگاه از ارتباط و ملاقاتهای مکرر تعدادی از سران این گروهک تروریستی با برخی افسران استخبارات سعودی خبر میدهند. خبری که با بررسی نمودار سلسله اقدامات این گروه میتواند دلایل افزایش اقدامات تروریستهای جیشالعدل را تا حدودی نشان دهد.
سهشنبه ۲۴ مهرماه ۱۳۹۷ افراد این گروه از داخل خاک پاکستان به منطقه «لولکدان» در بخش «ریگ ملک» در ۵۰ کیلومتری شهر میرجاوه در استان سیستان و بلوچستان نفوذ کرده و ۱۴ نیروی مرزبان در این منطقه را به اسارت میگیرند و به خاک پاکستان بازمیگردند.
منبع: روزنامه وطن امروز