به گزارش خبرنگار دفاع پرس از ساری، کتاب «پا جای پای جابر» در قالب سفرنامه با موضوع پیاده روی اربعین 96 به قلم «محمود محمدی» نویسنده و شاعر مازندرانی توسط انتشارات «مهربان نیکا» در 117 صفحه به چاپ رسید.
در این کتاب، که شرح دیده های عراق امروز و تاملی بر برخی سنت های این مراسم است، اطلاعاتی به خوانندگان داده می شود که هم با موضوع زیارت عتبات و هم با مسائل این سفر، واقعیت ها و ضرورت ها بهتر آشنا شوند.
در بخشی از کتاب می خوانیم:
کامیونها پر از مسافر و آن هم سراپا. افراد هل می دادند و بعضا وزن خود را روی دیگری می انداختند و یا هنگامی که کامیون ترمز می زد روی هم می افتادند. وضعیت معلقی داشتیم.
دستمان به جایی بند نبود.اطراف کامیون و بیرون هم دیده نمی شد به جز آسمان. وضعیت تعادلی قابل پیش بینی نبود. یکدفعه به خاطر ترمز همه به سمت عقب می رفتند و با راه افتادن کامیون دوباره در خلاف جهت. حرکت موجی. برخی افراد خود را به دیگری تکیه می دادند و یا با گرفتن شانه و کوله دیگری وزن خود را به او تحمیل می کردند.
بعضی ها هم که سرشان نزدیك دیگری بود مجبور بودند نفس بغل دستی را تحمل کنند. انگار مسیر کش آمده بود و تمام نمی شد. به سختی در حالی که پاهای مان درد گرفته و دچار کمر درد شده بودیم به ترمینال موقت بیرون شهر رسیدیم. منتظر شدیم تا ابوالقاسم و محمدرضا بیایند. گشتی زدیم. ماشینی برای کاظمین نیافتیم. یکی دو ماشین وَن بودند که جا نداشتند. برخی افراد دربست گرفته بودند و مثلا از کربلا به سامرا و بعد به نجف یا کاظمین... ما ناامیدانه دور می زدیم. از ترمینال خارج شده در بیرون یك سواری با قیمت سی هزار تومان پیدا کردیم. جوانی بود. بعد از سوار شدن ما یك عراقی
چیزی به راننده گفت و بعد رو به ما و اشاره به عراقی ها گفت: اینها باید سوار شوند. ما قبول نکردیم و من گفتم: «نحن نقدم» (ما مقدم هستیم) به هر حال راه افتادیم...
انتهای پیام/