گروه حماسه و جهاد دفاع پرس: هشت سال جنگ رژیم بعث علیه ایران، بیشک از دوران طلایی و پرافتخار مردمان این مرز و بوم است که انعکاس هر کدام از حوادث آن میتواند چراغ راه و وسیلهای برای شناخت بیشتر آیندگان باشد. وقایع آن روزها همچون یک گنج در سینه رزمندگان نهفته مانده است که باید آن را استخراج کنیم. از آنجایی که جهاد سازندگی در پیشبرد عملیاتها نقش فعالی داشت، واکاوی فعالیتهایشان بیش از پیش مورد نیاز است.
صحبت های «حسن صمیمی اول» مسئول تبلیغات گردان امام موسی ابن جعفر (ع) در دوران دفاع مقدس را با دفاع پرس میخوانید:
ماموریت مستندسازی از فعالیتهای گردان مهندسی رزمی
مسئولیت تبلیغات گردان امام موسی ابن جعفر (ع) مستقر در منطقه سومار به من محول شده بود. در امور تبلیغاتی از جمله عکاسی و فیلمبرداری آشنا بودم، لذا در تاریخ 20 اسفند 66 ماموریت یافتم تا اقدام به مستندسازی از فعالیتهای گردان مهندسی رزمی در مرز حلبچه کنم. به همراه تیم عملیاتی عازم منطقه حلبچه شدم و در تاریخ 21 اسفند 66 درست سه روز مانده به عملیات والفجر 10 مامور شدم تا از پلهای احداثی توسط همکاران جهاد سازندگی بر روی رودخانه آبسیروان عراق تصویربرداری کنم.
به دلیل کوهستانی بودن منطقه مرزی و نبودن جاده میبایست سه کیلومتر پایانی فاصله 10 کیلومتری پایگاه تا مرز را با اسب یا قاطر می پیمودیم تا به کنار رودخانه آب سیروان برسیم. با توجه به اینکه محدوده انجام ماموریت در دید دشمن قرار داشت، باید غروب راه میافتادیم تا اینکه شب به منطقه مورد نظر برسیم لذا در حالی که تجهیزات عکاسی و فیلمبرداری را توسط قاطر حمل میکردیم، به همراه برادر خلیلی از همکاران شهرستان فردوس که به عنوان راهنما مرا همراهی میکردند در تاریکی شب پای پیاده به راه افتادیم و با طی کردن مسیر سه کیلومتری در چهار ساعت به کنار رودخانه رسیدیم.
کار تصویرداری در تاریکی شب امکان پذیر نبود، به همین دلیل در چادری که توسط نیروهای جهاد سازندگی در کنار رودخانه نصب شده بود، شب را ماندیم و صبح زود قبل از بیدار شدن نیروهای عراقی، از فرصت خواب بودن آنها استفاده کردیم و اقدام به گرفتن عکس و فیلم از فعالیتهای انجام شده کردیم و از آنجا که منطقه در دید دشمن قرار داشت با اتمام ماموریت محل را ترک کردیم.
ابتکار در غذا خوردن
در مدت زمان انجام ماموریت تصویربرداری از پلهای احداثی توسط همکاران جهادسازندگی بر روی رودخانه آبسیروان عراق، پس از پیاده روی سه کیلومتری شب قبل، موفق به صرف شام و صبحانه نشده بودیم. در برگشت به سمت پایگاه تقریبا یک کیلومتر از مسیر کوهستانی را پشت سر گذاشته بودیم که با گردانهای رزمی سپاه و ارتش که برای انجام عملیات عازم خطوط مرزی بودند روبرو شدیم. در بین راه در مسیر تردد نیروها نان و تن ماهی روی زمین ریخته بود، لذا به دلیل گرسنگی چند لقمه از نانها را خورده و مقداری را با چند قوطی تن ماهی برداشتیم و به راه خود ادامه دهیم.
پس از مدتی پیاده روی جهت استراحت توقف کردیم و قرار شد با خوردن نانها و تن ماهی رفع گرسنگی کنیم. برای باز کردن در قوطی تن ماهی هیچ وسیلهای در اختیار نداشتیم لذا بعد از همفکری تصمیم گرفتیم با استفاده از سنگ اقدام به باز کردن قوطی کنیم. با گشوده شدن در قوطی، از چند قطعه چوب به جای قاشق و چنگال استفاده کردیم که این ابتکار جدید برای غذا خوردن بود. پس از صرف غذا به راه خود ادامه دادیم و ساعت 11 ظهر به محلی که ایستگاه قاطر نام داشت رسیدیم و با تحویل قاطر به قاطربان با یک ماشین عبوری از سپاه عازم پایگاه شدیم.
سرنوشت نامعلوم عکسها!
در آن زمان امکانات سمعی و بصری بسیار ضعیف و به شکل امروزی نبود که دوربین های دیجیتال در اختیار باشد و بلا فاصله تصاویر در دسترس قرار بگیرد. برای چاپ عکسهایی که گرفته میشد میبایست به کرمانشاه و یا ایلام میرفتیم و زمان طولانی صرف این کار میشد، لذا پس از حدود یک ماه تصاویری که از پلهای احداثی گرفته شده بود، چاپ شد.
با اتمام عملیات والفجر 10 به مقر گردان امام موسی ابن جعفر (ع) در منطقه سومار برگشتیم. عکسها، فیلمها و نگاتیو عکسها در پایگاه به شکل خاصی نگهداری و بایگانی شد اما در آخر تیر ماه سال 67 متجاوزان بعثی اقدام به یک حمله سراسری کردند که مقر گردان بمباران شیمیایی شد. به همین علت پایگاه از نیرو تخلیه شد و از طرفی با پیشروی بعثیها مقر گردان به دست دشمن افتاد و تنها چند قطعه عکس را بیشتر نتوانستیم برداریم. من در آن عملیات مجروح و به بیمارستان ایلام منتقل شدم. دیگر از سرنوشت عکسها خبری بدست نیامد.
انتهای پیام/ 131