بخش اول/ مقتل امام حسن (ع)

ولایت‌عهدی یزید بهانه‌ای برای قتل امام مجتبی (ع) شد

آنچه که سبب شهادت امام حسین (ع) شد، بیعت گرفتن نامشروع برای خلافت غاصبانه یزید بود چنان که بیعت گرفتن برای ولایتعدی یزید لعین بهانه‌ای شد برای شهادت امام حسن مجتبی (ع).
کد خبر: ۳۱۶۲۲۹
تاریخ انتشار: ۰۹ آبان ۱۳۹۷ - ۰۹:۲۴ - 31October 2018

گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس ـ رسول حسنی؛ ماجرای شهادت امام حسن علیه‌السلام از مصائب بزرگ و قابل تامل تاریخ اسلام است. حزن و اندوه این مصیبت بر امام حسین علیه‌السلام چنان سنگین و گران و بود که تا آخرین لحظه حیات پربارشان در کربلا آن را از یاد نبردند.

شهادت سبط اکبر پیامبر زمینه‌ای شد برای قیام سیدالشهدا علیه‌السلام، اگر بگوییم که امام مجتبی علیه‌السلام سردار گمنام حادثه عاشوراست سخنی به اغراق نگفته‌ایم.

در ایام شهادت آن امام همام طی سلسله یادداشت‌هایی به بازخوانی مقتل امام حسن بن علی علیه‌السلام پرداخته‌ایم. این یادداشت‌ها ماجرای شهادت، حوادثی که در تشییع آن حضرت واقع شد و حوادث بعد از تدفین آن بزرگوار را شامل می‌شود. قسمت نخست آن را در ادامه می‌خوانید:

ماجرا‌های شهادت

شیخ مفید نقل کرده که، «چون بین امام حسن علیه‌السلام و معاویه صلح برقرار شد آن حضرت به مدینه رفت و پیوسته کظم غیظ فرموده و ملازمت منزل خویش داشت و منتظر امر پروردگار خود بود تا آن‌که 10 سال از حکومت غاصبانه معاویه گذشت. در این حال معاویه عازم مدینه شد تا برای یزید بیعت بگیرد و، چون این خلاف شرایط مفاد صلحنامه‌ای بود که با امام حسن علیه‌السلام بسته بود بنا بر این به این سبب و هم به ملاحظه حشمت و جلال امام حسن علیه‌السلام و اقبال مردم به آن جناب از آن حضرت بیم داشت.

پس تصمیم به قتل آن حضرت گرفت و زهری از پادشاه روم طلبید که با 100 هزار درهم برای جعده ـ دختر اشعث بن قیس ـ فرستاد و ضامن شد که اگر جعده آن حضرت را مسموم کرده و با زهر به قتل برساند، او را برای یزید خواستگاری کند.

جعده به طمع مال و وعده ازدواج با یزید، امام حسن علیه‌السلام را با شربتی مسموم ساخت و آن حضرت 40 روز به حالت بیماری زندگی می‌کرد و پیوسته زهر در وجود مبارکش اثر می‌کرد تا در ماه صفر سال پنجاهم هجری از دنیا رحلت فرمود و سن شریفش به 48 سال رسیده بود و مدت خلافتش 10 سال طول کشید و برادرش امام حسین علیه‌السلام متولی تجهیز و تغسیل و تکفین او شد و در نزد جده‌اش فاطمه بنت اسد سلام‌الله‌علیها در بقیع دفن شد.

در روایت است که معاویه مال بسیاری با زهر قاتلی برای جعده فرستاد و پیغام داد که اگر این زهر را به حسن بخورانی من 100 هزار درهم به تو می‌دهم و تو را به حباله پسر خود یزید در می‌آورم پس آن زن تصمیم عزم نمود که آن حضرت را مسموم کند.

ولایت‌عهدی یزید بهانه‌ای برای قتل امام مجتبی (ع) شد

روزی که امام حسن علیه‌السلام روزه بود و روز بسیار گرمی بود و تشنگی بر آن جناب اثر کرده و در وقت افطار بسیار تشنه بود آن زن شربت شیری آمیخته به زهر برای آن حضرت آورد به ایشان بیاشامید. چون امام حسن علیه‌السلام آن شربت را نوشید احساس سم فرمود: و کلمه استرجاع قرائت و خداوند را حمد کرد که از این جهان فانی به جنان جاودانی رحلت می‌کند و جد و پدر و مادر و 2 عموی خود جعفر و حمزه را دیدار می‌فرماید، پس روی به جعده کرد و فرمود:‌ ای دشمن خدا کشتی مرا خدا بکشد تو را بخدا سوگند که بعد از من آنچه را طلب می‌کنی نخواهی یافت آن شخص تو را فریب داده خدا تو را و او را هر 2 را به عذاب خود خوار فرماید.

پس آن حضرت 2 روز در درد و الم ماند و بعد از آن به جد بزرگوار و پدر عالی مقدار خود ملحق شد.

پس از شهادت امام حسن علیه‌السلام معاویه با آن ملعونه وفا به عهد‌های خود نکرد؛ و به روایتی آن مالی که وعده کرده بود به او داد ولیکن او را به ازدواج یزید در نیاورد و گفت: کسی که با حسن وفا نکند با یزید وفا نخواهد کرد.

شیخ مفید و شیخ طوسی از ابن‏ عباس روایت کرده‏ اند که معاویه 10 هزار درهم و قطعات بسیار از زمین حله و کوفه ضامن شد برای جعده، و زهری برای آن ملعونه فرستاد که در طعام حضرت امام حسن علیه‏‌السلام بریزد.

چون آن ملعونه طعام را پیش حضرت حاضر کرد، پس آن امام بعد از تناول کردن فرمود: «انا لله و انا الیه راجعون» حمد می‏‌کنم خدا را بر ملاقات محمد سیدالمرسلین، و پدرم سیدالوصیین، و مادرم سیده‏ زنان عالمیان، و عمم جعفر پروازکننده در بهشت و حمزه سیدالشهداء.

روای می‌گوید: آن حضرت سخن می‏‌گفت که ناگاه خون از حلق مبارکش ریخت، طشتی طلبید و طشت مملو از خون شد.

راوی گفت: گفتم: یابن رسول الله این چیست؟

حضرت فرمود: معاویه زهری فرستاد و به خورد من داده‏‌اند، زهر به جگر من رسیده، و پاره‏‌های جگر من است که در طشت افتاده است.

گفتم: آیا مداوا نمی‏‌کنی؟

حضرت فرمود: 2 مرتبه دیگر مرا زهر داده بود، این مرتبه سوم است و این مرتبه قابل دوا نیست، معاویه نوشته بود به پادشاه روم که زهر کشنده برای او بفرستد، پادشاه روم به او نوشت که در دین ما روا نیست که اعانت کنیم بر کشتن کسی که با ما قتال نکند، معاویه به او نوشت، آن مردی را که می‏‌خواهم به این زهر بکشم پسر آن مردی است که در مکه به هم رسیده و دعوای پیغمبری کرده، او خروج کرده پادشاهی پدرش را طلب می‏‌کند، من می‏‌خواهم این زهر را به او بخورانم و عباد و بلاد را از او راحت دهم، هدایا و تحف بسیار برای او فرستاد، و این زهر را برای او فرستاده، به عوض این زهر شرط‌ها و عهد‌ها از او گرفت.

ولایت‌عهدی یزید بهانه‌ای برای قتل امام مجتبی (ع) شد

ابن‏ شهرآشوب از حضرت صادق علیه‏‌السلام روایت کرده است که حضرت امام حسن علیه‏‌السلام با اهل بیت خود فرمود:‌ ای گروه! من به زهر شهید خواهم شد چنان‌چه حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم به زهر شهید شد.

گفتند: که تو را زهر خواهد داد؟ فرمود: یا کنیز من یا زن من.

گفتند که: آن ملعونه را از ملک خود بیرون کن.

حضرت فرمود: چگونه او را بیرون کنم و حال آن‌که مرگ من به دست او خواهد بود و از آن چاره نیست، اگر او را بیرون کنم غیر او کسی مرا نخواهد کشت، چنین مقدر شده است.

پس بعد از اندک زمانی، معاویه زهری فرستاد به نزد زن آن حضرت. پس روزی حضرت از او پرسید که:

آیا شربتی از شیر داری که بیاشامیم؟

گفت: بلی.

آن زهری که معاویه فرستاده بود داخل شیر کرده به آن حضرت داد. چون تناول نمود، همان ساعت اثر زهر در بدن خود یافت، فرمود:‌ ای دشمن خدا مرا کشتی خدا تو را بکشد، به خدا سوگند که عوض مرا نخواهی یافت، و از آن فاسق ملعون دشمن خدا و رسول هرگز خیری نخواهی دید.

شیخ کلینی به سند معتبر از حضرت صادق علیه‏‌السلام روایت کرده است که اشعث بن قیس در خون امیرالمؤمنین علیه‏‌السلام شریک بود و دختر او جعده حضرت امام حسن علیه‏‌السلام را زهر داد و پسر او محمد در خون حضرت امام حسین علیه‏‌السلام شریک بود.

قطب راوندی از حضرت صادق علیه‏‌السلام روایت کرده است که حضرت امام حسن علیه‌السلام به اهل بیت خود می‏‌فرمود: من به زهر شهید خواهم شد مانند رسول خدا؟

گفتند: که خواهد کرد این کار را؟

فرمود: زن من جعده دختر اشعث بن قیس، معاویه پنهان برای او زهری خواهد فرستاد و امر خواهد کرد او را که به من از آن زهر بخوراند.

گفتند: او را از خانه خود بیرون کن و از خود دور گردان.

فرمود: چگونه او را از خانه بیرون کنم در حالی که هنوز از او کاری نکرده است. اگر او را بیرون کنم نزد مردم عذری خواهد داشت.

پس از مدتی، معاویه مالی بسیار با زهر کشنده برای جعده فرستاد و پیغام فرستاد که اگر این زهر را به حسن بن علی بخورانی، 100 هزار درهم به تو می‏‌دهم و تو را به عقد پسرم یزید درمی‏‌آورم.

روزی امام حسن علیه‌السلام روزه بود، روز بسیار گرمی بود، در وقت افطار آن حضرت بسیار تشنه بود، آن ملعونه شربت شیری آمیخته به زهر برای آن حضرت آورد، چون حضرت بیاشامید، پس 2 روز آن حضرت در درد و الم ماند، بعد از آن به جد بزرگوار و پدر عالی مقدار خود ملحق گردید، معاویه از برای آن ملعونه وفا به وعده‏‌های خود نکرد.

شیخ کلینی به سند معتبر روایت کرده است که جعده دختر اشعث، حضرت امام حسن علیه‏‌السلام را زهر داد با کنیزی از کنیزان آن حضرت، آن کنیز زهر را قی کرد شفا یافت و در شکم آن حضرت ماند تا جگر مبارکش را پاره پاره کرد.

پس از جریانات صلح، امام حسن علیه‌السلام به مدینه بازگشت و در آنجا رحل اقامت افکند، و در این خلال معاویه خواست برای پسرش یزید برای ولیعهدی خود از مردم بیعت بگیرد ولی با بودن حسن بن علی و سعد بن ابی وقاص انجام این کار دشوار بود از این رو درصدد برآمد هر 2 را به قتل برساند. پس آن 2 را به زهر مسموم کرد و آن 2 در اثر همان سم از دنیا رفتند.

مغیره در این باره روایت کند که معاویه نزد جعده، دختر اشعث بن قیس که عیال امام حسن علیه‌السلام بود، فرستاد که من به شرطی که تو حسن بن علی را زهر دهی تو را به همسری پسرم یزید درخواهم آورد و 100 هزار دینار نیز پول نقد برای آن زن فرستاد او نیز پذیرفت و آن جناب را مسموم کرد، معاویه پول را فرستاد وی به وعده دیگرش عمل نکرد و او را به همسری یزید درنیاورد، پس ‍ مردی از اولاد طلحه او را به زنی بگرفت و از او دارای فرزند شد، و هرگاه میان آن فرزندان و سایر قبایل نزاع و برخورد می‌شد آن‌ها را سرزنش کرده و به ایشان می‌گفتند:‌ ای فرزند زنی که شوهر خود را زهر خورانید.

ابوبکر بن حفص گوید: حسن بن علی و سعد بن ابی وقاص ‍ پس از این‌که 10 سال از خلافت معاویه گذشت به فاصله چند روز از دنیا رفتند، و مردم معتقد بودند که هر دو را معاویه مسموم کرد.

ابن سیرین از یکی از غلامان امام حسین علیه‌السلام نقل می‌کند و نیز عمر بن اسحاق گوید: که من در خدمت حسن و حسین علیه‌السلام در خانه بودم، پس حضرت حسن برای کاری بیرون رفت و، چون آمد فرمود:

بار‌ها به من زهر خوراندند ولی هرگز مانند این بار نبود چرا که پاره‌ای از جگرم بیرون ریخت.

حسین عرض کرد: چه کس تو را زهر خورانید؟

فرمود: از آن کس چه می‌خواهی؟ آیا می‌خواهی او را بکشی؟ اگر او همان کس ‍باشد که من می‌دانم خشم خدا بر او بیش از تو خواهد بود، و اگر آن کس نباشد، پس من دوست ندارم بی‌گناهی به خاطر من گرفتار شود!

منابع:

منتهی الامال / عباس قمی

زندگانی امام حسن مجتبی (علیه السلام) / سید هاشم رسولی محلاتی

جلوات ربانی در شناخت دوازده امام به مقام نورانیت / محمد رضا ربانی

جلاء العیون / محمد باقر مجلسی

تاج الموالید فی الموالید ائمه و وفیاتهم. (خلاصه زندگی چهارده معصوم علیهما السلام) / ابوالعلی فضل بن حسن طبرسی / سید ابو فاضل رضوی اردکانی

امام مجتبی / سید حسن ابطحی

آمال الواعظین / سید ابراهیم حسینی لیلابی»

انتهای پیام/ 161

نظر شما
پربیننده ها