گروه حماسه و جهاد دفاع پرس: زنده نگه داشتن یاد شهدای دوران دفاع مقدس و خدمت به یادگاران آن دوران که جانبازان و افتخارآفرینان کشورمان هستند،از وظایف بزرگ تمام مسئولان و مردمانی است که به نحوی هر آنچه که دارند را مدیون ایثارگری های همین عزیزان هستند.
همواره ترویج فرهنگ ایثار و شهادت به نسل جوان جامعه جزو شعارهای بسیاری از مسوولان است؛ اما باید در عمل مشاهده کرد که تا چه میزان برای محقق شدن این شعارها تلاش جدی صورت گرفته است.
در خصوص ثبت زندگی جانباز رضا محمودی دست به قلم که میشوی، نمیدانی از تسویه حسابهای سیاسی بنویسی یا ضوابط بیمه که نفس را در سینه او و همرزمان جانبازش تنگ کرده است.
چندی پیش بر حسب رسالت و وظایف شرعی و عرفی به منزل این جانباز 50 درصدی دوران دفاع مقدس رفتیم تا شاید ذرهای از دلتنگیهای این جانباز که خود را فراموش شده میدانست، کم کرده باشیم.
پس از پایان گفتوگو، جانباز محمودی با ناامیدی پس از تشکر برای شنیدن درد و دلهایش ابراز کرد که صدای من به جایی نخواهد رسید و کسی مرا یاد نمیکند.اما یاس این جانباز عزیز چندان هم بیراه نبود، چرا که شرح زندگی محمودی دیده نشد تا اینکه یکی از مسئولان ورزشی که از قضا جانباز هم هست، برای افزایش درصد جانبازیاش اقدام کرد. بعد از این بود که برای تخریب یا تسویه حساب یا هر آنچه که غیر از دلسوزی جلوه میکرد، رضا محمودی را بر سر زبانها انداخت و با مقایسه عکس مصاحبه وی و آن مسئول ورزشی، هرکس به اظهارنظری علیه مسئولین پرداخت، از سلبریتی گرفته تا برخی ستارههای ورزشی.
اما ماجرا وقتی آزاردهنده شدکه برخی اطرافیان این جانباز با تصور اینکه وی برای شهرت یا استفاده از وضعیت جانبازی خود اقدام به مظلوم نمایی کرده تا به مطامعی برسد با نیش و کنایه از خجالت وی درآمدند تا دردی بر دردهایش بیافزایند!
اما هنوز برخی هستند که تاب دیدن دردهای یک جانباز را ندارند و با وجود دغدغههای کاری همچنان خاطرات همرزمانشان را در رسانهها مطالعه و پیگیری میکنند. پس از انتشار این مصاحبه سردار امیرعلی حاجی زاده، فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به دیدن این جانباز دوران دفاع مقدس رفت و از حال وی با خبر شد. این جانباز با وجود مشکلات زیاد در رفت و آمد طبقه چهارم یک خانه در جنوب تهران زندگی میکرد. این سردار پر افتخار کشور پس از مشاهده وضعیت جسمی این جانباز و همسر معلولش دستور در اختیار قرار دادن منزلی را صادر کرد.
از این رو دوباره سراغی از این جانباز عزیز گرفته و احوالش را جویا شدیم تا از زبان خودش در جریان کملطفیهایی که در حقش روا شده بود، قرار بگیریم.
در اتفاقات اخیر یکی از مهمترین دغدغههای من این است که حرفی بر زبان جاری نسازم که خدای نکرده خون همرزمان شهیدم پایمال شود و در نهایت مورد رضای الهی نبوده باشد. من حاضرم اندک آبروی ناچیزم که به برکت خون مطهر شهداست، بریزد اما خللی به آرمانهای همرزمان شهیدم وارد نشود.
جانبازان ابزاری برای تهییج افکار عمومی و لایک گرفتن در فضای مجازی شده اند
وی ادامه داد: بعد از گفتوگو با شما بواسطه دست به دست شدن تصویر و صحبتهایم شناختهتر شدم اما صرفا ابزاری شده ایم برای تهییج افکار عمومی و یا لایک گرفتنها در فضای مجازی.
محمودی گفت: من جانباز شیمیایی و اعصاب و روان و نیازمند درمان هستم. به تازگی به مازندران رفتم و دفترچه درمان گرفتم. اینجا هم آنقدر غریبم که هیچ کسی حالی از من نمی پرسد. دیروز همسرم میگفت: «من فکر می کردم که وقتی برویم بین همرزمان قدیمی ات زندگی کنیم حتما کسی به تو سر میزند اما باز هم کسی حالی از ما نمیپرسید.» شاید باور نکنید که امسال خوردن غذای نذری امام حسین (ع) برایمان آرزو شده بود.
این جانباز دوران دفاع مقدس ادامه داد: من از شما ممنونم. شما کار خودتان را انجام دادید. بعد از مصاحبه و بازنشر آن در بعضی سایتها، فهمیدم که خیلیها از وضعم باخبر شدهاند اما باز هم هیچ کس حالی از من نپرسید. شاید باور نکنید که برای اثاثکشی پول نداشتم و شناسنامه زن و بچهام را پیش کسی گرو گذاشتم و قرض گرفتم.
وی با لحنی گلهمندانهای ابراز کرد: پس از اینکه عکس خودم را در فضای مجازی دیدم به حال خودم گریه کردم. کسانی که حالی از من و امثالمن نمیپرسند از عکسهایمان که بر روی زمین افتادهایم، استفاده میکنند تا همدیگر را بکوبند.
جانباز محمودی در خصوص مشکلات اخیرش عنوان کرد: مدت ها بود دفترچه بیمه نداشتم و به سختی دارو تهیه میکردم ولی مدتی است که دفترچه بیمهام را تحویل گرفتم. سالها پیش که بنیاد شهید و امور ایثارگران با بیمه ایران قرارداد داشت، مشکلی برای درمان نداشتیم اما از روزی که تحت پوشش بیمه دی قرار گرفتهایم. مشکلاتمان دو چندان شده است. من به جهت اینکه از دستگاه اکسیژن استفاده میکنم، نمیتوانم مدت زیادی در صف بایستم. از سوی دیگر چشمانم سوی کمی دارد و نمیتوانم به راحتی جا به جا شوم. به این خاطر تحت درمان یک پزشک در مطب هستم. بارها برایم نوشته است که در بیمارستان بستری شوم اما من و همسرم از یکدیگر مراقبت میکنیم و نمیتوانیم همدیگر را تنها بگذاریم.
وی افزود: این بار که به پزشک مراجعه کردم 120 عدد از قرص دیگوکسین برایم تجویز کرد. وقتی به داروخانه مراجعه کردم، متصدی داروخانه اعلام کرد که طبق دستور میتواند تنها 30 عدد قرص به من بدهد. باقی را باید با هزینه شخصی تهیه کنم. با معاون بهداشت و درمان بنیاد شهید و امور ایثارگران که بسیار فرد دلسوزی است، تماس گرفتم و شرایطم را توضیح دادم. وی داروخانهای را معرفی کرد تا داروهایم را تحویل بگیرم. پس از پرداخت 200 هزار تومان برای هزینه کرایه ماشین، داروها را تحویل گرفتم و به خانه رفتم. در خانه متوجه شدم که آن داروخانه هم همان 30 عدد قرص را تحویل داده است. پس از تماس با داروخانه، آنها گفتند که اشتباه شده و عذرخواهی کردند.
جانباز اعلام کرد: به من میگویند که هر ماه به دکتر برو و نسخه جدید بگیر تا دارو هر ماه به تو تعلق گیرد. من با وجود مشکلات جسمی، شیمیایی و بینایی چطور به مطب بروم و از سوی دیگر ماهانه 90 هزار تومان پول ویزیت بدهم، تا نسخه جدید بگیرم. اگر پزشک صلاح دانسته که من 120 قرص بگیرم، چرا بیمه تحویل نمیدهد. در رسانهها مسئولین بنیاد شهید میگویند که تمام هزینه نسخهها پرداخت میشود اما خوب است که پای درد و دل جانبازان هم بنشینند تا نواقص این قوانین را هم بدانند.
محمودی تصریح کرد: این تنها مشکل من نیست. به بیمارستان و درمانگاهها هم که مراجعه کردم، خانواده شهدا و جانبازان دیگر هم گلایه مند بودند اما متاسفانه صدایمان به جایی نمیرسد. وقتی هم که اخباری در خصوص مشکلات خانواده جانباز و ایثارگر نسبت به بیمه دی دارد را منتشر میشود، از سوی بنیاد شهید با بیان قانون و تبصره تکذیب میشود.
پس از این گفتوگو برای صحت و سقم این مطلب با عبدالرضا عباسپور معاون بهداشت و درمان بنیاد شهید و امور ایثارگران تماس گرفتیم. وی در این خصوص اذعان کرد: تعداد قرصها برحسب ضوابط بیمه همگانی است. جانباز اگر روزی یک قرص هم استفاده کند، ماهانه 30 عدد نیاز دارد. این مقدار قرص با هزینه بیمه دی تحویل داده میشود. اگر ماه بعد مجدد به قرص نیاز بود، با تحویل نسخه، دارو تحویل گیرد.
وی ادامه داد:جانبازان برای مداوا میتوانند به بیمارستانهای تحت پوشش بیمه دی همچون بیمارستانهای خاتم الانبیاء، ساسان، مصطفی خمینی و بقیه الله مراجعه کنند. در غیر این صورت فاکتور درمان خود را به بنیاد شهید ارائه دهند و هزینهاش را دریافت کنند. البته ممکن است که پرداخت آن هزینه 2 ماه طول بکشد. به جهت اینکه جانبازان با چنین مشکلاتی روبرو نشوند، میتوانند به بیمارستانهای طرف قرار داد مراجعه کنند.
به گزارش دفاع پرس، کافی است که پای درد و دل یک جانباز بنشینید و یا با یک جستوجوی کوتاه در فضای مجازی ببینید که جانبازان چه روزهای تلخی را میگذرانند و مسئولین هر روز با یک خبر تیتر مثبت به آنها نویدهایی می دهند که عملیاتی نمی شود به قولی «با حلوا حلوا کردن، دهن شیرین نمیشه».
چه باید گفت! آیا فقط نظاره گر قوانین بیمه ای باشیم و به آن دل خوش کنیم؟ یا بنشینیم و دست و پنجه نرم کردن جانبازان را با بیماری و مشکلاتش ببینیم؟ چندی پیش خبر برگزاری جلسهای با حضور انجمن جانبازان نخاعی، مسئولیت بنیاد شهید و بیمه دی منتشر شد. در آن جلسه با وجود اینکه جانبازان مشکلات درمان و حتی پرستاری و محدودیتهای بیمه دی را بیان کردند. اما حالا مدتها از آن جلسه میگذرد و هیچ اتفاق خوشایندی نیفتاده است.
سپردن سرنوشت درمان، بستری و خدمات درمانی ایثارگران به بیمه دی که البته سهام آن در نهایت متعلق به خود ایثارگران است ظاهرا باید بروفق مراد آنها باشد و مورد حمایتشان قرار دهد، ولی با این اوصاف نواقص قوانین بیمه در ارائه خدمات مشکلات جانبازان را دو چندان کرده است.
شاید تامین مایحتاج اولیه و دارو کوچکترین خدمات دولت و بنیاد شهید و امور ایثارگران به جانبازانی باشد که زندگی و سلامتیشان را در طبق اخلاص گذاشتند و برای آرامش و امنیت ما امروز با این مشکلات روزگار میگذرانند.به قول جانباز محمودی صدای ما به جایی نمیرسد اما توکل و امیدمان را از دست نمیدهیم.
انتهای پیام/ 131